مجله شماره 2
10 فروردین, 1402اخلاق سیاسی در رفتار پیامبر(صلوات الله علیه و آله)
10 فروردین, 1402دقت در نظرات حضرت امام خمینی(س) و نیز سیره عملی آن بزرگوار راهنمای دریافت نکات ارزنده و کلیدی در وظایف و کارکردهای یک خانواده مطلوب و نتایج حاصل از آن است که جهت رعایت اختصار به پاره ای از آن اشاره می شود و اضافه می نماید که هرکدام و به ویژه جنبه های عملی به علت سهولت کاربرد آن، راهگشای معضلاتی خواهد بود و در مراعات جمع آن، نهایت مطلوب برای تعریف عملی یک خانواده مطلوب حاصل خواهد شد.
رعایت دستورات شرعی و ارزشی و به ویژه توجه به عوامل مؤثر بر تربیت انسان از این زاویه دید، و در کنار آن ارزشگذاری هم به نهاد خانواده و هم به اعضای خانواده(ولایت فقیه، ص :29 و صحیفه امام، ج6، ص:200 _201 و … ) و بر همین مبنا حسن سلوک با یکدیگر در جمع خانواده (صحیفه امام، ج4، ص: 450 و451، ج5، ص: 327 و 328 و … ) و تربیت انسان اخلاق مدار البته مطابق تعریف دین، انسان صالح، انسان عادل، انسان اجتماعی، انسان مهذب، انسان سلحشور و در عین خیرخواه نوع بشر و بسیاری خوبی های دیگر.
(نگاه کنید: 1_ کتاب “جایگاه زن در اندیشه امام خمینی(س)” تبیان دفتر هشتم. 2_ کتاب هم نفس بهار. )
https://isri.ac.ir/haqiq/wp-content/uploads/2023/04/image1.jpeg
و در بعد عملی و بر اساس خاطرات نقل شده از حضرت امام در خانواده مطلوب آن بزرگوار این شیوه های رفتاری ملاک کار و نوعی دستورالعمل کاربردی بوده است: گفتگو و مشاوره و دریافت نظرات یکدیگر، مودت و دوستی و عشق و علاقه و مهمتر از این، ابراز و بر زبان آوردن آن، برای یکدیگر زندگی کردن و دیدن زحمات دیگران و قدردانی قولی و عملی، داشتن روحیه و زبان تشکر، انتخاب ادبیات مناسب و به ویژه مثبت اندیشی در امور و رخدادهای روزمره، همکاری و معاضدت، حفظ احترام تک تک اعضا و به ویژه والدین و بالخصوص مادر در رفتار و گفتار، داشتن روحیه مدارا و زمینه سازی برای محیطی انباشته از آرامش و آسایش و پرهیز از جار و جنجال و کشمکش و دوری از ادبیات خشونت آمیز، برخوردهای منطقی و در عین حال صادقانه و صمیمانه و خوش محضری در عین توجه به فضائل و رذایل اخلاقی، پرهیز از ایجاد محدودیت های نا به جا و فراهم سازی زمینه رشد فردی و اجتماعی، تشویق و ترغیب به حساسیت ها نسبت به سرنوشت دیگران و حضور در فعالیت های اجتماعی، حاکم کردن فضائل بر گفتارها و رفتارها و روابط خانوادگی و ارتباط با دیگران و … و این همه در پرتو ” عالم را محضر خدا دیدن”.
(نگاه کنید: 1_ کتاب برداشتهائی از سیره امام خمینی، جلد اول. 2_ کتاب پدر مهربان. 3_ کتاب هم نفس بهار.)
در آخر ذکر چند نکته را ضروری می داند:
1_ گرچه امام خمینی(س) به نقش هم پدر و هم مادر در تشکیل یک خانواده مطلوب و حساسیت نقش آن اشاره و بر آن تأکید دارند. (صحیفه امام، ج15، ص: 245 و … ) ولی شواهدی موجود است که بر اهمیت و خطیر بودن شغل و نقش مادری در این باب تأکید مضاعفی روا می دارند. به عنوان نمونه به دو مورد در زمینه اهمیت نقش والای زنان در جامعه اشاره می شود که خود گویای امر مورد اشاره است:
_« نقش زن در جامعه بالاتر از نقش مرد است؛ برای اینکه بانوان علاوه بر اینکه خودشان یک قشر فعّال در همه ابعاد هستند، قشرهای فعّال را در دامن خودشان تربیت می کنند. خدمت مادر به جامعه از خدمت معلّم بالاتر است، و از خدمت همه کس بالاتر است. و این امری است که انبیا می خواستند. می خواستند که بانوان قشری باشند که آنها تربیت کنند جامعه را، و شیر زنان و شیر مردانی به جامعه تقدیم کنند » (صحیفه امام، ج 14، ص: 197)
_ « دامن مادر بزرگترین مدرسه ای است که بچه در آنجا تربیت می شود. آنچه که بچه از مادر می شنود غیر از آن چیزی است که از معلم می شنود. بچه از مادر بهتر می شنود تا از معلم. در دامن مادر بهتر تربیت می شود تا در جوار پدر؛ تا در جوار معلم. [این ] یک وظیفه انسانی است، یک وظیفه الهی است، یک امر شریف است؛ انسان درست کردن است.» (صحیفه امام، ج 9، ص: 293 و 294)
2_ در مقایسه با مکتب های بشری و غیر الهی حضرت امام خمینی(س) فقط مأموریت مکاتب الهی را انسان سازی به تمام جوانب آن تعریف می کند و نقص عمده این مکتب ها را در ناتوانی آنها در این امر اساسی یاد آوری می نماید.
_«اسلام در انسان این نظر را داشته است که آن زوجی که انتخاب می شود چه جور باشد تا از این زوج یک انسان صحیح پیدا بشود. آن زنی که انتخاب می کنی چه جور زنی باشد تا از این دو نفر زوجین یک انسان پیدا بشود؛ بعد هم به چه آدابی باید باشد. روی چه ادبی این ازدواج باید باشد، بعد هم در چه حالی باید تلقیح بشود و چه آدابی دارد، بعد هم در ایام حمل چه ادب هایی هست، بعد هم در ایام شیر دادن چه ادب هایی هست؛ همه اینها برای این است که این مکتب های توحیدی که بالاترینش اسلام است، آمده اند برای اینکه انسان درست کنند؛ نیامده اند که یک حیوانی منتها دارای ادراکاتی که حدود همان حیوانیت و همان مقصدهای حیوانی باشد، منتها یک قدری زیادتر،نیامده اند این را درست کنند؛ آمده اند انسان درست کنند.(صحیفه امام، ج 8، ص: 414)
و چنین است که بر خلاف آنچه در این مکتب ها بعضاً پنداشته می شود که: ” انسان گرگ انسان است” (توماس هابز)، امام خمینی(س) از خانواده مطلوب چنینی ترسیمی ارائه می کنند:
«اسلام توی خانه تنهایی شما باشید با شما کار دارد؛ یعنی می گوید باید چه جور باشد. اخلاقات چه جور باشد؛ ادراکات عقلیت چه جور باشد؛ اعمالت، خودت با بچه ات باید چه جور آدابی داشته باشی؛ بچه با پدرش چه جور باشد؛ پدر با فرزندش چه باشد؛ بچه با مادرش چطور باشد؛ مادر با فرزندش چطور باشد؛ برادر با برادرش چطور باشد؛ همه این عائله با هم چطور باشند؛ این عائله با عائله دیگر چطور باشند- تمام اینها را آداب دارد اسلام برایش و نظر دارد به آنها. راجع به اجتماع هم نظر دارد. مسائلی دارد که مربوط به همه بشر است؛ … یعنی نظر اسلام به این بوده است که بشر بسازد، تمام بشر را. … یعنی آمده است که همه بشر را به این صورتی که می خواهد درآورد، به یک صورت عادلانه درآورد. … می خواهد یک انسان عادل به تمام معنا که انسان باشد، هم عقلیتش عقلیتِ انسان باشد، هم نفسیتش نفسیتِ انسان باشد، هم ظاهرش ظاهرِ انسان و مؤدَّب به آداب انسانی باشد، می خواهد این مطلب را اجرا بکند.» (صحیفه امام، ج 4، ص450و 451)
و در این صورت است که فرد تربیت شده در یک خانواده مطلوب، با فرهنگ و تربیت متعادل دوستدار همه انسان ها خواهد بود و آنگاه است که علی رغم پندار هابز؛
«اسلام انسان را محب آدم بار می آورد. به آدم عطوفت دارد.»(صحیفه امام، ج 8، ص: 82)
3_ حرف آخر در رابطه با این نهاد دارای این موقعیت و با این خطیری مأموریت، آن است که ضرورت دارد دم به دم راهکار تحکیم بنیان آن جستجو و تقویت شود و خطرات و آسیب ها و آفات گوناگونی که سر راه آن می تواند قرار بگیرد _ که متأسفانه چنین شده است و نتایج تخریبی و زیانبار آن را هم کم و بیش مشاهده می کنیم که خود البته اگر نه زنگ خطر که لااقل هشداری است برای چاره اندیشی _ را شناسائی و بر اساس اندیشه و عمل آن پیر فرزانه خدا خواه راهکار درستی را پیش پای جامعه قرار دهیم.