مهندسی نظاممند تردید
رهبری نظام سلطه جهانی، به ویژه در دوره مدیریت فعلی ترامپ، از تاکتیک «مهندسی نظاممند تردید» به عنوان ابزاری برای اعمال فشار حداکثری بهره برداری نموده است. این پارادایم که بر پایه ایجاد اغتشاش اطلاعاتی و بیثباتسازی روانی استوار است،
با هدف اختلال در فرآیند تصمیمسازی طرف مقابل طراحی گردیده است. نمونه عینی این راهبرد را میتوان در رفتارشناسی دیپلماسی عمومی ترامپ در قبال جمهوری اسلامی ایران مشاهده نمود، جایی که انتشار پیامهای متعارض و متناقض در یک بازه زمانی کوتاه، به صورت سیستماتیک دنبال میشد و همچنان نیز ادامه دارد.
این رویکرد که پس از خاتمه درگیری ۱۲ روزه نیز تداوم یافته است.
تحلیل گفتمان ترامپ دوره قبل نشان میدهد که وی از الگوی مشخصی در مدیریت بحرانهای بینالمللی تبعیت میکرد: اجتناب از درگیریهای پرهزینه نظامی و تمایل به کسب دستاوردهای دیپلماتیک بدون پرداخت هزینه. این مدل رفتاری که در مواجهه با کره شمالی نیز تکرار شد، مؤید آن است که نمایش قدرت تهاجمی همواره با محاسبه دقیق نسبت هزینه-فایده همراه بوده است.
در چنین شرایطی، که جمع بین رفتار ترامپ در دوره قدیم و جدید داریم تنها راه مقابله با این تاکتیک پیچیده، اتکا به راهبرد «ثبات راهبردی» مبتنی بر اصول تغییرناپذیر است.
تجربه تاریخی جمهوری اسلامی ایران نشان داده که تمسک به رهنمودهای رهبری نظام و حفظ وحدت رویه در عرصه دیپلماسی دفاعی، میتواند توازن بخش معادلات پیچیده منطقهای باشد.
این مسیر که بر مبنای اعتقاد به وعدههای الهی و درک صحیح از توازن قوای جهانی استوار است، قادر به خنثیسازی پیچیدهترین تاکتیکهای روانی دشمن میباشد.
منبع
محمد مهدی سپهر
پیوندها
تارنمای مرکز پاسخگویی به سئوالات و شبهات جوابگو
پرسش و پاسخ
سوالات متداول درباره مهندسی نظاممند تردید
ابزاری روانی-اطلاعاتی است که با ایجاد اغتشاش و پیامهای متناقض، فرآیند تصمیمسازی طرف مقابل را مختل میکند.
ترامپ با انتشار پیامهای متضاد در بازههای زمانی کوتاه، بیثباتی روانی و سردرگمی در طرف مقابل ایجاد میکرد.
اتکا به «ثبات راهبردی» و پیروی از رهنمودهای رهبری نظام، موجب حفظ انسجام و خنثیسازی فشار روانی دشمن میشود.