ملت ایران، سدّی محکم در برابر فتنههای دشمن
16 فروردین, 1404چرا با امريکا رابطه برقرار نمیکنیم تا پیشرفت کنیم؟
مقدمه
بحث رابطه با امريکا یکی از موضوعات محوری در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. درخصوص این موضوع، مسائل متعددی وجود دارد که یکی از آنها، انگارۀ «برقراری رابطه با امريکا بهمنظور پیشرفت و توسعۀ اقتصادی» است. اساس این ادعا بر این امر بنیان شده است که هر کشوری که خواهان پیشرفت است، لاجرم باید با ایالات متحدۀ امريکا ارتباط داشته باشد و برقراری ارتباط با امريکاست که منجر به توسعه و پیشرفت کشور میشود. تکرار این گزاره در ادبیات سیاسی و رسانهای، باعث شده است تا این ادعا تبدیل به یک انگاره در ذهن برخی از خواص و بخشی از افراد جامعه شود.
پاسخ
اساس این پیشفرض، که رابطه با امريکا لازمۀ پیشرفت کشور است نادرست میباشد. برمبنای همین انگاره، جمهوری اسلامی ایران بین سالهای 1392 تا 1394 بهدنبال رابطه با امريکا بود تا بهاینوسیله مشکلات اقتصادی خود را بهبود ببخشد؛ اما دستاورد این ادعا، منجر به یکی از تلخترین بحرانهای اقتصادی ایران در تاریخ معاصر خود شد. ازسویدیگر، هنگامیکه به واکاوی تحولات بینالملل در همان عصر مذاکرۀ ایران با امريکا میپردازیم، بهروشنی به بطلان این انگاره که «برقراری رابطه با امريکا ملازم پیشرفت و توسعۀ اقتصادی» است، پی میبریم.
هنگامیکه به تجارب تاریخی در عرصۀ روابط بینالملل مراجعه میکنیم، شاهد آن هستیم که بسیاری از کشورها که با امريکا رابطه دارند، دچار بحرانهای اقتصادی بسیاری هستند. برای مثال، سه روز قبل از سهشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۴ (۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵م) که برجام به امضا رسید، خبری در رسانهها منتشر شد که در هیاهوی مذاکرات ایران و 5+1 گم شد: در 20 تیر 1394 (۱1 ژوئیه ۲۰۱۵م) یونان بهعلت بحران مالی، جزایر خود را برای فروش گذاشت!
درپی تشدید بحران اقتصادی یونان و سررسید بسیاری از بدهیهای این کشور، دولت یونان در مرحلۀ نخست 17 جزیرۀ خود را برای فروش و واگذاری به خریداران داخلی و بینالمللی عرضه کرد. در همین زمان پیشبینی میشد در آینده تعداد جزایری که در معرض فروش گذاشته میشود، به بیش از 120 جزیره افزایش یابد. اکنون سؤال اینجاست که اگر رابطه با امريکا بهمعنای پیشرفت است، پس چرا یونانی که با امريکا رابطۀ مسالمتآمیز دارد، دچار چنین بحران اقتصادی شده است؟![1]
از دیگر تجارب تاریخی در این زمینه میتوان به مذاکرات کمپدیوید[2] اشاره کرد. در ۱۷ سپتامبر ۱۹۷۸م، یعنی چند ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در ۱۱ فوریه ۱۹۷۹م این پیمان به امضا رسید.
کمپ دیوید
پیمان کمپدیوید
پس از دوازده روز مذاکرات مخفی و با میانجیگری ایالات متحدۀ امريکا در کمپدیوید که یکی از استراحتگاههای مقام ریاستجمهوری در ایالات متحدۀ امريکا است، نهایی شد و در تاریخ ۱۷ سپتامبر ۱۹۷۸م با حضور جیمی کارتر، رئیسجمهور وقت ایالات متحدۀ امريکا، انورسادات رئیسجمهور مصر و مناخیم بگین، نخستوزیر وقت اسرائیل، در کاخ سفید به امضای نهایی رسید. تجارب تاریخی این مذاکرات حاکی از آن است که مصر باوجود بهرسمیتشناختن اسرائیل و ترک مخاصمه با آن و دریافت سالانه سهمیلیارد دلار کمک بلاعوض از امريکا در قبال آن، همواره پس از سازش، درگیر بحران اقتصادی بوده است.
در دورانی که ایرانیان، حل مشکلات اقتصادی کشور را در گرو مذاکره با امريکا جستوجو میکردند، خبرگزاری بلومبرگ در تاریخ 12 تیر ماه 1392 اعلام کرد که رشد اقتصاد مصر به کمترین حد طی دو دهۀ اخیر و نرخ بیکاری نیز به رقم بیسابقۀ 13.2 درصد رسیده بود.
علاوهبر اینها، از هر پنج مصری، دو نفر با درآمدی کمتر از ۲ دلار در روز زندگی میکند. بنابراین، سرگذشت مذاکرات مصر با امريکا و اسرائیل نیز دلیل دیگری بر بطلان این ادعاست.[3]
ایران نیز پیش از انقلاب، فراتر از رابطه، کاملاً سیاستهای اقتصادی و نظامی و حتی فرهنگی خود را در اختیار امريکا قرار داده بود؛ اما نهتنها شاخصههای توسعهای ایران باتوجهبه فروش بسیار بیشتر نفت و جمعیت یکسوم امروز، قابل دفاع نبود، بلکه چنین همکاریای منجر به سقوط رژیم پهلوی شد.
دراینبین، میتوان به کشور ترکیه نیز اشاره کرد
ترکیه که در عرصۀ روابط بینالملل بهدنبال منافع منطقهای خود بوده، شاهدمثالی دیگر برای این امر است. ترکیه که با امريکا، اروپا، اسرائیل، روسیه و چین ارتباط دارد و بهنوعی با تمام کشورهای 5+1 که ایران بهدنبال ارتباط با آنهاست، روابط اقتصادی و تجاری مناسبی دارد، در مردادماه 1401 تورم 81 درصد را تجربه کرد. درنتیجه، هنگامیکه کشوری مثل ترکیه که بیشترین ارتباط را با کشورهای جهان دارد، درگیر بحران اقتصادی شده است، نمیتوان این ادعا را پذیرفت که صِرف رابطه با امريکا یا هر کشور دیگر منجر به توسعه و پیشرفت میشود.[4]
سؤال جالبی که میتوان در اینجا مطرح کرد آن است که:
اگر صِرف رابطه با امريکا منجر به پیشرفت کشور میشود، چرا خود این کشور دچار بحران اقتصادی است؟ در سال 1392 هنگامیکه عدهای از مردم ایران سرمست از رویکارآمدن دولت غربگرا در ایران بودند که وعدۀ پیشرفت اقتصادی در برابر رابطه با امريکا را میداد، و ازسویدیگر فضای رسانهای جهان نیز درگیر تحولات مصر بود، یک خبر در این هیاهو گم شد: در 18 ژوئیه 2013م (27 تیرماه 1392) شهر دیترویت در ایالت میشیگان اعلام ورشکستگی کرد.
هرچند در سالهای پیش از این، هشت شهر امريکا دچار ورشکستگی شده بود
(برای مثال، در سال 1994م اورنجکانتی در ایالت کالیفرنیا و در سال 2011م نیز جفرسونکانتی در ایالت آلاباما و همچنین در سال 2012م سه شهر استاکتن، ماموتلیکز و سنبرناردینو در ایالت کالیفرنیا اعلام ورشکستگی کردند)، اما وضعیت دیترویت مقایسهپذیر با دیگر شهرها نبود.
دیترویت یک شهر صنعتی بود و قلب صنعت خودروسازی امريکا محسوب میشد. شهرکی که مرکز اصلی شرکت جنرالموتورز بود و در کنار دو شرکت بزرگ خودسازی دیگر، یعنی کرایسلر و فورد، بهعنوان غولهای جهان تکنولوژیک تولید انبوه اتومبیل در امريکا مطرح بود، به بزرگترین شهر ورشکستۀ تاریخ امريکا تبدیل شد.
بدهیهای این شهر در هنگام اعلام ورشکستگی به ۱۸میلیارد دلار و مطالبات معوق آن به ۲میلیارد دلار میرسید.
دیترویت
دیترویت زمانی چهارمین شهر بزرگ امريکا بود و در دهۀ 1960م بالاترین درآمد سرانه را در کل امريکا به خود اختصاص داده بود؛ اما در سال 2013م بیش از 60 درصد از کودکان این شهر در فقر زندگی میکردند و بسیار تعجببرانگیز است که در این تاریخ اساساً 47 درصد از ساکنان شهر بیسواد بودند؛ اما این خبر بهواسطۀ هیاهوی رسانهای آن روزها پیرامون رویکارآمدن دولت غربگرا در ایران و تحولات مصر، در سایه قرار گرفت.
ورشکستگی دیترویت
پایتخت اتومبیلسازی امريکا و بزرگترین شهر ایالت میشیگان، حاکی از شکست یکی از اضلاع پرطمطراق رؤیای امريکایی است؛ رؤیایی که بسیاری از افراد هنوز درپی آن هستند تا با برقراری رابطه با امريکا به پیشرفت و توسعه دست پیدا کنند. دیترویت آینۀ منعکسکنندۀ وضعیت واقعی اقتصاد امريکا است؛ چراکه امريکا در سال 1980م کمتر از یکتریلیون دلار بدهی مالی داشت. این بدهی در عصر مذاکرۀ ایران با امريکا و در دولت باراک اوباما به 17تریلیون دلار رسیده بود. پس از آن نیز در دولت دونالد ترامپ و جو بایدن به مرز 30 تریلیون دلار نزدیک شد.
سخنان گیدون راشمن، تحلیلگر سیاسی مجلات امريکا، میتواند روشنکنندۀ وضعیت واقعی امريکا باشد. راشمن بر این باور است که:
امريکا باید به فکر سقوط خود باشد. ایالات متحدۀ امريکا دیگر هرگز موقعیت تسلط جهانی بعد از سقوط اتحاد جماهیر شوروی را تجربه نخواهد کرد. امريکا از سال 1991م تا سال 2008م، هفده سال از هژمونی جهانی برخوردار بود؛ اما با معضلات اجتماعی و اقتصادی ناشی از بحران سال 2008م، این موقعیت خود را ازدست داده و دیگر هم این موقعیت را تجربه نخواهد کرد. آن روزها دیگر تمام شد. رشد اقتصادی و نظامی چین، تهدیدی بلندمدت برای هژمونی جهانی امريکا است. در مقابل ضعف امريکا، قدرتهای نوظهور ازجمله چین، برزیل، ترکیه، هند و ایران قرار دارند که هرکدام از این کشورها، اولویتهایی برای سیاست خارجی خود دارند که توانایی امريکا برای شکلدهی نظام جهانی را محدود میکند.[5]
نتیجه
واکاوی تحولات بینالملل در عصر مذاکرۀ ایران با امريکا (بین سالهای 1392 تا 1394) بهروشنی بطلان انگارۀ «تلازم برقراری رابطه با امريکا و توسعۀ اقتصادی» را ثابت کرد. در عصری که جریان غربگرا در ایران بهدنبال رابطه با امريکا برای حل مشکلات اقتصادی خود بود، یونان در 20 تیر 1394 جزایرش را برای بازپرداخت بدهی خارجی بهفروش میگذارد.
مصری که همزمان با انقلاب اسلامی ایران پیمان کمپدیوید را با امريکا و اسرائیل امضا میکند، علیرغم دریافت کمکهای سالانه از امريکا به گزارش خبرگزاری بلومبرگ در تاریخ 12 تیرماه 1392 با بحران اقتصادی سخت دستوپنجه نرم میکند. تورم افسارگسیختۀ ترکیه نیز شاهد مثال دیگری برای بطلان این ادعا بود.
بهعلاوه، در همین دوران و در امريکایی که بهعنوان کدخدای جهان درنظر گرفته میشد، شهر صنعتی دیترویت، که بزرگترین شرکتهای خودروسازی امريکا (جنرالموتورز، کرایسلر و فورد) در آن قرار دارد، در 27 تیرماه 1392 اعلام ورشکستگی میکند.
بنابراین، اگر رابطه با امريکا میتوانست منجر به حل معضلات اقتصادی شود، پیش از یونان، مصر، ترکیه و… شهر دیترویت در خود امريکا میتوانست از این مزیت استفاده کند!
منابع
[1]. عصر ایران، «رابطه با امریکا»، دسترسی در: https://www.asriran.com/fa/news/405220، 8 شهریور 1401.
[2]. Camp David Accords.
[3]. اداره کل بنادر و دریانوردی استان گیلان، «مشکلات اقتصادی مصر»، دسترسی در: https://anzaliport. pmo.ir/fa/news/23507، 9 بهمن 1401.
[4]. خبرگزارى تسنیمنیوز، «رابطه با امریکا»، دسترسی در: https://www.tasnimnews.com/fa/news/2750779، 9 مرداد 1401.
[5]. حسین ایزدی، گفتم اعتماد نکنید، تهران، شهید کاظمی، 1399، ص 405.