اسلام و بردهداری
چرا پیامبر ما مثل کوروش کبیر، قانون برده داری را برنداشت و خود حضرت، برده داشتند؟ لطفا پاسخ را با ذکر منبع ذکر کنید.
گرچه در قرآن مجيد مسئله بردهگيري و برده داري به عنوان يك دستور حتمي در مورد اسيران جنگي نيامده است، ولي نميتوان انكار كرد كه احكامي در قرآن براي بردگان ذكر شده است، كه اصل وجود بردگي را حتي در زمان پيامبر(ص) و صدر اسلام اثبات ميكند، مانند احكامي كه در مورد ازدواج با بردگان يا احكام محروميت يا مسأله مكاتبه(قراداد براي آزادي بردگان) هست اين جا بعضي بر اسلام خرده ميگيرند كه چرا اين آيين الهي با آن همه محتوا و ارزشهاي والاي انساني، بردگي را الغا نكرده، و طي يك حكم قطعي و عمومي آزادي همه بردگان را اعلام ننموده است؟
در يك جمله كوتاه بايد گفت كه اسلام برنامه دقيق و زمان بندي شده براي آزادي بردگان دارد كه بالاخره همه آنها تدريجاً آزاد ميشوند، بي آن كه اين آزادي عكس العمل نامطلوبي در جامعه به وجود آورد. اسلام هرگز ابداع كننده بردگي نبوده است، بلكه در حالي ظهور كرد كه بردگي سراسر جهان را گرفته بود و با تار و پود جوامع بشري آميخته بود. حتي بعد از اسلام در تمام جوامع، بردگي ادامه يافت، تا حدود يك صد سال قبل كه نهضت آزادي بردگان شروع شد، چرا كه به خاطر دگرگون شدن نظام زندگي بشر، مسئله بردگان به شكل قديمي قابل قبول نبود.
اگر اسلام طبق يك فرمن عمومي دستور ميداد همه بردگان را آزاد كنند، چه بسا بسياري از آنان تلف ميشدند، زيرا نه كسب و كار مستقلي داشتند و نه خانه و وسيلهاي براي ادامه زندگي.
از اين رو بايد تدريجاً آزاد ميشوند و جذب جامعه گردند نه جان خودشان به خطر بيافتد و نه امنيت جامعه را به خطر اندازند. اسلام اين برنامه حساب شده را تعقيب كرد. برنامه اسلام در مورد بردگي، فقط در مورد اسيران جنگي كه از كفار گرفته ميشد، نبود، گرچه احكام خاص بردگان مربوط به اين اسيران جنگي هست. در جنگها گاهي افراد بسياري از كافران و مشركان اسير ميشدند. كه اگر ميخواهند افراد را زنداني كنند، بودجه و هزينه هنگفتي بر دوش جامعه اسلامي بار ميشد و اگر ميخواستند همه را يكدفعه آزاد كنند، غير عاقلانه بود، چون اينان كساني بودند كه با مسلمانان جنگيدند و حتي تعدادي از مسلمانان را كشتند. بنابراين راه عقلانه اين بود كه حاكم اسلامي، اسيران را به افراد توانمند مسلمان بفروشد و از اين طريق كيسه بيت المال پر از پول شود. از طرفي اين بردگان و اسيران كم كم در جامعه اسلامي، هدايت ميشدند و بسياري از آنان مسلمان ميشدند و براي مولاي خودكار اقتصادي انجام ميداند و هيچ باري بر دوش جامعه اسلامي و حكومت اسلامي اضافه نميشد. بنابراين درباره اسيران جنگي و كنترل و هدايت آنان به اسلام، اين طرح، خوبي است. البته اين طرح الزامي نيست و حاكم اسلامي ميتواند اسيران را بدون دريافت وجه آزاد كند يا ميتواند با دريافت وجه آزاد كند و نيز ميتواند به صورت اسير و برده نزد مسلمانان بگذارد. در صورت آخر در برنامههاي اسلامي تشويق بر آزاد كردن بندهها فراوان است، مثلاً كفاره افطار عمدي روزه ماه مبارك رمضان و كفاره قتل عمدي، استحباب آزاد كردن عبيد (عتق) است. اينها همه مواردي است كه وسيلهاي براي آزاد كردن بردگان بوده است.
از طرفي در اسلام دستورهاي زيادي درباره رفق و مدارا با بردگان وارد شده است تا آن جا كه آنها را در زندگي صحبان خود شريك و سهيم كردهاند. علي(ع) به غلام خود قنبر ميفرمود: “من از خداي خود شرم دارم كه لباسي بهتر از تو بپوشم، زيرا رسول خدا(ص) ميفرمود: از آنچه خودتان ميپوشيد، بر آنها بپوشانيد و از آنچه خود ميخوريد، آنها غذا دهيد”.(1)
“جرجي زيدان” در كتاب “تاريخ تمدن” ميگويد: اسلام بر بردگان فوق العاده مهربان است. پيغمبر اسلام(ص) درباره بردگان سفارش بسيار نموده، از آن جمله ميفرمايد: “كاري كه برده تاب آن را ندارد، به او تحميل نكنيد و هر چه خودتان ميخوريد، به او بدهيد”.(2)
پي نوشتها:
1 – بحارالانوار، ج74، منقول از تفسير نمونه، ج21، ص 421.
2 – تفسير نمونه، ج21، ص 422، به نقل از تاريخ تمدن، ج4، ص 54.