امتحانات خداوند
سلام من 19 سالمه یه زمانی بود به خدا خیلی نزدیک بودم هر پنجشنبه ها می رفتم دعای کمیل مسجد قطع نمیشد کلاس قرآن میرفتم .از خوشگذرانیام میگذشتم پنج شنبه ها امام زاده صالح.اینقدر به خدا نزدیک شده بودم حسش میکردم و سره وقت نماز میخوندم صبح ها یه ربع زودتر بیدار می شدم پیشواز نماز میرفتم.تو خیابون ذکر میگفتیم به نامحرم نگاه نمی کردیم تا اینکه زندگیم 180 درجه برگشت یه جوری تو کاسه ام گذاشت خودم نفهمیدم هرچی دعا کردیم هرچی از خدا خواستیم هیچی دست اینو بگیر کاره خیر کن یه کاری کرد زندگی برام جهنم شد دیگه از زندگی کردن بی زارم کرد.که ازش دور شدم دیگه نمیرم دعای کمیل ازش ناامید شدم حتی ازش می پرسم چرا اینکارو بامن کردی ؟ مگه من چی کار کردم چرا دستمو نمیگیری ؟ انگار خدا مارو اورده اینجا بدبختی بکشیم توسری خورباشیم که ازش ناامید هستم دیگه نه نمازی میخونم نه دعایی انگارما باید عذاب بکشیم و بنده های بدش باید خوشگذرانی کنن.چرا؟
باسلام دوست عزیز شکوه شما از خدا و دنیا رو میشه با جواب آقای قرائتی جواب داده که در پاسخ به سوالی مشابه شما گفت:
بعضی میگویند:
شما آخوندها میگویید: اگر زكات ندهید باران نمیآید. كشور كانادا اصلاً مسلمان نیست اصلاً زكات هم نمیدهند، صبح تا شب هم باران میآید.
یا اگر ظلم كنی، سیلی میخوری. فلانی كارش ظلم كردن است و تا حالا هم هیچ سیلی نخورده است. اینها را چه كنیم؟
میگویم: شما كه چای میخوری، اگر وسط چای خوردن عطسه كنی. دستت تكان میخورد، از این نعلبكی و استكان چای سه قطره سه جا میچكد. یكی به عینك میچكد. یكی به لباست میچكد، یكی به فرش میچكد.
خود شما سه برخورد میكنی. اگر به عینكت چكید، سریعاً دستمال كاغذی درمیآوری پاك میكنی. چون عینك شیشه است زود پاك میكنی.
اگر به لباس چكید میگویی: میرویم خانه با دست یا با ماشین لباسشویی میشوییم.
اگر به فرش چكید، میگویید: باشد شب عید! شب عید كه قالیها را میشوییم. منتهی هرچه دیرتر باشد سختتر است.
اگر فوری باشد، دستمال كاغذی. اگر لباس باشد، مشت و مال. اگر قالی شد،دسته بیل. چون قالی را با دسته بیل میشویند.
كیفر هرچه به قیامت بیفتد خطرش بیشتر است. سه تا هم آیه داریم. هم دستمال كاغذی، هم مشت و مال، هم دسته بیل. هر سه در قرآن هست.
اما برخورد دستمال كاغذی این است. میگوید:
«وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَیْدیكُمْ» (شوری/30)
شما چون ایمان دارید، خلافی كردید چوب میخورید. یعنی مؤمن هستید،شیشهای و شفاف هستید، خوب هستید. خدا زود حال شما را میگیرد، كسی كه همه نمرههایش بیست است اگر یكبار نمرهی 15 گرفت، دبیر میگوید: بیا ببینم. تو كه همه نمراتت بیست بود. چرا پانزده شدی؟
ولی آن كسی كه هر روز نمرهی صفر میگیرد، آن هم صفر اندازهی در قوری، این دیگر توبیخ ندارد. این از اول تا آخر صفر است. اگر یك لكه به عمامه سفید افتاد، من فوری میشویم. اما اگر پیراهن سیاه من لك دار شد، كه دیگر نمیشویم. سیاهی روی سفیدی پیداست.
خوبها را خدا میگوید: چون تو خوبی زكات ندهی، باران نمیآید. چون خوب هستی. چهل تا گوسفند یكی زكات است. ندهی، گوسفندهایت آسیب میبیند. آدمهای مؤمن را خدا مثل شیشه با آنها برخورد میكند. یعنی خلاف كنند فوری خدا مچشان را میگیرد.
آدمهای فاسق را برای بعد میگذارد. آیهی خوبها این بود. «وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَیْدیكُمْ» این آیهی قرآن بود برای خوبها.
آیهی بدها این است:
«وَ جَعَلْنا لِمَهْلِكِهِمْ مَوْعِداً» (كهف/59)
یعنی عجله نكنید، …هی نگو شاه كه اینقدر جنایت میكند پس چرا اینقدر خوش است؟! بابا صبر كن. بگذار مبارك جنایت كند، بعد میگیرند او را مثل گربه در قفس میكنند.«وَ جَعَلْنا لِمَهْلِكِهِمْ مَوْعِداً»
یك آیهی دیگر میگوید: اصلاً در دنیا كارشان نداریم مثل صدام. تا پای اعدام هم نگاه میكند. نه در قفس برود و هیچ
قرآن میگوید:
«أَنَّما نُمْلی لَهُمْ»(آلعمران/178)
این هم آیهی قرآن است. اصلاً در دنیا كارشان نداریم. گذاشتیم برای آخر سال با دسته بیل
پس سؤال: شما كه میگویی: اگر خلاف كنید خدا حالتان را میگیرد، پس چرا خدا حال خلافكارها را نمیگیرد؟
جواب: خلافكارهای خوب را فوری حالشان را میگیرد. خلافكارهای بد را مدت تعیین میكند. خلافكارهای بد بد بد را میگذارد برای قیامت.
سه تا آیه داریم.
خوب را فوری حالشان را میگیرد.
«فَبِما كَسَبَتْ أَیْدیكُمْ»،
بدها را
“وَ جَعَلْنا لِمَهْلِكِهِمْ مَوْعِداً”
“و «إِنَّما نُمْلی لَهُمْ