چرا میزان بلاها مثل زلزله، جنگ و خشکسالی در کشورهای اسلامی بیشتر از کشورهای غیراسلامی است؟
مقدمه
پرسش از علل شُرور و بلایا،مثل سیل و زلزله ازجملة پرسشهای الهیاتی مهمی است که ذهن بسیاری از پرسشگران را به خود مشغول ساخته و نظرات و تبیینهای گوناگونی را پدید آورده است. یکی از تبیینهای الهیاتی دربارة شرور، آن است که بلایای طبیعی ناشی از فساد و گناه انسانها روی زمین است: «فساد در خشكى و دريا بهسبب كارهايى كه مردم انجام دادهاند آشكار شده است. خدا مىخواهد نتيجة بعضى اعمالشان را به آنان بچشاند، شايد (بهسوى حق) بازگردند.» متناظر با این تلقی، سؤالاتی از اینقبیل مطرح میشود که: چرا کشورهای غربی که منشأ فساد در جهان هستند، کمتر به بلایا مبتلا میشوند؟ آیا میتوان از وجود بلایای بیشتر در کشورهای اسلامی، فساد بیشتر در این کشورها را نتیجه گرفت؟
در ادامه، در قالب چند نکته این پرسشها را بررسی میکنیم:
پاسخ
1- عالَمي كه ما در آن زندگي میکنیم، عالمي مادي است كه آفرينندة آن، ساختارش را براساس نظام عليت و معلوليت بنيان نهاده است؛ يعني هر چيز براساس علتهاي معيّن و شناختهشده يا ناشناخته تحقق مييابد. بهتعبیر امامصادق (ع)، «خدا خودداري و امتناع فرمود كه كارها را بدون اسباب فراهم آورد؛ پس براي هر چيزي سبب و وسيلهاي قرار داد».[1]
بنابراین، در مواجهه با بلایا نباید سادهانگاری کرد و هر بلا را قطعنظر از علل و اسباب آن، ناشی از خواست خدا دانست و به خدا نسبت داد. بله، همة امور تحت سلطه و تدبیر الهی است؛ اما خداوند جهان را براساس علل و اسباب تدبیر میکند و هر علتی را دارای آثار خاصی قرار داده و درنتیجه، اگر در بهرهمندی از یک علت خاص کوتاهی کردیم و به بیماری و بلا دچار شدیم یا فقر و مشکلات را نتوانستیم حل کنیم، نباید آنها را به خداوند ارجاع داده و مسئولیت خویش در این زمینه را مغفول قرار بدهیم!
2- یک پدیده میتواند علتهای متنوعی داشته باشد كه برخي از آنها مادي و برخي معنوي است. فروکاستن علل و اسباب مؤثر در پیدایش بلایا، به علل و اسباب معنوی، همانقدر اشتباه است که کسی علل و اسباب مؤثر در پیدایش بلایا را به علل و اسباب مادی فروبکاهد و نقش علل معنوی را نادیده بگیرد و توبه و صدقه را بیفایده تلقی کند!
روشن است که در پیدایش بسیاری از پديدههاي نامناسب و بلایا، مثل خشكسالي، عوامل متعدد مادی ازقبيل تغييرات وسيع در كاربري زمين، استفادة بيمورد و غيراصولي از منابع زيرزميني و… مؤثرند كه همگي نتيجة افعال و ارادة انسانهاست. درمورد سیل نیز میتوان به سوءمدیریت شهری اشاره کرد که با لایروبینکردن مسیر جریان آب یا با مجوزدادن به خانهسازی در مسیر رودخانه و غیره، علت پیدایش سیل و ویرانی عظیم میشویم. اگر این اصول مدیریت شهری مراعات میشد، قطعاً یا سیل رخ نمیداد یا با کمترین خسارات واقع میشد.
درنتيجه ممكن است جامعهاي اين مسائل را رعايت نكرده و كشورش با بحران خشكسالي و سیل مواجه شود؛ همانگونه كه ممكن است كشوري پيشرفته اين مسائل را رعايت كرده باشد، اما خداوند بهسبب علل معنوی (گناه، امتحان، ترفيع درجه و…) چنين بلايايي را براي آنها نازل كند. درواقع، علل سیل و زلزله و خشکسالی میتواند مادی یا معنوی یا آمیختهای از هردو باشد که ما بهدلیل اشرافنداشتن به این امور، نمیتوانیم بهصورت قطعی در این مورد حکم صادر کنیم. آنچه در پرسش انعکاس یافته است، گویای این تلقی نادرست است که بلایا فقط علت معنوی دارند و ناشی از فساد و گناه هستند و خداوند برای عذاب یا ادبکردن گناهکاران، آنها را به فساد دچار ساخته است؛ درحالیکه واقعاً چنین نیست و در کنار علل معنوی مؤثر در پیدایش یا رفع بلا (مثل علیت گناه در پیدایش بلا؛ یا علیت صدقه و توبه در دفع بلا)، علل مادی و تدبیر انسانها نیز اثرگذار هستند و بههمینجهت، مهندسی و طب و نجوم و بسیاری از علوم و فنون مهم، در طول تاریخ، خصوصاً در دوران طلایی تمدن اسلامی، مورد توجه مسلمانان بودهاند.
3- دربارة علل معنوی مؤثر در پیدایش بلایا نیز میبایست به این نکته توجه داشت که آنچه در پرسش انعکاس یافته، یکی از علل معنوی است و در این زمینه، بنابر آنچه در آیات و روایات منعکس شده، علل معنوی گوناگونی در متون دینی بیان شده است که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم: آزمایش[2] و شکوفایی استعدادها،[3] ترفیع درجه،[4] متنبّهشدن و بازگشت بهسوی خدا[5] و غیره. این علل معنوی همگی دلالت دارند بر اینکه بلایا فقط بهسبب فساد نیست. ازاینرو، نمیتوان از بلادیدگی یک شخص یا قوم، چنین نتیجه گرفت که آن شخص یا قوم، اهل فساد هستند و درنتیجه مورد خشم و قهر الهی قرار گرفته و به بلا دچار شدهاند. باتوجهبه علل مادی و معنوی گوناگونی که در این زمینه وجود دارد، چنین نتیجهگیریای قطعاً نادرست است.
4- گاهی یک فرد یا قوم مستحق عذاب هستند و چون خداوند میداند که آنها بازنمیگردند و در گمراهی و ضلالت میمانند، آنها را به حال خود رها کرده و به آنها فرصت میدهد تا در مسیر اشتباه خود تا انتها پیش بروند و نهایتاً به عذابی سختتر دچار شوند. به این سنت الهی «استدراج» گفته میشود که در برخی از آیات قرآن به آن اشاره شده است: «مبادا اموال و اولادشان ماية اعجاب تو شود و اين براي آنها نعمت نيست، بلكه خدا ميخواهد بهوسيلة آن آنها را در دنيا عذاب كند و جانشان برآيد درحاليکه كافر باشند».[6]
بنابراین، نمیتوان از بهرهمندی یک شخص یا قوم از نعمتهای زیاد و بیشتر، یا فقدان بلا یا کمتربودن بلا برای آنها، نتیجه گرفت آنها مورد رضایت خدا هستند یا کمتر به فساد و انحراف دچار هستند؛ چراکه ممکن است آنها به این علت، غرق در نعمت هستند و بلایی نمیبینند که به «استدراج» دچار شدهاند و عذابی سخت در انتظارشان است.
5- آخرین مطلب اینکه در پرسش به بلایایی همچون جنگ نیز اشاره شد. در توضیح این فراز باید به این نکته توجه داشت که شُرور بر دو قسم طبیعی و انسانی است. شرور انسانی که آن را شرور اخلاقی نیز مینامند، ناشی از بداخلاقی انسانها است و نباید خدا را مسئول آن شر بهحساب آورد.
اگر فردی زورگو، مال کسی را دزدید یا او را دچار نقص عضو کرد، آیا خدا مقصر است یا آن شخص شَرور؟!
اگر دولتی به بهانههای واهی، جنگی علیه یک ملت مظلوم و بیپناه ایجاد کرد و انواع سلاحهای خود را در آن سرزمین بهکار بست و تمامی زیرساختهای آن کشور را نابود کرد، آیا خدا مسئول است یا آن دولت ظالم؟!
آیا میتوان گفت خدا خواسته آن شخص مالش دزدیده شود یا آن ملت مورد ظلم و جنگ و تجاوز قرار بگیرد؟!
آیا میتوان گفت دزیدهشدن مال یا بهقتلرسیدن کودکان و زنان، خواست خداست و خدا به این کار راضی است؟!
مواردی ازایندست، گویای این نکته است که شُرور انسانی را نباید به خدا نسبت داد و اگر برخی دولتها و ملتهای اسلامی، بهسبب فتنههای صهیونیستی و آمریکایی، گرفتار تفرقه و جنگهای بیوقفه هستند و در دام اختلافات پوچ گرفتار شدهاند، ناشی از ظلم ظالمان و بیتدبیری مسلمانان در دفع و رفع این فتنهها و ظلمهاست؛ و نباید آن را نشانة خشم و قهر الهی و ناشی از فساد و انحراف آن شخص یا قوم مظلوم بهحساب آورد.
نتیجه
بنابر آنچه گذشت، روشن میشود که بلایا علل مادی و معنوی گوناگونی دارند و اینطور نیست که هر بلایی ناشی از فساد مردم بلادیده و عذاب خدا باشد. دراینصورت، اگر کسی یا قوم و ملتی به سیل و زلزله و دیگر بلایا مبتلا شد، نمیتوان بهصورت قطعی حکم کرد که این بلا ناشی از فلان علت است و آن بلا ناشی از علت دیگر. اگرچه ما از علل و اسباب مادی و معنوی اجمالاً مطلع هستیم، قادر به تطبیق این علل بر پدیدة خاص نیستیم و بهتر است بهجای گمانهزنی در این زمینه، که فایدهای ندارد و ما را به حقیقت رهنمون نمیسازد، به تدبیر علل و اسباب مادی بپردازیم و همچنین به علل معنوی مؤثر در این زمینه نیز توجه کنیم و اقدامات لازم در آن زمینه را نیز انجام دهیم و مثلاً توبه کرده و صدقه برای دفع بلا کنار بگذاریم و آن سختی را فرصتی برای شکوفاکردن استعدادهای درونی بهحساب آوریم.
ارجاعات:
[1]. «أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إلَّا بِأَسْبَابٍ؛ فَجَعَلَ لِكُلِّ شَيْءٍ سَبَباً وَ جَعَلَ لِكُلِّ سَبَبٍ شَرْحاً وَ جَعَلَ لِكُلِّ شَرْحٍ عِلْماً وَ جَعَلَ لِكُلِّ عِلْمٍ بَاباً نَاطِقاً، عَرَفَهُ مَنْ عَرَفَهُ وَ جَهِلَهُ مَنْ جَهِلَهُ، ذَاكَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ نَحْن» )محمدبنیعقوب کلینی، الکافي، همان، ج 1، ص 448(.
[2]. بقره (2): آیۀ 155.
[3]. علامهمجلسی، بحار الأنوار، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳، ج 74، ص 163.
[4]. همان، ج 71، ص 94.
[5]. زمر (39): آیۀ 8.
[6]. توبه (9): آية 85.
https://www.islamquest.net/fa/archive/fa60734
https://fa.wiki.khomeini.ir/wiki/%D8%B9%D9%82%D8%A8%E2%80%8C%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C