حضرت فاطمه (س)، افضل الناس
س:چرا فاطمه (س) افضل الناس (برترین مردم)است؟
ج: فاطمه (س) عاشق معبود بى همتاست، همه زندگى و اهداف خود را درعشق به او خلاصه مى بيند. به همين نظر خداى را با تمام ذرات وجودش مى پرستد و براين اساس، مصداق افضل الناس مى شود. امام صادق (ع) فرمود برترين مردم كسى است كه عاشق عبادت باشد و با آن دست در آغوش باشد، و آن را از دل و جانش دوست بدارد، با بدنش آن را لمس كند، و همه اوقات را براى آن خالى كنند وچنان در آن فرو رود كه نداند امور دنيا با سختى است يا آسانى: افضل الناس من عشق العبادة فعانقها، و احبتها بقلبه، و باشرها بجسده، و تضرع لها – و هو لا يبالى على من اصبح الدنيا على عسر ام على يسر خود در مناجاتش می فرمايد:
خداوندا تو خود مى دانى كه آتش سينه ام به غير تو فرود نمى نشيند، چشمم تنها به تو روشن است، جانم به تو مسرور و دلم به تو آرام است…
او عمل را براى خدا انجام مى دهد، و به عشق او كار مى كند و به همين نظر عملش ازهر آلودگى وناروایى پاك است. عشق به محبوب ايجاب مى كند كه عمل براى او خالصانه باشد. تا درحين وصال براى او موجب شرمى نباشد. او كل عمل تعمله لله، فليكن نقيا من الدنس)
عمل او خالصانه و به دوراز ستايشگرى خلق است. ربنا الله مى گويد و درآن استقامت دارد در نتيجه مصداق اين آيه قرآن و مشمول نزول فرشتگان خدا و وعده دورى از خوف و حزن مى شود: ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل عليهم الملائكه – الا تخافوا و لا تحزنوا….
او دراين عشق عارف است و دراين عرفان پرهيزكار و زاهد و چنان بصير است كه هرگز راه را ازبيراهه گم نمى كند و چنان هشيار است كه هرگز دست ازپا خطا نمى كند. او دل به خدا سپرده و بر اثرآن خود را رها كرده، حتى به غذا و لباس و زندگى شخصى خود در راه خدا بى اعتناست. و به او دل بسته، آن چنان كه ازهر چه غير وغيريت است خود را دورداشته و اين است رمز نجات از احساس پوچى و نابساماني ها.
محور همه افعال و افكارش توحيد است. همه چيزرابا ضابطه مى نگرد، همه افكار و اعمالش رنگ خدایى دارند او در اين راه مصداق اين آيه قرآن است كه قل ان صلوتى و نسكى و محياى و مماتى لله . در افكارو اعمال حد خود نگه مى دارد وبر خداى پيشى نمى گيرد. زيرا كه قرآن او را به اين امر دستور داده است: يا ايها الذين آمنوا لا تقدموا بين يدى اله و رسوله .
خداى را همه گاه حاضر مى بيند و چنان درراه او ازغير گسسته است كه هرگز سخط خداى را به رضاى مخلوق معامله نمى كند و هيچگاه حاضر نيست براى تقرب با خلق از خداى ببرد. لا تسخطوا برضى احد من خلقه و لا تتقربوا الى الناس بتباعد من الله..
او در راه خدا و عبادت او همه چيز را فدا كرده، جانش را، مالش را، عزت و همتش را، قوت پايش را، و حتى فرزندانش را. از محل كارمزدى گندم و جو تهيه مىكند، خود آن را با دستاس به آرد و خمير و نان مبدل مىنمايد تا براى عزيزان خود افطارى داشته باشد، فقيرى سر مىرسد و غذا را به او مىدهد.
چون شب مىشد براى نماز به پا مىايستاد، و دست نياز به سوى خدا مىگشود و با گريههاى نيمه شب به اعلام بندگى و ذلت خود در پيشگاه خدا مىپرداخت و در سايه آن عزت مىيافت. با تدبر در قرآن آن را تلاوت مىكرد و از محتواى آن براى درمان درد بشر نسخه شفا مىيافت .