راه بدست آوردن آرامش از نظر اسلام چیست؟
راه بدست آوردن آرامش در زندگی از نظر اسلام چیست؟
پاسخ
برای پاسخ به این پرسش عوامل پیدایش آرامش معنوی و آرامش در زندگی را به اختصار بیان میکنیم:
عوامل پیدایش و ایجاد آرامش
قرآن کریم و روایات عوامل متعددی را برای آرامش بیان نمودهاند که برخی از آنها عبارتاند از:
- ذکر و یاد خدا: در قرآن آمده است: «همانا با یاد الهی قلبها آرام میشود».[1] منظور از یاد و ذکر خدا یعنی اینکه انسان همیشه توجه و یقین داشته باشد که هیچ موجودی در عالم نمیتواند مستقل و جدای از «الله» وجود داشته باشد، تا چه رسد به اینکه بتواند منشأ اثر باشد: «تمام عزت از او است».[2] «و تمام قدرت و ملک و هستی از او است. عزت و ذلت بندگان نیز به دست او است. او بر همه چیز توانا است».[3]
چنین انسانی هیچ نگرانی و خوف و حزنی ندارد؛ چنانکه قرآن میفرماید:
«کسی که دنبال هدایت من باشد او دیگر خوف و نگرانی ندارد».[4]
آری اگر انسان به واقع با تمام وجودش باور داشته باشد که هیچ دگرگونی و قدرتی در عالم نیست، مگر اینکه وابسته به خداوند بزرگ است، و آن گاه با زبان بگوید: «لاحول و لاقوة الا بالله العلی العظیم»، دیگر دغدغه و اضطرابی ندارد.
در همین راستا، رسول خدا(ص) فرمود: ذکر «لاحول ولا قوة الا بالله» شفای از 99 درد است که کمترین آن دردها، غم و غصه است.[5]
یکى از مصادیق کامل ذکر خدا «نماز» است و خدای متعال فلسفۀ نماز را ظهور یاد خدا در دلها بیان کرده است:
«نماز را برای ذکر من و یاد من بپا دار».[6]
کسى که دلش با یاد خدا مطمئن و محکم است، آرامش روحى و روانى دارد و هیچ هراسى از غیر خدا ندارد و امیدوار و آرام است؛ چون متّکى به قدرت و عظمت الهى است و انوار الهى در درونش رسوخ کرده و یاد خدا عامل آرامش او شده است. خدای متعال در سورۀ معارج آیۀ 20 درباره اسرار نماز میفرماید:
«طبع انسان در برابر مشکلات و گرفتاریها جزع میکند و اگر خیرى به او رسید، سعى میکند انحصارطلب باشد و به دیگران ندهد، و اگر رنج و شرّى به او برسد، جزع و بیتابى میکند، صبر را از دست میدهد؛ و اگر خیرى به او برسد، از دیگران دریغ میکند، مگر نمازگزاران؛ اینها طبیعت را کوبیدهاند و فطرت را احیا کردهاند و خاصیت نماز احیاى فطرت است».[7]
از اینرو، نماز و یاد خدا است که احیاگر دل و درون است و باعث رفع نگرانیها و اضطرابها میشود و باعث آرامش انسان میگردد.
- توکل به خدا: توکل یعنی اینکه انسان وظیفهی خود را در حد توانایی انجام دهد و نتیجهی کارها را به خداوند واگذار نماید. قرآن مجید میفرماید: «کسی که بر خدا توکل کند خداوند او را کفایت میکند».[8]
- دعا و نیایش: دعا مانند باران بهارى است که سرزمین دلها را سیراب میکند و آرامش روانی را بر شاخسار روح و جان آدمى ظاهر میسازد و اعصاب آدمی را تسکین میدهد. انسان در دعا، با خداى خود مناجات میکند و از مشکلاتى که در زندگی او را نگران میکند، به او پناه میبرد. بیگمان، با بازگوکردن مشکلات، حالت آرامش روانى به انسان دست میدهد و از تشویش خاطر رهایى مییابد.
یکى از روانشناسان میگوید:
«امروزه یکى از علوم، یعنى روانپزشکى، همان چیزهایى را تعلیم میدهد که پیامبران الهی تعلیم میدادند؛ چرا که پزشکان در زمینهی روانشناسی دریافتهاند که دعا و نماز و داشتن یک ایمان محکم به دین، نگرانى و تشویش و هیجان و ترس را که موجب اکثر ناراحتیهاى ما است، برطرف میکند».[9]
دعا به درگاه الهى منشأ آرامش روح و روان میشود و درد و غم را از انسان از بین میبرد و انسان احساس میکند یک پناهگاه قوى و محکم دارد که حامى و پشتیبان او است. امام صادق(ع) میفرماید:
«پدرم، امام باقر(ع) هر وقت امرى او را محزون میکرد، زنان و کودکان را جمع کرده و دعا میکردند».[10]
- رضایت به خواست الهی: اگر انسان باور داشته باشد که خدای متعال همیشه خیرخواه بندگان خود است و به خواست الهی گردن نهد هیچ دغدغهای نخواهد داشت.
- ارتباط و اطاعت از اولیای الهی: خداوند به پیامبرش میفرماید:
«هنگامی که از مردم خمس و زکات دریافت میکنی بر آنها درود فرست؛ زیرا که صلوات تو بر آنها، مایۀ آرامش آنها است».[11]
- توبه: احساس گناه مایۀ خستگى روح است. این احساس باعث سرخوردگى در زندگى میشود. گناهکار احساس پوچى و از دست دادن انگیزهی ادامهی حیات کرده و مضطرب و نگران است. امام علی(ع) در اینباره میفرماید:
«چه بد قلادهاى است قلاده گناهان».[12]
احساس گناه، همواره فکر را به خود مشغول میکند. گناهکار همیشه به این فکر است که چگونه خود را از این قلاده رهایى بخشد. این فکر او را مضطرب کرده و آرامش را از او سلب میکند. توبه یکى از بهترین راههاى آزادى از چنگال احساس گناه است؛ چرا که سبب آمرزش گناه و تقویت امید انسان به رضایت الهى و بازگشت به سوى خداوند متعال است، و به همین سبب، موجب کاهش شدت اضطراب میگردد.[13]
- ازدواج با همسر مؤمن و نیکوکار: قرآن میفرماید:
«یکی از نشانهها و آیات الهی این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا با او به سکونت و آرامش برسید».[14]
- استراحت در شب: خداوند در قرآن میفرماید:
«او همان کسی است که شب را برای شما قرار داد تا در آن آرامش یابید».[15]
- خوردن غذای سالم و طبیعی: در روایات وارد شده است که خوردن انگور سیاه،[16] غم و غصه را از بین میبرد.
- پاکیزگی و نظافت: در روایات زیادی آمده است که: شستن لباس،[17] شستن سر[18] و… باعث از بین رفتن غم و غصه میشود.[19]
اینها بعضی از عوامل ایجاد آرامش است که در روایات و آیات مطرح شده است.
از سوی دیگر، اگر انسان از چیزهایی که مانع آرامش است، و برای انسان پریشانی خاطر میآورد دوری کند، زمینهی رسیدن به حالت طمأنینه و آرامش را فراهم کرده است.
بعضی از عوامل از بین رفتن آرامش در روایات
- دلبستگی به دنیا: پیامبر اکرم(ص) فرمود:
«رغبت و علاقه به دنیا موجب غم و حزن انسان است و زهد و بیرغبتی به دنیا موجب راحتی قلب و بدن است».[20]
در همین راستا امام خمینی(ره) و با توجه به روایات به فرزندشان فرمود: «… من آنچه ملاحظه کردم و مطالعه در حال قشرهای مختلف نمودم، به این نتیجه رسیدهام که قشرهای قدرتمند و ثروتمند، رنجهای درونی و روانی و روحیشان از سایر اقشار بیشتر و آمال و آرزوهای زیادی که به آن نرسیدهاند بسیار رنجآورتر و جگرخراشتر است… آنچه مایۀ نجات انسانها و آرامش قلوب است، وارستگی و گسستگی از دنیا و تعلقات آن است که با ذکر و یاد دایمی خدای تعالی حاصل میشود».[21]
- طمع و چشمداشت به مال مردم: پیامبر اکرم(ص) فرمود:
«کسی که به مال دیگران طمع و چشم، داشته باشد حزن و اندوهش طولانی خواهد شد».[22]
- حسادت: امام علی(ع) فرمود:
«غیر از حسود ظالمی را ندیدم که شبیهترین کس به مظلوم باشد؛ زیرا دارای قلبی غصهدار و حزنی پیوسته است».[23]
- شک و عدم رضایت: رسول خدا(ص) فرمود:
«همانا که خداوند با حکمت و فضلش، راحتی و شادی را در یقین و رضا قرار داد، و غصه و ناراحتی را در شک و نارضایتی نهاده است».[24]
[1]. رعد، 28. «الا بذکر الله تطمئن القلوب».
[2]. نساء، 139. «ان العزة لله جمیعاً».
[3]. آل عمران، 26. «قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ».
[4]. بقره، 38. «فمن تبع هدای فلاخوف علیهم…».
[5]. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، محقق، عطا، مصطفی عبد القادر، ج 1، ص 727، ح 1990، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1411ق.
[6]. طه، 114.
[7]. جوادى آملى، عبدالله، اسرار عبادات، ص 41، انتشارات الزهرا، چاپ چهارم، 1372ش.
[8]. طلاق، 3. «و من یتوکل علی الله فهو حسبه».
[9]. ر. ک: مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1، ص 645، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[10]. قمى، شیخ عباس، سفینة البحار، ج 1، ص 447، کتاب فروشی سنائی.
[11]. توبه، 103. «… إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ…».
[12]. تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم، ص 185، تهران، دانشگاه تهران، 1373ش.
[13]. نجاتى، محمد عثمان، قرآن و روان شناسى، ص 376، مشهد، آستان قدس رضوى، 1373ش.
[14]. روم، 2.
[15]. یونس، 67. «هُوَ الَّذی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فیهِ و …».
[16]. «عَنْ بَکْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ شَکَا نَبِیٌّ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ إِلَى اللَّهِ الْغَمَّ فَأَمَرَهُ بِأَکْلِ الْعِنَبِ». بحارالانوار، ج 73، ص 323.
[17]. قال علی(ع): «غسل الثیاب یذهب بالهم و الحزن». بحارالانوار، ج 76، ص 84.
[18]. قال الصادق(ع): «من وجد هما فلایدری ما هو فلیغسل رأسه». بحار الانوار، ج 76، ص 323.
[19]. ر. ک: «نقش پاکیزگی در کسب محبت خدا»؛ «نظافت و ژولیدگی در تعالیم دینی».
[20]. قال رسول الله(ص): «الرغبة فی الدنیا تورث الغم و الحزن، و الزهد فی الدنیا راحة القلب و البدن». بحارالانوار، ج 73، ص 91.
[21]. موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، وعده دیدار، نامه 26/4/1363.
[22]. قال رسول الله(ص): «من نظر الی ما فی ایدی الناس، طال حزنه و دام اسفه». بحارالانوار، ج 77، ص 172.
[23]. همان، ج 73، ص 256.
[24]. همان، ج 77، ص 61.