شناخت راه هاى مقابله با دشمنان
برای مقابله با نقشههای دشمنان، به نظر شما کدام مهمتر است: هوشیاری و اتحاد یا قدرت و آمادگی نظامی؟ قرآن چرا هر دو را همزمان توصیه کرده است؟
پاسخ
قرآن برای مقابله با نقشههای دشمنان اسلام، راه کارهای مؤثر ارائه کرده است. از جمله: تقویت بصیرت، صبر و تقوی برای مقابله با فساد و گمراهی، اتحاد و همبستگی و مبارزه فرهنگی با آموزههای قرآنی در برابر اختلافافکنی و تحریف، پرهیز از دوستی با کفار، کمک گرفتن از صبر و نماز، و آماده شدن برای دفاع نظامی و تجهیز به سلاحهای روز. در ادامه به بررسی این موارد میپردازیم:
-
بصيرت
«هذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَهُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ (جاثیه: 20)؛ قرآن را منبع بصیرت برای مردم و هدایت و رحمت برای اهل یقین معرفی میکند». بصیرت به معنای بینایی و شناخت صحیح است که از طریق تجربه، تفکر و تعمق در زندگی گذشتگان حاصل میشود.
قرآن بارها با کلمه «فانظروا» مردم را به تأمل در احوال مکذّبین (3:137 و 6:11)، مفسدین (2:86)، آسمانها و زمین (10:101)، مجرمان (27:69)، آغاز خلقت (29:20) و اقوام گذشته (30:42) دعوت کرده است.
امام على (ع) به فرزند بزرگوار خود امام حسن (ع) چنين توصيه مى كند:
در تاريخ گذشتگان فكر كن و آثار آنها را مطالعه نما. من خود در آن زمانها نبوده ام، ولى در تاريخ زندگانى آنها مطالعه كرده و رمز كار آنها و فراز و نشيب زندگانى آنها را به دست آورده ام؛ مثل اينكه با آنها زندگى كرده ام. درسهاى زيادى از تجربيات آنان اندوخته ام.[1]
قرآن بیان میکند که هر کس در راه رسیدن به حقیقت و خیر با صدق و خلوص نیت تلاش کند، خداوند او را هدایت و بصیرت میدهد (من جاهد فينا لنهدينهم سبلنا).
این بصیرت با استفاده از استعدادها، هوشیاری، تجربه دیگران و تدبر در آیات قرآن به دست میآید و در برابر دشمنان اسلام، هوشیاری و تکیه بر خدا راه مقابله است.
-
صبر و تقوى
«إِن تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِن تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِهَا وَإِنْ تَصْبرُوا وَتَتَّقُوا لَا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً (آل عمران: 120)؛ اگر به شما نیکی رسد ناراحت میشوند و اگر بدی برسد خوشحال میشوند؛ اما صبر و تقوا مانع ضرر نقشههای آنان میشود».
در سخنان ائمه معصومین (ع)، صبر: بهترین زینت ایمان، بهترین مرکب، زینت بلا، کمک برای هر کار، سبب دفع بلا و ضرر، نیمی از ایمان و رأس ایمان و عین شجاعت شمرده شده است.
تقوا نیروی درونی است که انسان را به انجام واجبات ملزم و از محرمات بازمیدارد و آثار آن عبارت است از:
بهترین توشه برای آخرت (بقره: 197)، امنیت روانی در دنیا و آخرت، فرود آمدن برکات آسمانها بر زمین، رسیدن به سرانجام نیکو، بصیرت و بینایی (اعراف: 25، 96، 128، 201)، قدرت تشخیص حق و باطل (انفال: 29) و دستیابی به نعمتهای آخرت (رعد: 25).
و همچنين داشتن تقوى موجب:
همراهى الهى با او، (نحل81و 128) رستگارى بزرگ، (نور: 52) رها شدن از هر گونه بدى، (زمر: 61) دارا شدن مشعل راه در تاريكى ها، (حدید: 28) دارا شدن راه نجات و رسيدن روزى از جاى بى گمان و انجام كارها به آسانى، پوشيده شدن گناهان (طلاق 2-5) و آسان شدن امور دنيا و آخرت (لیل:5) مى شود.
در اين آيه اين دو (صبر و تقوا) در كنار هم دفع كننده حيله هاى كافران محسوب گرديده است به گونه اى كه اگر صبر و تقوى در جامعه اسلامى رواج پيدا كند حيله هاى دشمنان ضررى بر مسلمانان وارد نخواهد نمود.
در واقع انسان پرهيزكار و شكيبا بر قدرت لايزال الهى تكيه دارد و بركات تقوى و صبر او را آبديده كرده و از امدادهاى الهى برخوردار خواهد نمود.
و كافران و مشركان نخواهند توانست بر او و بر جامعه الهى آسيبى وارد نمايند.
-
کمک خواهی از صبر و نماز
در آیهی شریفه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ» (بقره: ۱۵۳) خداوند به مؤمنان فرمان میدهد در برابر دشواریها و نقشههای دشمن، از صبر و نماز یاری بجویند.
صبر نیروی درونی پایداری است و نماز وسیلهی اتصال به قدرت بیپایان الهی؛ زیرا تنها خدا یاور حقیقی انسان است و اسباب مادی جز وسیلهای محدود در دست او نیستند.
پس مؤمن باید در همه نیازها به درگاه خدا رو آورد و بر اسباب ظاهری تکیه نکند.
بنابراين بر بنده خدا واجب است كه در حوائج خود متوجه به جانب عزت و باب كبريا شود و به هيچ يك از اسباب ظاهرى اعتماد نكند.
-
اتحاد و برادرى
«وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعاً وَلَا تَفَرَّقُوا… (آل عمران: 103)؛ همه به ريسمان الهى چنگ زنيد و متفرق نشويد». قرآن كريم مؤمنان را برادر يكديگر معرفى كرده است (حجرات: 10) و در روايات، آنان يك روح در چند بدن [2]موجب راحتى يكديگر[3] و دوستىشان از بزرگترين اسباب ايمان دانسته شده است.[4]سفارش شده است: زبانت را حفظ كن[5]حشمت و حيا نگه دار[6] دوستى خود را ابراز كن[7]، با انصاف و مهربانى رفتار كن و حسادت مكن[8] مرافعه و دشمنى نكن و خود را به رخ او نكش[9]
شأن نزول:
در نزاع سعد بن زراره و ثعلبه بن غنم از اوس و خزرج، كه نزديك بود به درگيرى قبيلهای منجر شود، پيامبر (ص) با تدبير خود ميانشان آشتى برقرار كرد و اين آيه نازل شد.[10]
در تفسير «حبل الله» گفتهاند:
قرآن، اسلام و در مصداق كامل، ائمه (ع). در روايات نيز به قرآن و آل محمد (ص) تعبير شده است. همه اين معانى وسيله ارتباط با خدايند. نكته لطيف آن است كه چنگ زدن به ريسمان معمولاً هنگام گرفتارى در چاه است؛ يعنى انسان براى نجات از تاريكى جهل و غرايز، بايد به قرآن، پيامبر (ص) و اهل بيت (ع) تمسك جويد تا به كمال انسانى برسد.[11]
-
دوستى نكردن با بيگانگان
«يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِن دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِن أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِيْ صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ (آل عمران: 118)؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد، از غير خودتان كسى را دوست و محرم اسرار خود نگيريد. آنان (بيگانگان) از نابكارى و شرّ و فساد در حق شما كوتاهى نمى كنند».
آرزو دارند كه در رنج بيفتيد. دشمنى از سخنانشان آشكار شده است. آنچه در سينه هايشان پنهان مى دارند بزرگتر است.
شأن نزول:
هنگامى اين آيات نازل شده كه عده اى از مسلمانان با يهوديان (به سبب خويشاوندى يا همسايگى يا حق رضاع و يا پيمانى كه از قبل بسته بودند) دوستى داشتند و با آنان صميمى بوده و برخى از اسرار مسلمانان را به آنان مى گفتند. كفار خود را دوست مسلمانان قلمداد مى كردند و از اسرار آنان مطلع مى شدند. اين آيه به مسلمانان هشدار داد كه چون آنان هم كيش شما نيستند نبايد آنان را محرم اسرار خود بدانيد چون آنان دوست دارند هميشه شما در رنج و عذاب باشيد.
«بطانه» به معناى لباس زيرين است و «خبال» به معناى چيزى است كه غالباً از بين رفتن آن در عقل انسان اثر مى گذارد.
(زيانهايى كه به عقل انسان آسيب مى رساند.) در واقع آيه مى خواهد به مسلمانان بگويد كه دوستى بيگانگان از روى نفاق است.
آنها واقعاً دوست شما نيستند چون هميشه آرزو دارند كه شما در رنج و عذاب باشيد. آنها براى اينكه شما از درونشان آگاه نشويد و رازشان فاش نگردد معمولًا در رفتار و سخنان خود دقت و احتياط مى كنند اما با وجود اين، آثار دشمنى از سخنانشان آشكار است.
على (ع) مى فرمايد:
هيچ كس در ضمير باطن خود رازى را پنهان نمى دارد مگر اينكه از لابلاى سخنان پراكنده و يا از رنگ چهره او آشكار مى گردد.
نتيجه آنكه دوستى نكردن با كفار يكى از راه هاى مقابله با حيله هاى بيگانگان است؛ چون هدف آنان از دوستى، تنها ضربه زدن و به رنج انداختن مسلمانان و دستيابى به اطلاعات محرمانه مسلمانان است.[12]
ج) مبارزه فرهنگى به وسيله قرآن
«فَلا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَاداً كَبِيراً (فرقان: 52)؛ اى پيامبر از كافران پيروى نكن و به وسيله آن (قرآن) با آنان مبارزهاى بزرگ بنما».
در مرحله جنگ روانى دشمن مى بايست از قرآن استفاده كنيم و به وسيله تعاليم بزرگ آن با كافران مبارزه فرهنگى داشته باشيم.
اين آيه ابتدا به پيامبر مى فرمايد هيچ گاه تسليم (هوا و هوس كفّار) مشو و در برابر آنان بايست و با قرآن با آنان جهادى بزرگ كن.
منظور از جهاد بزرگ جهادى است كه ابعاد روح و فكر مردم را در بر بگيرد و بدون شك منظور از جهاد در اينجا جهاد فكرى و فرهنگى و تبليغاتى است نه جهاد مسلحانه، چرا كه اين سوره مكى است و مى دانيم دستور جهاد مسلّحانه در مكه نازل نشده است.
اين آيه دليل روشنى است بر اينكه جهاد فكرى و تبليغاتى در برابر دشمنان و گمراهان از بزرگترين جهادهاست. و اين تعبير قدرت تأثيرگذارى قرآن را بيان مى كند كه با استدلال هاى قوى و تأثير عميق و جذابيّت فوق العاده مى تواند تبليغات دشمنان اسلام را بى اثر نمايد.[13]
قرآن هدايت براى مردم و شكافنده حق و باطل (بقره:180) بدون اختلاف و خالى از حكم نادرست (نساء: 82) و بيم دهنده به همه است.
(انعام: 69) همچنين هدايت كننده به استوارترين راهها (اسرا:9) و موجب شفا و رحمت براى مؤمنان و زيان و خسارت براى ظالمان (اسرا:82) و براى تدبر و تعقّل نازل گرديده است.
(قمر: 22و32و40)
در نهج البلاغه آمده است كه در قرآن شفاى كفر و نفاق و گمراهى و نادانى است كه اين دردها از بزرگترين دردهاى بشر است.[14]
چ) مجهز شدن به سلاح روز
«وَأَعِدُّوا لَهُم مَااستَطَعْتُم مِن قُوَّةٍ… (انفال: 60)؛ شما (اى مؤمنان) هر چه در توان داريد از نيرو و اسب هاى آماده بسيج كنيد تا به وسيله آن دشمن خدا و دشمن خودتان و دشمنان ديگرى كه شما آنها را نمى شناسيد و خدا آنها را مى شناسد، بترسانيد».
منشأ نزاع و مبارزه قواى درونى انسان است. وجود قوه غضب براى دفاع و اختلاف طبايع و منافع اجتماعات، وقوع جنگ را اجتنابناپذير مىسازد.
پس به حكم فطرت و عقل بر جامعه اسلامى لازم است هميشه به اندازه توان و احتمال تجهيز دشمن، خود را مجهّز نمايد.[15]
دشمن غالباً زبان زور را مىفهمد؛ ضعف مسلمانان موجب تحميل است، و قدرت، سبب ترس دشمن مىشود. قوّه شامل همه نيروهاى مادى و معنوى مؤثر در پيروزى است.
پيروزى تنها به تعداد سلاح بستگى ندارد، بلكه ايمان و روحيه سربازان اهميت بيشترى دارد.[16]
در روايات، قوه به نيزه، شمشير، سپر و حتى رنگ كردن مو براى مرعوب كردن دشمن تفسير شده است. سيره پيامبر (ص) و پيشوايان اسلام نيز نشان مىدهد كه در تهيه سلاح، نفرات و تقويت روحیه غفلت نمیکردند؛ حتى در جنگ حنين پيامبر (ص) دستور تهيه سلاح تازه اختراعی يمن را دادند.[17]
ح) جهاد
«وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَاتَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّهِ فَإِنِ انتَهَوْا فَإِنَّ اللّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (انفال: 39)؛ با آنها بجنگيد تا فتنه اى نماند و دين يكسره از آن خدا گردد؛ پس اگر از كفر دست بكشند، قطعاً خدا به آنچه انجام مى دهند بيناست».
جهاد وقتى واجب مىشود كه كفار به سرزمين اسلامى تعدّى كنند يا در شرايط خاص (تعيينشده توسط امام معصوم) عليه سران ظلم و الحاد اعلان جنگ شود تا راه نابودى مسلمانان بسته گردد و فقط با قتال و سلاح كار آنان يكسره شود.
جهاد و پيكار (ابتدايى يا دفاعى) دفاع از حق انسانيت است؛ بازگرداندن حيات فطرت و حفظ توحيد و قوانين فردى و اجتماعى مبتنى بر فطرت بشر است.
استيفاى اين حق ابتدا با زبان و دعوت، سپس دفاع از جان و مال و ناموس، و آنگاه جهاد ابتدايى صورت مىگيرد كه در حقيقت دفاع از حق انسانيت و كلمه توحيد است.
اسلام پيش از دعوت با زبان و اتمام حجت هرگز جنگ را آغاز نكرده است.[18]
روایتى از امام صادق (ع):
پس از ده سال دعوتِ پيامبر كه مردم ايمان نياوردند، دستور جهاد آمد و شمشير دشمنان مرعوب شد؛ همه نيكىها در شمشير و سايه آن نهفته است.[19]
امیرالمؤمنین: خداوند جهاد را واجب و امري بزرگ قرار داده؛ امر دين و دنيا جز با جهاد اصلاح نميشود.[20]
اگر جهاد نباشد فساد زمين را فراخواهد گرفت. (حج: 40) و مساجد و صومعه ها و معابد نابود خواهند شد. (بقره:251)
منابع
[1] . مرتضى مطهرى، حكمتها و اندرزها، تهران، صدرا، 1372، ص 172.
[2] . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، دارالاحیاء و التراث، ج 74، ص 268.
[3] . همان، ص347.
[4] . همان، ص 281.
[5] . همان، ج 74، ص 156.
[6] . همان، ج 78، ص 253.
[7] . همان، ج 74، ص 181.
[8] . همان، ج 78، ص 236.
[9] . محمدبن علی ابن بابویه، خصال صدوق، ترجمه: محمد باقر کمره ای، تهران، کتابچی، 1374، ص 334.
[10] . ناصر مکارم شیرازی، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1389، ج 3، ص 26.
[11] . همان، ج 3، ص 29( با اندكى تغيير).
[12] . همان، ج 3، ص 63.
[13] . همان، ج 15، ص 122- 121.
[14] . محمد دشتى، ترجمه نهج البلاغه، قم، موسسه تحقیقاتی امیرالمومنین، ، 1391، خطبه 176.
[15] . سید محمد حسین، طباطبائی، الميزان، ترجمه: سید محمد باقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1363، ج 9، ص 148- 151( با اندكى
تغيير و تلخيص).
[16] . چرا كه بودهاند ملتهايى كه با سلاح كم اما با قدرت ايمان و روحيه بر كشورهاى بزرگ پيروز شدهاند.
[17] . ناصر مکارم شیرازی، همان، ج 7، صفحات 224- 220( با اندكى تغيير).
[18] . سید محمد باقر موسوی، ترجمه تفسير الميزان، ج 2، ص 99( با اندكى تلخيص و تغيير).
[19] . ر. ک. محمد بن حسن حر عاملی، وسايل الشيعه، تهران، کتابچی، 1386، ج 11، ص 9.
[20] . همان، ج 11، ص 9.
پیوندها
پرسش و پاسخ
سوالات متداول درباره شناخت راه هاى مقابله با دشمنان
✅ پاسخ: قرآن صبر و تقوا را همراه بصیرت لازم میداند؛ زیرا این دو مانع اثرگذاری حیلههای دشمن میشوند (آلعمران: 120).
✅ پاسخ: چون اختلافافکنی ابزار دشمن است و چنگ زدن به «حبلالله» موجب همبستگی و نجات از تفرقه میشود (آلعمران: 103).
✅ پاسخ: زیرا دشمن زبان زور را میفهمد؛ قدرت و تجهیزات نظامی موجب ترس دشمن و حفظ امنیت جامعه اسلامی میشود (انفال: 60).




