معاویه پادشاه بود نه خلیفه خدا
س . چرا باید معاویه (لعنة الله علیه) را به عنوان یک پادشاه و رئیس دنیوی بدانیم نه یک خلیفه و وصی و جانشین پیامبر؟
ج . زیرا آیا صحيح است كه خليفه – يعنى آن كسي كه بايد از جهت تقوى و دانش و پاى بندى به اصول اسلام از همه كس به صاحب رسالت , شبيه تر باشد – نماز جمعه را در روز چهارشنبه بخواند , يا آنرا پيش از ظهر بجا آورد , يا مجدانه در طلب محرمى باشد , يا طلا را به طلاى ناهموزن خود بفروشد , يا زنا را به نسب ملحق سازد , يا مؤمنى را به زندان افكنده و سپس به قتل رساند , يا به كافرى كمك مالى داده و او را بر ضد مسلمانان تجهيز كند و يا كارهائى از اين قبيل و زشت تر از آن – كه همه از لوازم ( سلطنت) است و نسبت دادن آن به ( دين) جايز نيست انجام دهد ؟ ! چرا ما چنين كسى را بجاى اينكه خليفه و پيشواى دينى بخوانيم , پادشاه و رئيس دنيوى ندانيم ؟ و از طرفی جانشينان معاويه و ميوه هاى آن درختى كه قرآن آنچنان كه شايسته بوده از آن نام برده , براى اثبات اين گفته دليلى بسنده اند : يزيد پسر معاويه چه كرد و عبدالملك و وليد و ديگران و ديگران از شاخه هاى اين شجره ى ملعونه چه كردند ؟.