ناعادلانه بودن حق طلاق
در فقه و احکام اسلامی زنان هیچ اختیاری برای طلاق ندارند، ولی مردان دارای اختیار کامل هستند، این حکم کاملا ناعادلانه است و با هیچ عقل و منطقی سازگاری ندارد.
پاسخ:
اوّلا، این گونه نیست که تنها مرد حق طلاق دادن زن را داشته باشد، بلکه زن نیز میتواند هنگام عقد این حق را برای خود قرار دهد. امام خمینی (ره) در پاسخ به پرسشی در این زمینه میگویند:
«براى زنان محترم، شارع مقدس راه سهل معين فرموده است، تا خودشان زمام طلاق را به دست گيرند؛ به اين معنى كه در ضمن عقد و نكاح اگر شرط كنند كه وكيل باشند در طلاق به صورت مطلق؛ يعنى هر موقعى كه دلشان خواست طلاق بگيرند و يا به صورت مشروط، يعنى اگر مرد بدرفتارى كرد. يا مثلًا زن ديگرى گرفت زن وكيل باشد كه خود را طلاق بدهد، ديگر هيچ اشكالى براى خانمها پيش نمىآيد و مى توانند خود را طلاق دهند ….».[1]
ثانیا، روشن است که دادن اختیار طلاق به مرد با توجه آن که زنان بیشتر احساسی عمل میکنند، عاقلانهتر است؛ طبیعت و فطرت احساسی بودن زنان سبب میشود که با کوچکترین اختلاف خانوادگی و حتّی با تحریک دیگران زود به قضاوت بنشینند و تصمیم به طلاق بگیرند و بنیان خانواده را که اساسیترین نهاد اجتماعی است، نابود کنند. البته ممکن است مواردی هم پیدا شود که مردان احساسیتر عمل کنند ولی باید این نکته را در نظر گرفت که آنچه اسلام به عنوان یک حکم بیان میکند نشأت گرفته از یک نگاه کلّی است؛ به این معنا که با توجه به ماهیت کاری که خداوند به مرد و زن سپرده، غالبا در مردان عقل بر احساس غلبه دارد و در زنان احساس بر عقل غلبه دارد وگرنه هر دو هم عاقل هستند و هم احساس دارند. بنابراین سپردن اختیار طلاق به دست مرد با توجه به غلبه بعد عقلانی و حزم و دوراندیشی او بهترین و عاقلانهترین راه است.
ثالثا، اگر در زندگی خانوادگی مردی به همسر خود ستم کند و حاضر نباشد که رفتار خود را اصلاح نماید یا قادر نباشد که زندگی زن را متناسب با جایگاه اجتماعی و شأن عرفی او تأمین نماید، در این صورت زن می تواند به دادگاه اسلامی مراجعه کند تا قاضی حتی با وجود مخالفت مرد، زن را طلاق داده و آزاد نماید.
[1]. سید روح الله خمینی، سيماى زن در كلام امام خمينى، همان، ص 171.