اى که دل ها همه از داغ غمت غمگین است/ وى که از خون تو صحراى بلا رنگین است/ نرود یاد لب تشنه ات از خاطره ها/ هر که را مى نگرم از غم تو غمگین است/ ایام سوگواری تاسوعا و عاشورای حسینی تسلیت باد
logo-new-javabgoo4logo-new-javabgoo4logo-new-javabgoo4logo-new-javabgoo4
  • صفحه اصلی
  • موضوعات
    • اخلاق
    • اعتقادات و کلام
    • تاریخ
    • دفاعی
    • سبک زندگی
    • سیاسی
    • عرفان و تصوف
    • فقه اهل سنت
    • فقه واحکام
    • قرآن و عترت
    • مراجع عظام
    • مشاوره‌
  • درباره
    • درباره ما
    • تماس با ما
    • ورود
پژوهشگاه امام صادق (ع)
✕
  • شما اینجا هستید
  • مطالب
  • سبک زندگی ائمه علیهم‌السلام
  • چرا در قرآن نامی از حضرت علی علیه السلام و دیگر امامان علیه السلام و تصریح به جانشینی آنان نیست؟

چرا در قرآن نامی از حضرت علی علیه السلام و دیگر امامان علیه السلام و تصریح به جانشینی آنان نیست؟

دسته بندی ها
  • ائمه علیهم‌السلام
  • اعتقادات و کلام
  • امامت
  • تاریخ
  • تاریخ ائمه علیهم السلام
  • تاریخ اسلام
  • تاریخ انبیاء
  • تاریخ تشیع
  • دین شناسی
  • سیره نبوی
  • کلام سیاسی(امامت و ولایت فقیه)
  • هستی و معرفت شناسی
  • وجود، آثار و صفات
برچسب ها
  • ائمه
  • امامان معصوم
  • جانشینی
  • حضرت علی
  • قرآن
پرسمان معرفتی پاسخ به شبهات روز اعتقادی اخلاقی فقهی و سیاسی

پرسمان معرفتی پاسخ به شبهات روز اعتقادی اخلاقی فقهی و سیاسی

چرا در قرآن نامی از حضرت علی علیه السلام

و دیگر امامان علیه السلام  نیست؟

پاسخ:

الف) اگر نام حضرت علی† علیه السلام در قرآن نیامده نام دیگر خلفا هم در قرآن نیست؛ پس، خلافت آن‎ها هم توجیه قرآنی ندارد؛

حضرت علی علیه السلام

حضرت علی علیه السلام و دیگر امامان علیه السلام

ب) هدف از ذکر نام ائمه شناخت ولی‎امر مسلمین بعد از رسول‎اللهˆ است و در قرآن با صریح‎ترین

وجه ممکن به ولایت «حضرت علی علیه السلام»امیرالمؤمنین† تصریح‎شده است؛ بااین‎حال، بیشتر مسلمانان

بعد از رسول خداˆ با این تصریح مخالفت کردند. خداوند در سورۀ مائدة می‎فرماید:

إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَرَسولُهُ وَالَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یقیمونَ الصَّلاةَ وَیؤتونَ الزَّکاةَ وَهُم راکعونَ (مائده: 55).

سرپرست و ولیّ شما تنها خداست و پیامبر او و آن‎ها که ‎ایمان آورده‎اند؛ همان‎ها که نماز را برپا می‎دارند،

و در حال رکوع، زکات می‎دهند.

در این آیه از «إِنَّما» استفاده‎شده که برای حصر است؛ یعنی ولی شما فقط خدا و رسول و کسی است

که در حال رکوع صدقه داده است

و قضیه صدقه‎دادن حضرت علی† در حال رکوع چنان در بین مسلمانان معروف شده بود که همۀ مسلمانان

می‎دانستند که صدقه‎دهنده در حال رکوع فقط حضرت علی† است

و این آیه، ولایت بعد از رسول خداˆ را فقط از آن حضرت علی† می‎داند؛ بااین‎حال، پس از رسول خداˆ

مردم به این سخن خداوند توجه نکردند.[1]

اگر بخواهیم برای تفهیم میزان گسترش این صفت برای امیرالمؤمنین‎† مقایسه‎ای داشته باشیم

باید بگوییم مثل این است که در زمان ما به‎جای ذکر نام امام خمینیŠ بگویند بنیان‎گذار انقلاب اسلامی ایران.

این صفت آن‎قدر شناخته‎شده و غیرقابل مشابه‎سازی است که حتی از نام امام خمینیŠ هم معروف‎تر و مطمئن‎تر است.

اصولاً، یادکردن از اشخاص با صفات خاص همیشه بهتر از ذکر نام است،

چون اسامی مشترک‎اند، اما صفات خاص منحصر به یک نفر هستند.

در طول تاریخ نام علی ابن ابی‎طالب† با نام علی ابن ابی‎طالب† قیروانی اشتباه شده است

و برخی از اشعار قیروانی به‎اشتباه به امیرمؤمنان نسبت داده‎شده، اما در هیچ زمانی این صفت (صدقه‎دادن در رکوع) اختصاص به کس دیگری پیدا نکرده است.

البته، آیۀ اولی‎الأمر، آیۀ مودت، آیۀ مباهله، آیات تبلیغ و اکمال دین، آیۀ تطهیر و… هم به نوع دیگری این امر را یادآور شده‎اند،

اما باز هم توجهی به آن‎ها نشد.

همۀ این آیات گرچه نام مبارک حضرت علی† را صراحتاً بیان نکرده است، اما ویژگی‎هایی را بیان کرده‎اند که فقط منطبق بر حضرت علی† و پیشوایان معصوم‰ است؛

پ) روش قرآن چنین است که کلیات را بیان فرموده و بیان جزئیات و مصادیق را برعهدۀ رسول‎اللهˆ گذاشته است؛

همان‎طور‎که به نماز اهمیت و دستور داده، اما جزئیات آن را بیان نفرموده است،

چون باوجود رسول خداˆ و بیان جزئیات ازطرف ایشان، دیگر نیازی به ذکر همۀ جزئیات در قرآن نبود.

دربارۀ خلافت نیز، همان‎طور که ذکر شد، خداوند به‎طورکلی، ویژگی‎های امام را بیان کرده‎اند؛

بنابراین، نیازی به نام بردن امام علی† و خلافت او نبود و بیان دیگر جزئیات به رسول خداˆ سپرده شد و پیامبرˆ در طول رسالت ۲۳ سالۀ خود، به مناسبت‎های مختلف، حضرت علی† و یازده فرزند او را یکی پس از دیگری با القاب و ویژگی‎هایشان به‎عنوان وصی خود معرفی می‎کرد

و دراین‎باره هیچ نوع کوتاهی صورت نگرفت،

به‎ویژه در روز غدیر، آن حضرت حجت را بر همگان تمام کرد و در این خطبه به حدود صد آیه،

که تفسیرش دربارۀ ولایت علی† است، اشاره فرموده‎اند. پس، دربارۀ حضرت علی† و ولایت او و فرزندانش خلأیی نمانده بود

تا قرآن دراین‎باره نازل شود، چون گفته‎های پیامبرˆ هم‎رنگ قرآنی و وحیانی داشت و همۀ آن‎ها با امر الهی صورت می‎گرفت؛

ت) باتوجه‎به مجاهدت‎های شجاعانۀ حضرت علی† در کشتن مشرکان و دشمنان اسلام در جنگ‎های صدر اسلام،

همانند جنگ‎های بدر، خیبر و حنین باعث شد که نسبت به آن حضرت، کینه‎توزی و دشمنی خاصی نمایند[2] و خداوند قطعاً می‎دانست که دشمنان کینه‎توز و قسم‎خوردۀ حضرت علی† نمی‎گذارند نام آن حضرت در قرآن بماند

یا به‎کلی قرآن را از میان برمی‎داشتند یا مثل یهود و نصارا آن را تحریف می‎کردند

و ازطرفی بناست که قرآن بدون تحریف و به‎عنوان معجزۀ جاوید باقی بماند؛ بنابراین، خداوند متعال در قرآن به‎طور رسمی، اشاره به نام علی† و اوصیای آن حضرت درزمینۀ خلافت نفرموده است؛

زیرا با آن جو حاکم نفاق و کینه‎توزی نسبت به علی† قطعاً، آن‎ها پس از پیامبرˆ در قرآن دست برده

و برای رسیدن به مقاصد شومشان آن را تحریف می‎کردند، مثل کتاب‎های آسمانی دیگر و ما الآن قرآنی تحریف‎شده

در دست داشتیم، اما این کار صورت نگرفت و قرآن به‎عنوان معجزۀ جاوید بدون تحریف باقی ماند.

بهترین دلیل و نشانۀ عملی بر این امر تحریف در روایات و سوزاندن و پاره کردن اسناد کتبی

دربارۀ فضائل ایشان در زمان خلفای غاصب است و این عمل را قطعاً، دربارۀ قرآن انجام می‎دادند.

شاید پذیرش این سخن قدری دشوار باشد، اما اگر به تاریخ اسلام نگاه کنیم این امر چندان ‎هم دور از انتظار نیست.

در سال 63 هجری، که اکثر مسلمانان دو دسته شده بودند و بیشتر آن‎ها تابع شام بودند،

لشکر شام، کعبه را با منجنیق ویران کرد و آتش زد.

چون پناهگاه دشمنشان عبدالله بن زبیر شده بود با اینکه کعبه همچون قرآن برای مسلمانان مقدس بود،

اما از هزاران مسلمان شامی که در لشکر بودند هیچ‎کس به دفاع از کعبه برنخاست.[3] یا زمانی‎که تا صدسال پس از پیامبرˆ نقل سخنان ایشان را ممنوع اعلام کردند (منع نقل حدیث)

هیچ بعید نبود که اگر نام ائمه‰ آشکارا بیان می‎شد نقل بعضی آیات را هم ممنوع اعلام کنند؛

کمااینکه علت اصلی منع نقل احادیث پیامبرˆهم جلوگیری از نقل روایات پیامبرˆ دربارۀ جانشینی اهل ‎بیت‰ بود؛

یعنی به همان دلیلی که نگذاشتند پیامبرˆ وصیتش را مکتوب کند و مانع آوردن دوات و قلم شدند؛ به همان دلیل هم مانع نقل حدیث شدند.[4]

[1]. ر. ک. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، همان، ج ‎4، ص 424.

[2]. «… فَأَوْدَعَ قُلُوبَهُمْ أَحْقاداً، بَدْرِیةً وَ خَیبَرِیةً وَ حُنَینِیةً وَ غَیرَهُنَّ، فَأَضَبَّتْ عَلی عَداوَتِهِ، وَ أَکبَّتْ عَلی مُنابَذَتِهِ،…» (شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، قم، اسوه، دعای ندبه).

[3]. ر. ک. محمدباقرانصاری، واقعۀ قرآنی غدیر، تهران، دلیل ما، 1395.

[4]. جعفر سبحانی، ابحاث فی الملل و النحل، قم، مرکز مدیریت حوزۀ علمیۀ، 1366، ج ۱، ص ۶0-۶1.

تعداد بازدید: 368
اشتراک گذاری

مطالب مرتبط

برکت

برکت

12 تیر, 1404

چرا زندگی‌ها بی‌برکت شده است؟


مطالعه کامل
لعن

لعن

11 تیر, 1404

اسلام با لعن‌کردن، که خلاف وحدت است، موافق است؟


مطالعه کامل
عاشورا

عاشورا

10 تیر, 1404

عاشورا چگونه توانست پس از قرن ها همچنان الهام بخش میلیون ها نفر در سراسر جهان باشد؟


مطالعه کامل
بلاها جنگ و خشکسالی

بلاها جنگ و خشکسالی

8 تیر, 1404

 چرا میزان بلاها مثل جنگ و خشکسالی در کشورهای اسلامی بیشتر از کشورهای غیراسلامی است؟


مطالعه کامل
مرکز جوابگو

مرکز جوابگو ، با هدف جوابگویی دینی و تخصصی راه اندازی گردیده است و با بهره گیری از اساتید و فضلای حوزه و دانشگاه در ده گروه تخصصی پرسش‌های مخاطبان جواب می دهد ..


بیشتر بخوانید
تمام حقوق مربوط به پژوهشگاه علوم اسلامی امام صادق علیه السلام می باشد
    پژوهشگاه امام صادق (ع)