کدام سوره و آیه است که خداوند از انسان عهد گرفت که در زمین خدا را…
*کدام سوره و آیه است که خداوند از انسان عهد گرفت که در زمین خدا را بپرستیم ؟
با سلام دوست عزیز انسان در زندگی از پذيرش يکی از اين دو راه ناگريز اسيت:راه خداوندو يا راه شيطان؛
راه خداوند اطاعت از دستورات او و پيروی از پيامبران و امامان است،هرگاه انسان در راه خدا حرکت کند بسياری از حقايق برايش تجلی می کند و جنهای مومن به خواست خدا به خدمت او در می آيند لکن پيمودن اين راه به قدری مشکل است که تنها انسانهای نمونه می توانند پا در اين راه بگذارند،اما در راه شيطان،ترک اطاعت خداوند و ارتکاب گناهان است.قرآن کريم می فرمايد:
((الم اعهد اليکم يا بنی آدم ان لا تعبد الشيطان انه لکم عدو مبين،وان اعبدونی صراط مستقيم و لقد اصل منکم جبلا کثيرا افلم تکونوا تعقلون.))
((ای بنی آدم آيا با شما عهد نبستم که شيطان را عبادت نکنيد که او دشمن آشکار شما است،و مرا عبادت کنيد که راه راست همين است،شيطان گروه بسياری را از شما گمراه کرد،مگر عقل نداشتند)).
يکی از کسانی که راه شيطان را می پيمود،به دوست درويش مسلک خودـکه او در يکی از کوههای همدان زندگی می کردنامه نوشت که من به مقصد رسيده ام،و نحوه ترقی من آن شد که در شهر نجف،محل دفن علی ابن ابی طالب در بالای تلی ده شب جمعه علی را لعن نمودم،در نتيجه گروهی از جنيان به خدمتم رسيدند و فرمان مرا اجرا می کنند.
((استاد احمد امين))نقل می کند:از شخص مورد اطمينانی شنيدم که جوانی به خدمت درويشی رسيد و به او دلبستگی پيدا کرد،زيرا درويش بر اثر اينکه راه شيطان را پيموده بود،کارهای عجيب و غريبی انجام می داد.جوان نقل کرده بود که روزی با دستور مرشد از تبريز خارج شديم.تا از شهر دور شديم،مرشد گفت:عجب جای خوبی است،کاش قدری شير بود که می نوشيديم.گفتم:ما از شهر دور هستيم و شير در دسترس نيست.مرشد فرياد کشيد که مگر هنوز به من ايمان نياوردی!؟
سپس صدا زد:شير،و بی درنگ مقداری شير تازه حاضر شد و او نوشيد،آن گاه به راه افتاديم و به محل خوش آب و هوايی رسيديم.مرشد گفت:کاش غذای تازه ای بود که می خورديم.گفتم:اينجا غذايی نيست،باز هم فرياد کشيد که آيا يقين تو نسبت به من سست است؟پس صدا زد:غذا،طولی نکشيد که غذای تازه ای پيش رويش حاضر شد،او می خورد و من غرق در تعجب شده بودم و شيطان را لعن می کردم،ناگهان مرشد از جا برخواست و سيلی محکم به من زد،پرسيدم:مگر جز لعنت شيطان چه کردم که مرا می زني،خدا لعنتش کند!باز هم سيلی محکمی به من زد و گفت:چرا ولی نعمت مرا لعن می کني،او معبود و مقصود من است،اگر او نبود اين نعمتها برای من فراهم نمی شد،من شيطان را عبادت می کنم و او مرا مورد لطف و عنايت خويش قرار داده است.
جوان می گويد فهميدم که مرشد کافر و مشرک است،من از او دست برداشتم و توبه نمودم و به عتبات سفر کردم.
ذکر اين نکته ضروری است که جوانان عزيز ملت ايران اگر کسی را ديديد که کارهای عجيب و غريبی می کند بايد بفهمی که چه کاره است نه اين که هر درويشی را ديدی…و اينکه مثلا در بعضی موارد احضار جن مثلا بايد فلان صفحه((قرآن))را پاره کنی و به توالت بياندازی آيا شما حاضر می شوی اين کار را کنی خوب البته اين يکی از راههايی است که من شنيدم ولی راههای ديگری است.
شيطانهای جن کارشان اين است که به موافقان خود خدمت کنند،تا آنها را وارد جهنم سازند،خداوند در قرآن کريم می فرمايد:
((ان الشيطان لکم عدو فاتخذوه عدوا))سوره فاطر،آيه۵
((بدرستی که شيطان دشمن شما است،شما او را دشمن بداريد)).