آثار اعمال
آثار مقّدم و موخّر اعمال را توضیح دهید.
اعمال انسان از نظر کمیت و وسعت و کیفیت تأثیر یکسان نیست. بعضی از اعمال از دایرهای محدود برخوردار است. و اثر آن محدود به زمان انجام و یا محدود به حیات انسان است و با مرگ پرونده آن اعمال بسته میشود. مانند نمازهایی که انسان میخواند، و روزههایی که انسان میگیرد و مانند آن؛ به این اعمال «آثار ما تقدم» گفته میشود. اما برخی اعمال هستند که دایره تأثیر آنها فراتر از دوران حیات اوست و چه بسا اثر بعضی از اعمال تا قیامت ادامه داشته باشد. این اعمال هم به لحاظ وسعت و کیفیت و هم به لحاظ مدت و عمق از دایرهای بسیار وسیع برخوردار است؛ مانند تربیت فرزند صالح و یا سنت حسنهای که ایجاد میکند. به این اعمال «آثار ما تأخر» گفته میشود. این دو اصطلاح از قرآن کریم استنباط شده است که میفرماید: «إِنَّا نَحْنُ نُحْیِ الْمَوْتَی وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ» (یس: 12) ما خود مردگان را زنده میکنیم و آنچه از پیش فرستادهاند و آثار آنها را مینویسیم و هر چیزی را در امامی مبین شماره میکنیم. در آیه دیگری میفرماید: «یُنَبَّؤُ الْإِنسَانُ یَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ» (قیامة: 13) انسان در آن روز از آنچه از پیش فرستاده و آنچه تأخیر انداخته است آگاه میشود. یعضی اعمال آنچنان موجی ایجاد میکند که ممکن است دایره بس وسیعی پیدا کند و تا سالهای بعد از مرگ انسان باقی بماند؛ به عبارت دیگر تأثیر آثار ما تأخر گاهی بسیار بیشتر از تأثیر آثار ما تقدم است. مثلا انسان هر چه نماز بخواند به اندازه عمر خود ـ هفتاد یا هشتاد سال ـ بیشتر، نخوانده است. امّا اگر کتاب مفیدی درباره نماز بنویسد که با خواندن آن میلیونها انسان طی صدها میلیون سال نماز بخوانند، نامه عمل او باز خواهد ماند و ثواب خواندن صدها میلیون سال نماز به حساب او نوشته میشود. اینجا است که گاهی یک عمل آنچنان بزرگ میشود و وسعت پیدا میکند که تصور آن دشوار است. مثلا اگر انسان یک فرد را در جامعه هدایت کند، بیشتر از دنیا و آنچه در دنیا است ارزش دارد. پیامبر(ص) فرمود: «لان یهدی اللّه بک رجلاً احداً خیر لک من الدنیا و ما فیها» در حدیثی آمده است که راوی از امام صادق علیه السلام درباره معنای کلام خدای تعالی پرسید که میفرماید: «من قتل نفساً بغیر نفس فکأنّما قتل الناس جمیعاً و من احیاها فکأنّما احیا الناس جمیعاً» هر کس انسانی را به جز برای قصاص انسان دیگری بکشد، گویا همه مردم را کشته و هر که او را زنده کند گویا همه مردم را زنده کرده است. امام علیه السلام فرمود: «من أخرجها من ضلال الی هدی فکأنما أحیاها و من أخرجها من هدی الی ضلال فقد قتلها» هر که او را از گمراهی به سوی هدایت خارج کند گویا او را زنده کرده است و هر که او را از هدایت به سوی گمراهی خارج کند گویا او را کشته است. مشاهده میشود که هدایت یک نفر به اندازه حیات بخشیدن به کل جامعه بشری ارزش دارد؛ چنانکه گمراه کردن یک فرد به اندازه سلب حیات از کل بشریت گناه و خطر دارد. آثار ما تاخر از دو راه میتواند به وجود آید: الف. آثار اعمال خود انسان که بعد از مرگ به او میرسد. ب. آثار و ثواب اعمال دیگران که برای مرده انجام میدهند و به او میرسد. در مورد دسته اول از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: «ست خصال ینتفع المومن من بعد موته: ولد صالح یستغفر له، و مصحف یقرأ فیه، و قلیب یحفره، و غرس یغرسه و صدقة ماء یجریه و سنة حسنة.» شش خصلت است که به مومن بعد از مرگ نفع میرساند: 1. فرزند صالحی که برای او استغفار میکند. 2. قرآن (یا کتابی) که خوانده میشود. 3. چاه آبی که حفر میکند. 4. درختی که آن را مینشاند. 5 . آب جاری که برای مردم قرار میدهد. 6 . سنت حسنهای که برقرار میکند. البته باید به دو نکته توجه کرد: 1. آثار ما تأخر همیشه دارای ثواب و در جنبه مثبت نیست؛ بلکه میتواند جنبه منفی نیز داشته باشد؛ که آنهم تا سالهای سال آثار سوء آن در عالم برزخ دامنگیر انسان میشود. در حدیث فوق سنت حسنه یکی از آثار مثبت ما تأخر شمرده شده است. سنت سیئه نیز همین گونه است. از رسول گرامی اسلام صلی اللّه علیه و آله نقل شده است که فرمود: «ایاک ان تسنن سنة بدعة فانّ العبد اذا سنّ سنة سیئة لحقه وزرها و وزر من عمل بها، قال اللّه تعالی: (و نکتب ما قدموا و آثارهم) و قال سبحانه: (ینبوء الانسان یومئذ بما قدّم و اخّر)» بپرهیز از اینکه در میان مردم بدعتی را سنت کنی، زیرا هر گاه بنده سنت سیئهای را در جامعه ایجاد کند، هم گناه این بدعتگزاری زشت و هم گناه هر کس که به آن عمل کند به او خواهد رسید. خدای سبحان میفرماید: انسان در آن روز به آنچه از پیش فرستاده است و به آنچه از پی میرسد، خبر داده میشود. 2. نکته دوم آنکه میزان تأثیر آثار ما تاخر یکسان نیست. برخی دامنه بسیار وسیع و برخی دامنه محدودتری دارد. در آثار منفی هرگاه متعلق، حق الناس باشد، بسیار خطرناکتر است تا آن زمان که حق اللّه باشد. حق الناس نیز به ترتیب زیر اهمیت پیدا میکند: اول: حقوق مالی، دوم: حقوق بدنی و جانی، سوم: حقوق مربوط به عرض و آبرو، چهارم: حقوق مربوط به ضلالت و گمراهی. که در مورد اخیر قرآن آن را به اندازه کشتن همه بشریت خطرناک میداند. در مورد آثاری که از اعمال دیگر به انسان میرسد نیز روایاتی وجود دارد؛ از جمله: از امام صادق علیه السلام سوال شد: «چه عملی بعد از مرگ به انسان ملحق میشود؟ فرمود: «یلحقه الحج عنه، و الصدقة عنه و الصوم عنه» حج و صدقه و روزه که به نیابت از مرده انجام شود به او میرسد.» در حدیث دیگری از امام صادق از پدرانش علیهم السلام از قول پیامبر صلی اللّه علیه و آله نقل شده است که فرمود: عیسی بن مریم علیه السلام بر قبری عبور کرد. مشاهده کرد صاحب قبر عذاب میشود؛ سپس در سال بعد از همانجا گذشت و دید که صاحب قبر در عذاب نیست. گفت: «پروردگارا! سال قبل بر این قبر گذشتم، صاحب آن معذّب بود؛ امسال گذشتم ولی معذب نیست، علت چیست؟» خداوند عزّوجلّ به او وحی کرد: «ای روح اللّه در این فاصله فرزند صالحی از او به حد ادراک و بلوغ رسید؛ پس راهی را اصلاح کرد و یتیمی را پناه داد در نتیجه این مرد را به خاطر آنچه فرزندش انجام داد آمرزیدم». در خاتمه این بحث لازم به تذکر است که آنچه از آثار ما تاخر اعمال ذکر شد به عنوان نمونه بود و گرنه در روایات موارد دیگری نیز ذکر شده است؛ از قبیل مسجدی که انسان میسازد؛ علمی که از خود باقی میگذارد؛ هر نوع صدقه جاریه که ایجاد میکند و… تذکر دیگر اینکه فرزند صالح تنها شامل فرزند خود انسان نیست بلکه شاگردان شخص را نیز شامل میشود. چون معلم نیز به منزله پدر است. چنانکه مسجد یا چاه آب، یا نهر آب و… خصوصیتی ندارد بلکه شامل هر کار خیر که جنبه باقیات الصالحات داشته باشد، میشود.