آثار شراب خواری
چرا کسی که شراب میخورد تا چهل روز بدنش نجس است؟
با وجود اینکه طبق فتوای مشهور میان فقهاء، شراب نجس میباشد، امّا در آیات وروایات مطلبی که بیانگر این باشد که تا چهل روز بدنش نجس است، وجود ندارد. البتّه دراحادیث مذمّتهای فراوانی در مورد شراب و کسی که آن را بنوشد وجود دارد. مثلاً حضرتامیرالمؤمنین علی(ع) فرمودند: «کسی که شراب و هر چیز مست کننده بنوشد، تا چهل شبانه روز،نمازش قبول نمیشود». امّا همین روایت نیز درصدد این نیست که نوشانندهی شراب را از نمازمُعاف دارد به این بهانه که نمازت قبول نیست پس نخوان! چه این که پس از برطرف شدن مستیباید دهان یا لباس یا بدنش را که با شراب تماس داشته تطهیر کند تا بدنِ نمازگزار پاک شده و آنوقت نماز را هم بخواند. و البتّه علّت قبول نشدن نماز نوشندهی شراب (خَمر و مسکرات)تعارض آن با هدف نماز است زیرا حقیقت و هدف نماز آن است که آدمی به تعادل در اندیشه،گفتار و کردار رسیده و به تنظیم عادلانه و عاقلانهی روابط در زندگیِ فردی، خانوادگی و اجتماعیبپردازد، به نحوی که کار و کردارش از حدود مناسبات الهی و قوانین دینی خارج نشود! ولیاثری که خَمر بر انسان میگذارد این است که(بر اساس حدیث حضرت امام صادق(ع) در موردعلت تحریم شراب) «شراب و هر مستکنندهی دیگر، اثراتِ تخریبی بر ساختار فیزیکی وبنیانهای فکری و روحی آدمی دارد. در این فرآیند، شرابخور دچار ارتعاشاتِ روانی گشته و باسُست شدنِ ارکان تعقّلیاش از آن چه ستون و بنیان شخصیّتاش است فاصله گرفته و بلکه بهویرانی آن میپردازد. چندان که مروّت و جوانمردی را زیر پا گذاشته و نسبت به ارتکابِ جرایمجرأت و گستاخی پیدا میکند؛ تا آن جا که حاضر است خونریزیها نموده و حریمهای عفت وحیاء و پاکدامنی را با فحشاء لکِّهدار نماید. و بلکه هیچ تعصّب و غیرتی نسبت به حق و حریمِخود و منسوبیناش نداشته و از آن که اینان مورد تجاوز قرار گیرند هم باکی ندارد. و این حالتتنها یک اثر دارد و آن نیز نابودی عقل است. عقلی که خدا و نبوت و احکام به وسیلهی اوپذیرفته شده». حال خود بگوئید: چگونه نماز چنین کسی قبول شود؟ مگر نباید نماز، «تنهیعنِ الفحشاء و المنکر» باشد؟ یعنی انسان را از فحشاء و منکرات باز دارد؟ خلاصه سخن آن که شراب بدن را نجس میکند اما فقط آن قسمتهایی از بدن که به طورمستقیم با این ماده تماس گرفته باشد، آن هم با شستن پاک میشود، لکن روح را پلید و آلودهمیکند که تا مدتها اثر آن باقی است چنان که قوه درک و تشخیص را از او زایل میکند