خدا ساخته ذهن انسان است؟
فروید روان شناس معروف می گوید :
انسان نیازمند است در دل حس کند کسی بزرگ تر و قوی تر از وی ، پشتیبان اوست بنابراین به پرستش موجودی که «خدا» نامیده می شود نیاز می یابد در اصل خدا وجود ندارد و خود انسان او را ساخته است.
پاسخ
پاسخ این فرضیه را زیگموند فروید و پیش از او یک شاعر رومی به نام تيفوس لوکرتیوس مطرح کردند آنان معتقدند ترس از عوامل طبیعی مانند سیال طوفان، زلزله، بیماری و مرگ موجب شده انسانهای اولیه برای همه عوامل طبیعی هراس آور منشأ مشترکی بسازند و او را خدا بنامند و برای فرار از ترس و دلهره در برابر این عوامل آسیب رسان رفته رفته به موجوداتی صاحب قدرت و شعور و مسلط طبیعت اعتقاد پیدا کنند تا بتوانند از طریق ،عبادت ،دعا قربانی و کارهایی از این دست مهر و محبت آن موجودات را برانگیزند و خود را از خطر برهانند.
بنابراین انگیزه انسان برای خداباوری مسئلۀ ترس است و در واقع خدا و عقاید دینی ساخته ذهن انسانها برای محفوظ ماندن از آسیب برخی عوامل طبیعی است در پاسخ باید گفت:
اولاً
این دیدگاه در حد یک فرضیه و احتمال است و هیچ دلیلی بر اثبات آن وجود ندارد؛
ثانیاً
به طورکلی خاستگاه ترس انسان دو چیز است یکی ناآگاهی ودیگری نداشتن توانایی جسمی و روحی اگر مطابق دیدگاه ،فروید ترس سبب گرایش به خدا و دین ،باشد کسانی که از ابتدا هیچ ترسی ندارند و نیز کسانی که ترس شان بر طرف شد؛
یعنی آگاهی آنها به چیزی که از آن می ترسند افزون شد یا توانایی جسمانی و سلامت روحی و روانی یافتند ایمان و گرایش به خدا نیز در آنان نباید وجود داشته باشد طبق این نظریه دانشمندانی مانند ،انیشتین ماکس پلانک ویلیام جیمز برکسون و داروین نباید به خدا و دین معتقد باشند؛
در حالی که چنین نیست برای نمونه می بینیم علم و اندیشه داروین که ابزار دست مارکسیست ها قرار،گرفته خودِ او را بی دین نکرده و در نقل ها آمده است که داروین در هنگام ،مردن کتاب مقدس را روی سینه اش چسبانده بود و رها نمی کرد
بنابراین ترس را که ناشی از جهل و ضعف جسمی و روحی است نمی توان عاملی برای گرایش به خدا و دین دانست؛ چه بسا افرادی که از علم و آگاهی بی بهره اند یا توانایی جسمی و روحی ندارند؛ از سویی به خدا و دین نیز معتقد نیستند و چه بسا دانشمندانی که به رغم برخورداری از علم و توانایی جسمی و ،روحی به خدا و دین نیز معتقدند؛
ثالثاً
اگر عده ای تنها از سر ترس خدا را می پرستند این دلیل بر انکار وجود خدا و حقانیت نداشتن دین نیست؛ بلکه نشان میدهد انگیزه دینداری و اعتقاد مردم در مسیر صحیح قرار ندارد؛ برای نمونه بسیاری از اکتشاف های علمی بشر در طول تاریخ به انگیزه شهرت طلبی یا کسب مال و موقعیت اجتماعی صورت گرفته و این انگیزه ها غیر اخلاقی و نادرست است؛ اما نادرست بودن این انگیزه ها هرگز به معنای باطل بودن کشف علمی نیست؛
رابعاً
بر اساس گواهی تاریخ پیامبران الهی و کسانی که مردم را به سوی خدا و دینداری دعوت می کردند انسانهای ترسو نبودند؛ بلکه شجاع ترین مردم بودند و در برابر سخت ترین شکنجه ها پایداری می کردند و از سویی نیز انسانهای ترسوی فراوانی بوده و هستند که هیچ اعتقادی به خدا و دین نداشته و ندارند بنابراین عامل گرایش به خدا و دینداری ترس نیست؛ بلکه حس خداجویی است که در فطرت همه انسانها وجود دارد و برخی به این سبب طینت خود را به گناه آلوده کردند که گرایش به خدا و دین ندارند.
منابع
عبدالله نصری ، خدا در اندیشه بشر، تهران ، دانشگاه علامه طباطبایی ، 1373، ص 38-40
ر.ک نرم افزار مجموعه آثار استاد شهید مرتضی مطهری ، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی نور ، ج 3 ، ص 582
ر.ک ، همان، ج 3 ، ص 602-603
پاسخ به شبهات دینی جوانان ، پژوهشگاه علوم اسلامی امام صادق علیه السلام ، فصل دو ،ص 27-28-29