آیا کمک گرفتن از غیر خدا شرک نیست؟
پاسخ
کمک و درخواست از دیگران به عنوان این که اسباب اجرای این امورند شرک نیست اما این که برخی در امور زندگی و گرفتاریها از خداوند غافل میشوند و دیگران را همه کاره این عالم می دانند (نه واسطه و وسیله) دچار نوعی شرک خفی نسبت حق تعالی خواهند بود.
به این آیه قرآن توجه کنید:
قرآنکریم، در آیۀ ۴۱ سورۀ عنکبوت میفرماید: «مَثَلُ الَّذینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیوتِ لَبَیتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کانُوا یعْلَمُونَ(عنکبوت:41)؛ مثَل کسانی که غیر از خدا را اولیای خود برگزیدند، مثَل عنکبوت است که خانه ای برای خود انتخاب کرده، در حالی که سست ترین خانههای خانه عنکبوت است، اگر میدانستند!» اشاره کرد و ابراز داشت: قرآن میفرماید مثل و داستان کسانی که برای خودشان غیر از خدای متعال، ولی و سرپرستی گرفتهاند، مانند خانه عنکبوت یعنی سستترین خانهها است.
امید به دیگران در کلام معصومین
امیرمؤمنان نیز میفرمایند:
«اوصِیکُمْ بِخَمْسٍ لَوْ ضَرَبْتُمْ إِلَیْهَا آبَاطَ الْإِبِلِ لَکَانَتْ لِذَلِکَ أَهْلًا: لَایَرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِلَّا رَبَّهُ …؛ شما را به پنج چیز وصیت مى كنم كه براى به دست آوردن آنها اگر بر شتر سوار شوید و تند بتازید، شایسته است: هیچ یک از شما جز به پروردگار خود امید نبندد.»[1]
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز فرمودند:
أَوْحَى اللَّهُ إِلَى بَعْضِ أَنْبِیائِهِ فِی بَعْضِ وَحْیهِ إِلَیهِ: وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَأُقَطِّعَنَ أَمَلَ كُلِّ مُؤَمِّلٍ غَیرِی بِالْإِیاسِ، وَ لَأَكْسُوَنَّهُ ثَوْبَ الْمَذَلَّةِ فِی النَّاسِ، وَ لَأُبَعِّدَنَّهُ مِنْ فَرَجِی وَ فَضْلِی.
از جمله چیزهایى كه خداوند متعال بر یكى از پیامبران وحى فرستاد این بود كه فرمود: به عزت و جلالم سوگند! كه هر كس به غیر من دل ببندد، امیدش را مبدل به یأس مىكنم و بر تنش لباس مذلّت مى پوشانم و از فضل و گشایش خود، دورش مى سازم.[2]
امید و دل بستن به غیر خدا
خداوند سوگند خورده است که هرکس به غیر خدا امید و دل بسته باشد، امیدش را به یأس تبدیل میکند و… . در امالی شیخ طوسی از محمّد بن عَجلانَ نقل شده است:[3]
به تنگ دستی شدیدی گرفتار شدم و دوست غمخواری هم نداشتم. قرض سنگینی بالا آوردم و طلبکاری داشتم که مرتّب پولش را از من میطلبید.
ناچار به سوی سرای حسن بن زید ـ که در آن وقت، امیر مدینه بود و میان ما آشناییای بود ـ، رهسپار شدم. محمّد بن عبد اللّه بن علی بن الحسین علیه السلام (نوه امام زین العابدین علیه السلام) که با هم آشنایی دیرینهای داشتیم، از حال و روز من آگاه شد. در راه، مرا دید و دستم را گرفت و گفت:
شنیدهام که در مضیقه هستی. برای رفع گرفتاری ات به چه کسی امید بستهای؟ گفتم: به حسن بن زید. گفت: در این صورت، حاجتت برآورده نمیشود و به خواستهات نمیرسی. نزد کسی برو که قادر به این کار باشد و از هر بخشندهای بخشندهتر است. برای رفع گرفتاریات به او امید ببند؛ چرا که من از پسرعمویم امام صادق علیه السلام شنیدم که از پدرش، از جدّش، از پدرش حسین بن علی علیه السلام از پدرش علی بن ابی طالب علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت میکند که فرمود:
«خداوند، در یکی از وحیهایش به یکی از پیامبرانش فرمود: به عزّت و جلالم سوگند، آرزوی هر آن کس را که به غیر من امید بندد، به یأس، مبدّل میسازم و در میان مردم، جامه خواری بر او میپوشانم و از گشایش و لطف خویش، دورش میگردانم. آیا بندهام در سختیها، یاری کسی غیر مرا آرزو میکند یا به کسی جز من، امیدوار میشود، در حالی که بینیاز بخشنده، منم و کلید درهای بسته، در دست من است و درِ خانهام به روی هر کس که مرا بخواند، باز است؟
آیا نمیداند هر مصیبتی او را از پا در آورَد، جز من، کسی نمیتواند آن مصیبت را از او برطرف سازد؟ پس چه شده است که میبینم آرزویش را از من، روی گردان ساخته، در حالی که من به واسطه بخشش و کرَم خویش، آنچه را که از من درخواست هم نکرده است، به او عطا کردهام؟! حال از من روی گردانده و در مصیبتی که به او رسیده، از من درخواست نمیکند و دستِ خواهش به سوی غیر من دراز کرده است.
در حالی که منم خدایی که پیش از درخواست، عطا میکنم. پس آیا اگر از من درخواست شود، اجابت نمیکنم؟ هرگز! آیا بخشش و کرَم، متعلّق به من نیست؟ آیا دنیا و آخرت، در دست من نیست؟ اگر اهل هفت آسمان و زمین، همگی از من بخواهند و من، درخواست یکایک آنها را برآورم، این به قدر بال پشه ای، از مُلک من نمیکاهد.
چگونه مُلکی که من صاحب آنم، کاستی یابد؟ پس نگون بخت، کسی است که مرا نافرمانی کند و مرا در نظر نگیرد.» گفتم: ای فرزند پیامبر خدا! این حدیث را برایم تکرار کن. امام علیه السلام نیز سه بار، آن را بازگو کرد. گفتم: نه، به خدا! از این پس، از هیچ کس، حاجتی نمیخواهم. چندی نگذشت که مرا روزی و عطایی از نزد خداوند رسید.
منابع
[1]. نهجالبلاغه، همان، 1379، حکمت 82، ص641.
[2]. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، 1403ق، ج 68، ص 130.
[3]. محمد بن حسن طوسی، الأمالی، قم، دارالثقافة، 1414ق، ص ۵۸۴.