آیا گزینش برخی از انسانها به عنوان پیامبر از سوی خداوند به معنای…
سؤال: خداوند از همان ابتدا حضرت محمد(ص) را به عنوان پيامبر برگزيده، اين سؤال براى من پيش آمد كه چرا ما را مثلاً به عنوان پيامبر يا فرشته نيافريده يا برنگزيده است؟ مگر خداوند خودش تعادل را ميان همه برقرار نكرده است، پس از همان اول تعادل برقرار نشده است.
جواب:
از سؤال بر میآيد كه سؤال كننده، برگزيده شدن پيامبر يا پيامبران الهى را به اين مقام و يا فرشته آفريده شدن فرشتگان را نوعى تبعيض ناروا وخلاف عدل پنداشته و به آن اعتراض كرده است. اما آيا به راستى انتخاب و گزينش پيامبر و امام به مقام نبوت و امامت و اختصاص اين منصبهاى الهى به آنان، نوعى تبعيض ناروا و خلاف عدل است.
بنا به دلايلى، اين گزينش و انتصاب، گرچه صد درصد خدايى بوده و مستقيماً از سوى خداوند صورت گرفته است، ولى هرگز بدون ملاك و معيار نبوده تا تبعيض ناروا باشد و خلاف عدل به شمار آيد؛ بلكه اعطاى اين منصبها، منوط به وجود شرايطى است كه تنها در انبيا جمع شده است.
توضيح اينكه:
1 . در اينكه بشر به رهبران الهى و هدايت آنان و نيز قوانين آسمانى نيازمند است، شكى نيست. اين نياز، سبب شده تا خداوند انبيا را برانگيزد. بنابراين در ضرورت اصل نبوت و امامت به حكم عقل و به اقتضاى برهان حكمت و لطف ـ كه مورد قبول همه حكما ومتكلمان الهى است ـ ترديدى وجود ندارد ، اگر سخنى هست، در مصداق است كه چه كسى پيامبر شود.
2 . نبوّت و امامت، جزو مناصب و رسالتهاى الهى است كه مسؤوليت و تكليف بسيار سنگينى براى پيامبران و امامان به همراه دارد و جز با تحمل زحمتها و مشقتهاى طاقت فرسا و كمرشكن قابل انجام نيستند. در اين صورت، تبعيض معنا ندارد؛ زيرا تبعيض در پاداش بدون استحقاق معنا دارد نه در اعطاى مسؤوليتهاى طاقت فرسا و كمرشكن كه آرامش و قرار را از رسولان وامامان گرفته وسرانجام باتحمل سختترين شكنجهها و زحمتها، بيشتر آنان جانشان را نيز در اين راه از دست داده و به شهادت رسيدهاند.
البته با توجه به همه رنجها، مصيبتها، شكنجهها و جانفشانىهاى پيامبران و امامان(ع) در راه انجام رسالتهاى الهى، طبيعى است كه استحقاق پاداشهاى بس بزرگ را نيز پيدا كنند و در مرتبه بسيار بالاى محبوبيت و قرب الهى قرار گيرند. اما اين معنا كجا و برگزيدنشان براى نبوّت و امامت كه صرف مسؤوليت خطير و بسيار خطرساز است، كجا! زيرا اگر آنان ذرّهاى در انجام رسالت كوتاه مىآمدند، مورد غضب الهى قرار مىگرفتند.
3 . چنان كه اشاره شد، نبوّت و امامت از مناصب و شؤون الهى است و انسانها توان تشخيص آنها را ندارند. خدا داناتر است كه رسالت خود را در كجا قرار دهد و چه كسى را شايسته اين مقام و منصب بداند. خود در قرآن كريم به اين حقيقت تصريح كرده، مىفرمايد: اَللّهُ اَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ خداوند آگاهتر است كه رسالت خويش را كجا قرار دهد.
از سوى ديگر، ما خداوند را عادل و حكيم علىالاطلاق، عليم، غفور و رحيم مىشناسيم و به چنين خدايى اعتقاد داريم. از اين رو، گرچه در نظام هستى تفاوت هست و بايد هم باشد تا نظام زندگى بشر پا بگيرد، ولى به طور حتم در جهان آفرينش تبعيض ـ آنگونه كه ميان انسانها رايج است ـ وجود ندارد؛ زيرا با عدالت و حكمت خداوندى سازگار نيست.
4 . افزون بر همه اينها، دقت در تعابير قرآنى درباره پيامبران الهى نشان مىدهد كه اعطاى نبوت و امامت به آن بزرگواران، بدون شايستگى لازم و بى حساب نبوده است؛بلكه پيامبران و امامان(ع) بر اثر شايستگى و لياقتى كه از خود نشان دادهاند به اين مقام نايل شدهاند. اين شايستگىها همان است كه در مقام «عبد» تجلى كرده است و در سراسر قرآن كريم درباره پيامبران به كار برده شده و آنها را به داشتن اين مقام تحت عناوين: «عبادنا المؤمنين»، «عباداللّه المخلصين» و مانند آن ستوده است. يا درباره پيامبران اولوالعزم مانند موسى(ع) آمده: «انّه كان مخلصاً وكان رسولاً نبيّاً» يا درباره ابراهيم(ع) فرموده: «انّه كان صدّيقاً نبيّاً» و يا درباره پيامبر اكرم(ص) دستور دادهاند كه در تشهّد نماز بگوييم: «وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ».
روشن است كه تقديم واژههاى «مخلصاً»، «صدّيقاً» و «عبد» بر نبى و رسول اين پيام را مىرساند كه پيامبران پس از آنكه در اثر بندگى و اطاعت خدا به مقام اخلاص، صدق و عبوديت رسيدهاند، شايسته مقام نبوت و رسالت شدهاند. به ويژه، توصيف پيامبر اكرم(ص) به بندگى خدا، بيان اساسىترين صفت روحى و اخلاقى آن حضرت است كه در اعلى مرتبه عبوديّت قرار داشته است و از اين رو، شايسته منصب رسالت خاتم و دين جاويد و جهانى شده و ظرفيت تحمّل سنگينترين بار امانت را ـ كه ابلاغ دين جاودانى اسلام است ـ در آن حضرت ايجاد كرده است.
همچنين واژههاى هم خانواده «اصطفاء» (برگزيده)كه درباره پيامبران به كار رفته است، نشانگر شايستگى آنان براى اين مقام و برگزيده شدن است؛ زيرا «اصطفاء» حاكى از صافى درون و پاكى نفس آن انسانهاى برگزيده است و مىرساند كه پيامبران از هرگونه كدورت قلب، طغيان نفس، شرك و نفاق، صاف و مبرّا هستند و در اثر اين صافى و پاكى درون و نيكوكارى، شايسته مقام نبوّت شدهاند. بنابراين، پيامبران والاترين و بهترين انسانهاى روى زميناند كه به مقام رسالت و نبوت رسيدهاند.