ائمه بعد از امام سجاد علیه السلام و یزدگرد سوم
سلام
شبهه ایی اخیرا شنیدم که اهل تسنن میگویند ما چرا باید از امام سجاد به بعد رو قبول کنیم زیرا آنها ربطی به حضرت زهرا ندارند و نوادگان شهربانو دختر یزگرد سوم هستند در حالیکه ما تو سوره کوثر میخوانیم همه امامان از سلاله از حضرت زهرا هستند. بعد من وقتی میگم خوب آنها پسرای امام حسین بودن. میگن چطور نوبت امام حسن و امام حسین که میرسه از دختر به پیامبر ربطش می دهید؟ از اینور ربطش میدید به پسر ! تو رو خدا جواب این سوال رو هر چه سریعتر بهم بگید.
جواب :
پاسخ این شبهه را به دو صورت می توان بیان کرد:
پاسخ اول:
به اعتقاد شیعه «امامت» منصبی الهی است نه موروثی و خداوند متعال در آيه 124 سوره بقره چنین فرمودهاست:«و اذ ابتلي ابراهيم ربه بکلمات فاتمهن قال اني جاعلک للناس اماما قال و من ذريتي قال لا ينال عهدي الظالمين» و (به یاد آر) هنگامی که خدا ابراهیم را به اموری امتحان فرمود و او همه را به جای آورد، خدا به او گفت: من تو را به پیشوایی خلق برگزینم، ابراهیم عرض کرد: به فرزندان من چه؟ فرمود: (اگر شایسته باشند میدهم، زیرا) عهد من به مردم ستمکار نخواهد رسید.
پس معلوم شد که امامت انتصابی است و به افراد با صلاحیت و واجد شرایط داده می شود نه به ذریه پیامبر هر چند ظالم باشند! و از آنجا که تربیت شدگان خاندان وحی این شرایط را احراز کرده اند امامت در این خاندان نسل به نسل به فرزندان پاک آن حضرت منتقل شده است.
چنانکه در حدیث نبوی نیز اسامی تک تک امامان معصوم که منتصب از سوی خداوند هستند آمده است:
در کتاب ینابیع المودّه، ص 441 که نویسنده آن از علمای اهل سنت است آمده است: فردی یهودی به نام نعثل نزد پیامبر(ص) آمد و مسائلی از او پرسید و سرانجام مسلمان شد. یکی از مسائل او درباره تعداد و نام جانشینان پیامبر(ص) بود که پیامبر پاسخ دادند: «تعداد جانشینان من دوازده نفرند» و آنها را به نام، به شرح زیر معرفی کرد:
1. علی بن ابی طالب؛ 2. حسن بن علی؛ 3. حسین بن علی؛ 4. علی بن الحسین؛ 5. محمّد بن علی؛ 6. جعفر بن محمّد؛ 7. موسی بن جعفر؛ 8. علی بن موسی؛ 9. محمّد بن علی؛ 10. علی بن محمّد؛ 11. حسن بن علی؛ 12. مهدی فرزند امام یازدهم(ع).
نظیر این روایت را مؤلّف کتاب «مناقب» معروف به ابن المغازلی شافعی درباره فردی دیگر از یهود به نام جندل بن جناده نقل کرده است و در کتاب «منتخب الاثر» فصل اوّل، باب هشتم حدود پنجاه روایت در این باره نقل شده است.
پاسخ دوم:
اولا:در طرح سؤال مغالطه ای صورت گرفته است و آن این که گفته است: «ما در سوره کوثر می خوانیم که همه امامان از سلاله حضرت زهرا(س) هستند» در حالی که در سوره کوثر چنین چیزی نیست و تنها فرموده است ما به تو کوثر عطا کردیم و معنی کوثر به اتفاق مفسرین خیرکثیر است و بسیاری آن را به سادات و ذریه حضرت زهرا تفسیر کرده اند نه به امامت.
بر فرض هم اگر کوثر را به امامت تفسیر کنیم همه فرزندان امام حسین(ع) فرزندان حضرت زهرا هستند واز سوی پدر به این بانو مرتبط می شوند و این که مادر امام سجاد(ع) دختر یزد گرد باشد چه اشکالی در این نسبت ایجاد می کند؟!
ممکن است منظور شبهه کننده این باشد که اگر ملاک انتسابفرزند به اجداد خود از سوی پدر است چرا فرزندان حضرت زهرا را به پیامبر منتسب می کنیم؟
در این صورت باید گفت ملاک انتساب فرزند به اجداد خود هم از سوی پدر است و هم از سوی مادر و موارد آن در هم در تاریخ و هم در قرآن و جود دارد. چنانکه علمای شیعه و سنی در این خصوص پاسخ داده اند و در زیر نمونه ای از آن را ارائه می دهیم.
قرآن مجید، در آیه ذیل، حضرت عیسی (ع) را از فرزندان ابراهیم خلیل (ع) میشمارد، در حالی که عیسی (ع) فرزند مریم است و از طریق مادر، به حضرت ابراهیم (ع) میرسند:
«وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَقَ وَ یعْقُوبَ کُلاًّ هَدَینَا وَ نُوحًا هَدَینَا مِن قَبْلُ وَ مِن ذُرِّیتِهِ دَاوُودَ وَ سُلَیمَانَ وَ أَیوبَ وَ یوسُفَ وَ مُوسَی وَ هَارُونَ وَ کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ وَ زَکَرِیا وَ یحْیی وَ عِیسَی؛( آیه 84 سوره انعام).
و ما به ابراهیم، اسحق و یعقوب را عطا نمودیم و همه را به راه راست هدایت کردیم و نوح را نیز پیش از ابراهیم و از فرزندان ابراهیم، داوود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را نیز هدایت نمودیم و این چنین نیکوکاران را پاداش میدهیم؛ و [همچنین از فرزندان ابراهیم] زکریا و یحیی و عیسی.»
دانشمندان مسلمان از شیعه و سنی، آیه یاد شده را گواهی روشن بر این دانستهاند که امام حسن و امام حسین (ع) فرزندان رسول خدا و ذریه او هستند.
برای نمونه، به یکی از آن موارد اشاره میکنیم:
جلالالدین سیوطی از اهل سنت نقل میکند که:
روزی حجاج، به دنبال «یحیی بن یعمر» فرستاد و به وی گفت: «برایم گزارش دادهاند که تو میپنداری حسن و حسین، فرزندان و ذریه پیامبرند و این سخن را در کتاب خدا (قرآن) یافتهای، در حالی که من از آغاز تا پایان قرآن را خواندهام و این سخن را نیافتم.»
«یحیی بن یعمر» گفت: «آیا این آیه از سوره انعام را نخواندهای که میفرماید « وَمِن ذُرِّیتِهِ دَاوُودَ وَ سُلَیمَانَ» تا آنجا که میفرماید «و یحیی و عیسی»؟ » گفت: «چرا، خواندهام.»
یحیی گفت: «آیا در این سخن قرآن، حضرت عیسی به عنوان ذریه ابراهیم به شمار نرفته است در حالی که برای او پدری نبود [و از طریق مادر به ابراهیم میرسند؟]» حجاج پاسخ داد: «سخن تو، درست است.» (درالمنثور، ج 3، ص 28، طبع بیروت، در ذیل آیه یاد شده از سوره انعام )
یکی دیگر از آیات روشن قرآن که بر صحت گفتار یاد شده، گواهی میدهد، آیه مباهله در سوره «آلعمران» است. اینک نص آیه مباهله را همراه با سخنان مفسران میآوریم:
«فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءکُمْ وَ نِسَاءنَا وَ نِسَاءکُمْ وَ أَنفُسَنَا و أَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَهُ اللّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ؛( آل عمران آیه 61)
هر کس با تو در مقام مجادله برمیآید، پس از آن که به وحی خدا آگاه گشتی، بگو: بیایید فرزندان ما و فرزندان شما و زنان ما و زنان شما و جانهای ما و جانهای شما را فراخوانیم، سپس یکدیگر را نفرین نماییم و لعنت خدا را نثار دروغگویان سازیم.»
مفسران میگویند: آیه یاد شده که به آیه «مباهله» معروف است، در مقام مناظره پیامبر گرامی با سران مسیحیان نجران و پس از لجاجت ورزیدن آنان فرو فرستاده شد و آن حضرت به فرمان خدا، همراه با علی بن ابیطالب و فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین (ع) بهمنظور مباهله به راه افتادند و چون بزرگان نصاری، رفتار پیامبر و اهلبیت آن حضرت را مشاهده نمودند، بر جان خود بیم کردند و از رسول خدا صلیالله علیه و اله درخواست کردند تا از مباهله و نفرین آنان صرفنظر نماید و آن حضرت هم پیشنهاد آنان را پذیرفت و با بستن پیمانی، این قضیه خاتمه یافت.
از آنجا که دانشمندان هر دو گروه شیعه و سنی، بر این نکته اتفاق نظر دارند که روز مباهله، امیر مؤمنان و فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین (ع) همراه پیامبر گرامی بودند، به روشنی معلوم میگردد که مقصود از «ابنائنا» [یعنی فرزندان ما] در سخن رسول خدا، امام حسن و امام حسین (ع) میباشند و بدینسان روشن میگردد که حسن و حسین (ع) در آیه یاد شده، فرزندان پیامبر گرامی قلمداد شدهاند.
لازم به ذکر است که مفسران، پس از نقل روایات بسیار در ذیل آیه مباهله، بر صحت این برداشت روشن، گواهی میدهند و ما به عنوان نمونه، به برخی از آنها، اشاره میکنیم:
روز مباهله، امیر مؤمنان و فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین (ع) همراه پیامبر گرامی بودند، به روشنی معلوم میگردد که مقصود از «ابنائنا» [یعنی فرزندان ما] در سخن رسول خدا، امام حسن و امام حسین (ع) میباشند
جلالالدین سیوطی به نقل از حاکم و ابن مرودیه و ابو نعیم، از جابر بن عبدالله، چنین نقل میکند:
«انفسنا و انفسکم»: رسولالله (ص) و علی، و ابنائنا: الحسن و الحسین، و نسائنا: فاطمه؛ مقصود از «انفسنا» جانهای ما، رسول خدا و علی بن ابیطالب است و «ابنائنا» فرزندان ما، حسن و حسین و «نسائنا» بانوان ما، فاطمه.»(درالمنثور، ج 2، ص 39، ط بیروت، در ذیل آیه یاد شده)
فخرالدین رازی در تفسیر خود، پس از بیان روایت یاد شده میگوید:
«و اعلم ان هذه الروایه کالمتفق علی صحتها بین اهل التفسیر و الحدیث؛ بدان که این روایت، به عنوان حدیثی است که اهل تفسیر و حدیث، بر صحت آن اتفاق نظر دارند.» (تفسیر «مفاتیح الغیب»، ج 2، ص 488، ط 1، مصر، سنه 1308 ه.)
آنگاه چنین میفرماید:
«المسأله الرابعه: هذه الایه داله علی ان الحسن و الحسین کانا ابنی رسولالله صلیالله علیه و اله وعد ان بدعوا ابناءه فدعا الحسن و الحسین فوجب ان یکون ابنیه؛ آیه یاد شده گواه این معناست که حسن و حسین (ع) فرزندان پیامبر بودند؛ زیرا قرار بود رسول خدا (ص) فرزندان خود را فرابخواند، پس حسن و حسین را فراخواند.»(تفسیر «مفاتیح الغیب»، ج 2، ص 488، ط 1، مصر، سنه 1308 ه.)
ابوعبدالله قرطبی نیز، در تفسیر خود، اینگونه آورده که:
«ابنائنا دلیل علی ان ابناء البنات یسمون ابناءاً؛ «ابنائنا» در سخن قرآن (در آیه یاد شده) گواه آن است که فرزندان دختر انسان، فرزندان انسان قلمداد میکردند.»(الجامع الاحکام القرآن، ج 4، ص 104، ط بیروت.)
سخنان رسول خدا (ص) روشنترین گواه است بر اینکه امام حسن و امام حسین (ع) فرزندان پیامبر گرامیاند. اینجا به دو نمونه از سخنان آن حضرت اشاره میکنیم:
رسول خدا (ص)، در مورد حسن و حسین (ع) فرمود:
«هذان ابنای من احبهما فقد احبنی؛ حسن و حسین، دو فرزند من هستند، هر که آن دو را دوست بدارد، مرا دوست داشته است.»(تاریخ مدینه دمشق، نگارش ابن عساکر، ترجمه الامام الحسین (علیهالسلام)، ص 59، ح 106، ط 1 بیروت. )
و نیز پیامبر گرامی (ص) با اشاره به حسن و حسین (ع) فرمود:
«ان ابنی هذین ریحانتی من الدنیا؛ این دو فرزند من، دو ریحانه من از دنیا هستند.»(تاریخ مدینه دمشق، نگارش ابن عساکر، ترجمه الامام الحسین (علیهالسلام)، ص 62، ح 112.