ارادت بلال به پیامبر و خاندان او
س:ارادت بلال به پیامبر و خاندان او چگونه بود؟
ج: روزى پيامبر (ص) در ميان ياران خود نشسته بود، ناگهان بلال وارد شد و شعر زير را در مدح پيامبرکه به زبان حبشی است، سرود:
اره، بره كنكره كرى، كردى، مندره
پيامبر فوراً آن را به عربى ترجمه كرد و حسان بن ثابت شاعر تواناى اسلام آن را در همان محضر، به شعر عربى در آورد و گفت:
اذاالمكارم فى آفاقناذكرت فانمابك فينا يضرب المثل (8)
«يعنى اگر براى نمونه هاى بارز اخلاقى، مظهرى بخواهيم، شما فرد روشن آن مى باشيد
قرار بود بلال، در وقت معينى با پيامبر ملاقات كند، ولى دير كرد و عذر خود را چنين بيان كرد: از كنار منزل زهرا عبور مى كردم «زهرا» را ديدم كه با يك دست فرزند دلبند خود را نوازش مى دهد، و با دست ديگر گندم را آرد مى كند، به حضرتش عرض كردم يكى از اين كارها را به من واگذار كن، زهرا (ع) فرمود: مادر براى پرورش و نگاهدارى فرزند مناسب تر است، من ناچار مشغول آسياب نمودن شدم، از اين نظر تأخير كردم. پيامبر از نوازش و علاقه وى به خاندان عزير خود خرسند شد و در حق وى دعا فرمود.