ازبین رفتن نیروی انسانی در زمان محمدرضاشاه
س:نقش دولت محمدرضاشاه در از بین بردن نیروی انسانی چه بود؟
ج: 1
سپاه دانش ، سپاه چه ، سپاه دين ، اين راهمه مردم مى دانند كه اين سپاه دانش براى چه رفته است توى اين دهات و قصبات . اينها همه اش براى ثناخوانى براى ايشان است ، همه اش براى تبليغ باطل است ، همه اش مامور اين هستند كه اين مردم را عقب نگه دارند، اين مردم را تبليغات بكنند كه اين مردم همه اش تابع شاه باشند، چه امر خداوند و چه امر شاه باشد منطق مردم . تمام اين كارهائى كه اين آقا كرده است ، براى اين مملكت اينها را برگردانده است به عقب .[1]
2
بنده در اين مدت كه ازايران خارج بودم و دعاگوى همه آقايان بودم و حالا كه برگشتم به خدمت آقايان براى خدمت گذارى ، خدمت به روحانيت ، خدمت به آقايان علما و فضلا، خدمت به جامعه ايرانى ها، حالا مى بينيم كه رفقايى كه ما داشتيم ، با ريش سياه اينجا گذاشتيم با ريش سفيد تحويل مى گيريم . ما اشخاصى در زندان داشتيم كه وقتى كه از پيش ما رفتند در زندان ، سالم بودند، قوى بودند، وقتى كه از زندان بيرون آمدند، آنهايى كه زنده مانده اند و از زندان بيرون آمده اند، ضعيف شده اند، پيرمرد شده اند، مريض شده اند. اين نيروهاى انسانى كه از دست ما رفته است ، اين از همه چيزها بالاتر بود. جناياتى كه سلسله پهلوى درجامعه ما كرد، شايد هيچ جناياتى بالاتر از اين جنايات نبود كه نيروهاى فعاله انسانى ما را يا از بين بردند يا فعاليتهاى آنها را خنثى كردند براى مدتهاى زياد. آنهايى كه بايد به اين امت خدمت كنند مثل علماى اعلام و اشخاص روشنفكر، اينها را در زندان بردند، صرف نظر از آن زجرهايى كه به اينها كردند، آن خلاف انسانيت هايى كه با اين اولياء خدا كردند، اين نيرو را هدر دادند، يعنى نيرويى كه بايد در جامعه فعال باشد، اگر مدرس ، عده اى را تربيت بكن ، اگر محصل است . خودش تربيت بشود، اگر فعاليتهاى سياسى دارد، فعاليت سياسى بكند، فعاليتهاى مذهبى دارد، فعاليتهاى مذهبى بكند، تمام اينها را اينها به هدر دادند.[2]
3
شما آقايان شايد بهتر از من مطلع باشيد كه در اين پنجاه سال حكومت سياه پهلوى ، براى ايران تقريبا بايد گفت هيچ نگذاشتند، يعنى سرمايه هاى انسانى را و سرمايه هاى مادى ما را اينها از بين بردند. دانشگاهها كه بايد سرمايه انسانى براى ما درست كنند، اين ها به وضع عقب افتاده اى نگه داشتند و دستور داشتند كه نگذارند آنجاها كه يك انسان كامل و خدمتگزارى بار بيايد و سرمايه هاى ماديمان آنكه زيرزمينى بود نفت بود، دادند به اين و آن و در ازاء آن چيزهائى گرفتند كه به درد ما نمى خورد.[3]
4
پنجاه و چند سال است كه پير مردهاى ما، آن هايى كه به سن من يا يك قدرى هم كمتر هستند پنجاه و چند سال است كه عذاب اليم اين طايفه را كشيدند و شما جوان ها هم بيست و چند سال است كه ديديد هر چه ديديد و شنيديد هر چه شنيديد. همه ذخائر ما را از بين بردند، نيروى انسانى كه از همه ذخائر بالاتر است از بين بردند، انسان هاى ما را كه بايد مقدرات اين مملكت در دست آنها باشد و مملكت را آباد كنند، معنويتش را آباد كنند . ماديتش را آباد كنند، اين نيروها را از دست ما گرفتند يا به مراكز فحشا كشيدند.[4]
5
پنجاه و چندسال اينها در راس اين مملكت بودند و خرابكارى كردند و خودشان چون خراب بودند، آنهايى كه نزديك به اينها بودند خراب شدند، دسته بعد كه نزديك به اين خرابى ها بودند آنها هم خراب شدند، همين طور از بالا خرابى شروع شد تا قشرهاى پائينى همه جا را فاسد كردند اينها كه الان قحط الرجال است ، در مملكتمان نمى توانيم يك افراد صحيح مهذب را پيدا كنيم الا چند، كم هستند اينها و اين براى اين است كه اينهاپنجاه و چند سال آنقدر كه به ذخائر انسانى ما صدمه زدند، به ذخائر ملى و مملكتى ما آنقدر صدمه نزدند بلكه همه را هم دزديدند لكن مهم اينها بود.[5]