اقدامات محمدرضا شاه باعث نابودی کشور
س:محمدرضاشاه چگونه باعث نابودی کشور شد؟
ج: 1
شاه ، شاه سابق كه در آن كتاب نوشته است ، ماموريت براى وطنم ، من اين را صحيح مى دانم ، ماموريت براى وطن داشت براى اينكه وطن را بكلى نابود كند، اسلام را نابود كند، عشاير را نابود كند، همه طبقات را به نابودى بكشد، خزائن ما را، همه را ببرد، ما را دست نشانده غير قرار بدهد، كشاورزى ما طورى بشود كه ما در همه چيز محتاج به خارج باشيم ، اينها همه جزء ماموريت او بود و ماموريتش را هم انجام داد.[1]
2
اين اصلاحاتى كه اينها به خيال خودشان كردند، عالما عامدا فاسد كردند، نه اينكه اشتباه كردند، آن مردك [2] آمد گفت من اشتباه كردم ، لكن تعمد كرد در امور، اين طور نبود كه اشتباه باشد، عالم عامد بود در خراب كردن اين مملكت ، كشاورزى را عالم عامد بود كه بi صورت اصلاحات ارضى به فساد بكشاند، مامور بود براى اينكه مملكت ما را بازار قرار بدهد براى ديگران و ما بايد از ديگران وارد كنيم و ما بازار آنها باشيم ، اگر چنانچه اين مرد نبود مملكت خودمان براى خودمان كافى بود، لكن اين مرد يا نامرد به واسطه آن نوكرى كه داشت ، ماموريتى كه براى وطنش داشت ، مامورش كرده بودند، بيايد و اين وطن را از بين ببرد و برد و رفت و منتها همه چيزهاى ما را برداشت و رفت .[3]
3
اينها، اين خدانشناسها مملكت ما را خراب كردند و رفتند. بااسم تمدن بزرگ چنان خرابى وارد آوردند و چنان آن را به عقب راندند كه سال هاى طولانى بايد تا به حد خود برسد. اقتصاد ما را از بين بردند، كشاورزى ما را به نحو به اسم اصلاحات ارضى از بين بردند، ارتش ما را وابسته به غير كرده بودند، فرهنگ ما را به عقب رانده بودند، از همه بالاتر نيروى انسانى ما را نگذاشتند شكوفا پيدا كند. ما الان براى نيروى انسانى احتياج داريم و براى كارهايى كه احتياج به نيروى انسانى دارد، بايد بگرديم تا پيدا كنيم براى اينكه اينها قرن هاست و اخيرا پنجاه و چند سال است كه با تمام قوا كوشيدند تا نيروى انسانى مارا از بين ببرند.[4]