امامت علی بن ابیطالب
سوال:با توجه به اين كه پيامبر از مشكلات و مصائب پس از خود اطلاع داشت چرا مقدمات و تدابير لازم سياسى و اجتماعى براى خلافت و رهبرى اميرمؤمنان را فراهم ننمود؟
جواب:محور سخن حضرتعالى اين است كه چرا پيامبر (صلى الله عليه وآله) تمهيداتى فراهم نياورد كه ولايت اميرمؤمنان (عليه السلام) بعدها دچار اختلاف و يا بى تفاوتى نشود.
در اين مورد يادآور مى شويم، پيامبر گرامى (صلى الله عليه وآله) تمهيدات بسيار براى اين كار فراهم كرد:
روزى كه نبوت خود را اعلام كرد خلافت على (عليه السلام) را نيز در جمع بنى هاشم اعلام نمود و فرمود: «أنت خليفتى ووارثى إلى آخر» . و اين حديث معروف به حديث يوم الدار و يا بدءالدعوة است.
در جنگ تبوك در ملأ عام فرمود: «أنت منّى بمنزلة هارون من موسى إلاّ انّه لا نبىّ بعدى» . و در اين حديث تمام مقامات هارون را براى على (عليه السلام) جز نبوت اثبات نمود
در سفر يمن كه بريدة اسلمى و خالد بن وليد پس از بازگشت درباره على (عليه السلام) بدگويى مى كردند آنها را توبيخ كرد و فرمود: «على ولىّ كل مؤمن ومؤمنة من بعدى» .
پس از همه اينها در نقطه اى كه زائران خانه خدا متفرق مى شوند با بيان اصول دين كه توحيد و معاد و رسالت است، ولايت على (عليه السلام) را اعلام نمود.
در واپسين لحظات زندگى خود پس از آن كه نگذاشتند وصيت خود را بنويسد، به مسجد آمد و فرمود: من در ميان شما دو چيز گرانبها مى گذارم: كتاب خدا و اهل بيتم را مادامى كه به آن دو تمسك كنيد گمراه نمى شويد
اين موارد و موارد روشن ديگرى كه براى بررسى كننده تاريخ شبهه اى در نصب على (عليه السلام) براى خلافت نمى گذارد.
اما راجع به شيوه ها بايد اذعان نمود كه با ديد محدود نمى شود به نقادى شيوه هاى تبليغ پيامبران: پرداخت و گرنه خداوند در بيان اصل توحيد و رسالت هم مى توانست شيوه هايى را اتخاذ كند كه اكثريت مردم با مواجه شدن با دلايل روشن در مورد رسالت حضرت محمد (صلى الله عليه وآله) مؤمن بشوند و حال آن كه مى بينيم اكثريت مبتلا به انواع كفر مى باشند.
در مورد عدم پايدارى صحابه و ياران همين مقدار كافى است كه بدانيد ريشه هاى تعصبات قوى و قبيله اى و همچنين خواهش هاى نفسانى پس از رحلت در آنها مؤثر واقع شد و آنها رااز پايدارى در پيمودن راه حق باز داشت چنانچه نظير آن درباره قوم موسى اتفاق افتاده است كه در غياب حضرت موسى (عليه السلام) تحت تأثير عوامل نفسانى از راه حق منحرف شدند. ولى در عين حال گروهى از ياران پيامبر (صلى الله عليه وآله) بر ولايت على (عليه السلام) باقى ماندند و تاريخ اسامى صد و پنجاه نفر از آنها را ضبط كرده است، حال بقيه نيز براى ما روشن نيست. ولى سران قبيله اوس براى اين كه هيچ يك به مقام خلافت نرسند در سقيفه با ابوبكر بيعت كردند و سپس باقيمانده صحابه يا بى تفاوت ماندند و يا به همان بيعت گرويدند، كار انبياء تبليغ و اتمام حجت است نه اجبار! والله العالم
آیت الله سبحانی