منتظر حضور گرم شما در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران هستیم آدرس ما: مصلی تهران شبستان امام خمینی(ره)،راهروی 22، غرفه 404زمان: 17 الی 27 اردیبهشت ماه
logo-new-javabgoo4logo-new-javabgoo4logo-new-javabgoo4logo-new-javabgoo4
  • صفحه اصلی
  • موضوعات
    • اخلاق
    • اعتقادات و کلام
    • تاریخ
    • دفاعی
    • سبک زندگی
    • سیاسی
    • عرفان و تصوف
    • فقه اهل سنت
    • فقه واحکام
    • قرآن و عترت
    • مراجع عظام
    • مشاوره‌
  • درباره
    • درباره ما
    • تماس با ما
    • ورود
پژوهشگاه امام صادق (ع)
✕
  • شما اینجا هستید
  • مطالب
  • اعتقادات و کلام کلام سیاسی(امامت و ولایت فقیه) امامت
  • امام حسین (ع) و ادعای خلافت !

امام حسین (ع) و ادعای خلافت !

دسته بندی ها
  • امامت
  • تاریخ ائمه علیهم السلام
  • تاریخ اسلام
  • تاریخ انبیاء
  • گزیده
برچسب ها
  • اختلاف
  • امام حسین
  • حکومت
  • قدرت
  • قیام
  • یزید
امام حسین علیه السلام

امام حسین علیه السلام

رسش: آيا قيام امام حسين عليه السلام و كشته شدن وى توسط يزيد به دليل دعوى خلافت و تصاحب رياست نبوده است؟

امام حسین علیه السلام

امام حسین علیه السلام

«امام حسین (ع) و ادعای خلافت !» دفاع از اسلام، و عمل به وظيفه تنها دليل قيام حسين بن على عليه السلام بوده و آن حضرت هيچ‏گاه در پى كسب قدرت، مقام خلافت، حب جاه و رياست نبوده است.

پشتوانه اين ادعا دلايلى از قرآن مجيد، حديث و نيز عقل و منطق مى‏باشد.

خداوند در قرآن مجيد مى‏فرمايد: إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً؛

«خداوند اراده نموده است كه هر ناپاكى و رجسى را از خاندان نبوت بزدايد و شما را از هر عيب و نقصى پاك و منزه گرداند.»[1]

بسيارى از علماى اهل سنت از قبيل: مسلم، ترمذى، ثعلبى، سجستانى، سيوطى، حموينى، احمد بن حنبل، زمخشرى، بيضاوى، ابن اثير، فخر رازى و عسقلانى در تفسير اين آيه آورده‏اند كه:

اين آيه درباره پنج تن آل عبا يعنى: محمد، على، فاطمه، حسن و امام حسين عليهم السلام نازل گرديده و آن‏ها از هر رجس و پليدى پاك و مبرا مى‏باشند.

از طرف ديگر، چون پيامبر مى‏ فرمايد:

«محبت و دوستى دنيا، راس تمام بديها و خطاها است»[2] پس قطعاً امام حسین علیه السلام دنبال چنين رياستى نبوده و اگر كسى عمداً و عالماً آن حضرت را دنيا طلب بخواند، يقيناً منكر قرآن مجيد شده است.

اگر قيام ابا عبداللَّه الحسين عليه السلام عليه يزيد، جنبه جاه‏طلبى و رياست دنيوى داشت،

رسول‏ اللَّه صلى الله عليه و آله دستور به يارى و كمك ايشان نمى‏ داد.

شيخ سليمان بلخى حنفى در باب 60 ينابيع الموده از بخارى از قول انس بن حارث از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نقل مى‏كند:

«به درستى كه پسر من يعنى حسين در سرزمين كربلا كشته مى‏شود.

پس هر كس از شما كه در آن‏ روز حاضر باشد بايد به حسين يارى رساند»[3] و ادامه مى‏دهد:

«انس بن حارث به طرف كربلا رفت و به دستور پيغمبر عمل كرد و باامام حسین عليه السلام كشته شد.»

اگر كسى دعوى رياست داشته باشد و بخواهد عليه دولتى قيام كند، ابتدا بايد به فكر جمع آورى لشكريان ورزيده و مجرب باشد.

عقل و منطق حكم مى‏كند كه با نظاميان ماهر به ميدان جنگ برود و در صورت پيروزى و غلبه بر دشمن و آرام شدن اوضاع، خانواده‏اش را به محل حكومت فتح شده ببرد.

در نتيجه مدعى رياست، بايد از بردن همسر، فرزندان، كودكان خردسال، زنان باردار و نوزادان شيرخواره به ميدان كارزار اجتناب نمايد.

اما حركت دسته جمعى امام حسين عليه السلام با خانواده و بچه‏هاى خردسال و شيرخوار، دليل ديگرى است كه آن حضرت، قصد رياست و خلافت ظاهرى و غلبه بر دشمن را نداشته است.

آبيارى شجره طيبه‏ «لا إِلهَ إِلَّا اللّهُ» كه جد بزرگوارش پيغمبر صلى الله عليه و آله و پدرش على عليه السلام به او سپرده بودند،

تنها هدف ايشان بوده است.

زيرا شجره طيبه‏اى كه از پيغمبر به جاى مانده بود به دست قومى افتاده بود كه به هيچ چيز اعتقاد نداشتند.

براى مثال در زمان عثمان- خليفه سوم- كه دست بنى‏اميه باز شده بود و زمامدار امور حكومت شده بودند، روزى دست ابو سفيان را كه در آن هنگام نابينا بود گرفته و به مجلسى آوردند تا به عنوان بزرگ قبيله سخنرانى كند.

او با صداى بلند گفت: «اى بنى‏اميه، دولت بى‏پايان خلافت را به دست گيريد كه نه بهشتى در كار است و نه جهنمى.

اى بنى‏اميه بكوشيد و خلافت را مانند گوى به دست آوريد. قسم به آن كه (بتها) قسم مى‏خورم پيوسته براى شما آن را آرزو مى‏ كرد ه‏ام.

آن را دست به دست به اولاد خود به ارث برسانيد!»[4] چنين قوم ملحد و معاندى زمام حكومت اسلامى را به دست گرفته بود و ريشه اسلام و توحيد را مى‏خشكانيد.

مى‏توان گفت: امام عليه السلام با يك تير سه نشانه را هدف قرار داد:

1- با بيعت نكردن خود، يزيد را به رسميت نشناخت.

2- حجت را بر مردم كوفه تمام كرد.

3- با شهادت مظلومانه خود اسلام را زنده و پاينده ساخت.

پس مى‏توان گفت با دعوت‏هاى پياپى مردم كوفه بر حسب ظاهر وظيفه ساقط كردن قدرت بنى‏اميه بر دوش امام آمد ولى امام از عالم غيب مطلع بود كه انتهاى راه شهادت است.

سپس براى قوت قلب آنان حقيقت را آشكار نموده و گفت:

جدم رسول‏اللَّه صلى الله عليه و آله را در خواب ديدم كه به من فرمود:

«به سوى عراق خارج شو، به درستى كه خداى تعالى مى‏خواهد تو را در آنجا كشته ببيند.»[5]

ايشان در پاسخ به آن‏هايى كه مى‏پرسيدند چرا زنان و كودكان را با خود مى‏بريد گفت:

جدم فرمود: «خداى تعالى مى‏خواهد آن‏ها را در آنجا اسير ببيند.»[6]. پس به امر او زنان و فرزندان را به آنجا مى‏بريم.

اين بدان معنا است كه شهادت شهيدان كربلا و اسارت اسيران، متمم و مكمل يكديگرند.

اسرا پرچم مظلوميت شهدا را بر دوش مى‏كشند و به شام مى‏برند تا ريشه خلافت و قدرت يزيد را بر كنند.

همان طور كه در مجلس قدرت و جشن پيروزى يزيد، خطابه‏هاى حضرت زينب و سيدالساجدين، مردم را بيدار و اساس سرنگونى بنى‏اميه را پايه ريزى كرد و نهضت ضد امويان آغاز گرديد.

در تاريخ آمده است كه حسين عليه السلام در طول راه همواره به كنايه و به صراحت خبر شهادت خود را مى‏ داد و مى‏ گفت:

من به كوفه و مقر خلافت نخواهم رسيد و در كربلا كشته خواهم شد، و اين فرمايشات با نيت رياست و خلافت دنيوى منافات دارد.

از طرفى آن حضرت در خطبه‏اى صريحاً مطالبى بيان نمود كه مردم جاه طلب را خوف و ترس برداشت. ايشان فرمود:

«هر كس خيال رياست و حكومت دنيوى در سر دارد بداند كه هر كسى كه در اين سرزمين باشد، كشته خواهد شد و دشمن به غير از من احد ديگرى را نمى‏خواهد.

لذا بيعتم را از گردن شما برداشتم و تا شب تاريك است و كسى شما را نمى‏بيند،

برخيزيد و برويد.» هنوز خطبه آن حضرت تمام نشده بود كه بسيارى از جمعيت ايشان را ترك كردند و فقط عده كمى باقى ماندند.

حال‏اگر ايشان قصد رياست‏دنيوى داشت آيابايد در شب‏سرنوشت‏سازى‏كه فرداى آن روز، تاريخ رقم خواهد خورد، بيعت و عهد خود را از گردن لشكريانش بردارد و آن‏ها را از كشته شدن در فرداى آن شب خبر دهد تا متفرق شوند؛

يا اين‏كه آن‏ها را به ماندن و استقامت تشويق و ترغيب نمايد و فتح و پيروزى ظاهرى را به آن‏ها نويد دهد؟

در تاريخ آمده است كه آن حضرت در ظهر روز عاشورا- كه اكثر يارانش به شهادت رسيده بودند و مصايب و بلايا ايشان را احاطه كرده بود- نمازش را ترك نكرد و نماز ظهر را به جماعت اقامه كرد.

ايشان با اين كار مى‏خواست در آخرين لحظات زندگى، هدف قيام و مبارزه خود را كه احياى اقامه نماز بود را به ديگران برساند.

بالاخره در زيارت وارث، زائرين آن حضرت، خطاب به ايشان دلايل قيام آن امام را چنين قلمداد مى‏كنند:

«شهادت مى‏دهيم كه تو اقامه نماز و اداى زكات و امر به معروف و نهى از منكر نمودى و تا هنگام وفات، از خدا و رسولش اطاعت نمودى.»[7]

حديث «حسين از من است و من از حسينم»[8] كه از رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله نقل شده‏ است، مورد قبول تمام علماى فريقين مى‏باشد. معناى قسمت اول كه حسين از من است روشن است.

تفسير قسمت دوم اين حديث شايد چنين باشد كه: احياى دين من به واسطه حسين است.

حسين عليه السلام با جانبازى و مظلوميت خويش ريشه ظلم خاندانى را كه مى‏ خواستند ريشه دين را بكنند از بين برد و راه گسترش دين را هموار ساخت. پس دين مرا در راه حسين عليه السلام بجوييد.

از طرف ديگر امام حسين عليه السلام قصد و هدف خود را از قيام در محل‏هاى گوناگون در خطبه‏ها از مكّه تا كربلا بيان فرمودند:

در وصيت‏نامه خود كه به برادرشان محمّد حنفيه دارند پس از شهادت به توحيد و نبوت و معاد فرمودند:

«أنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطَراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ اْلإِصْلَاح فِي أُمَّةِ جَدِّي صلى الله عليه و آله، أُرِيْدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهىَ عَنِ الْمُنْكَرِ … وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدّي وَأَبِي عَلِيّ بْنَ أَبِي طالِب عليه السلام فَمَنْ قَبِلَنِي …».[9]

من براى طغيان و لهو و ظلم و فساد خارج نشدم فقط براى اصلاح در امت جدم حضرت محمّد صلى الله عليه و آله خارج شدم.

و اين‏كه امر به معروف كنم و نهى از منكر نمايم و به سيره جدّم و پدرم حركت كنم پس هر كه (راه) مرا نپذيرفت ….

لذا هدف آن حضرت از فرمايشات ايشان آشكار است.

ولى چنانچه فرض شود كه يكى از اهداف آن حضرت تشكيل حكومت بوده، هر چند با ظواهر اقدامات ايشان همانطور كه گذشت تطبيق نمى‏كند، چه كسى صالح‏ تر از امام عليه السلام براى خلافت و جانشينى پيامبر و چه كسى غاصب‏ تر و فاسدتر از يزيد![10]

 

 

[1]. احزاب( 33): 33

[2] . الخصال، ص 25؛ عدة الداعى، ص 211؛ شبهاى پيشاور ص 535« حبّ الدنيا رأس كلّ خطيئة».

[3] . ينابيع المودة لذوى القربى، ج 3، ص 8؛ ترجمة الامام الحسين عليه السلام، ص 247؛ شبهاى پيشاور، ص 535« إنّ ابني هذا يعنى الحسين يقتل بأرض يقال لها كربلاء فمن شهد ذلك منكم فلينصره».

[4] . يا بني أميّة تداولوا الخلافة فإنّه لا جنّة ولا نار.

يا بني أميّة تلقّفوها تلقّف الكرة فوالذي يحلف به أبوسفيان ما زلت أرجوها لكم ولتصيرنّ إلى صبيانِكم وراثةً.

[5]. اللهوف فى قتلى الطفوف، ص 85؛ شبهاى پيشاور، ص 539« أُخْرُجْ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شاءَ أَنْ يَراكَ قَتيلًا».

[6]. لواعج الاشجان، صص 73 و 254؛ ينابيع المودة لذوى القربى، ج 3، ص 60؛ شبهاى پيشاور، ص 540« إِنَّ اللَّهَ شاءَ أَنْ يَرَاهُنَّ سَبايا».

[7]. مصباح المجتهد، ص 720؛ اللهوف فى قتلى الطفوف، ص 6؛ شبهاى پيشاور، ص 532« أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَطَعْتَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ».

[8]. صحيح ابن حبان، ج 15، ص 428؛ الصحيح من السيرة، ج 6، ص 176؛ ينابيع المودة لذوى القربى، ج 2، صص 34 و 38؛ شبهاى پيشاور، ص 532« حسينٌ منّي و أنا من حسين».

[9]. بحار الانوار، ج 44، ص 329

[10] . صانعى، پاسخ به شبهات در شبهاى پيشاور – تهران، چاپ: اول، 1385 ش.

تعداد بازدید: 179
اشتراک گذاری

مطالب مرتبط

با وجود تسلط خداوند بر همه امور، نقش ملائکه در این عالم چیست؟

با وجود تسلط خداوند بر همه امور، نقش ملائکه در این عالم چیست؟

27 اردیبهشت, 1404

با وجود تسلط خداوند بر همه امور، نقش ملائکه در این عالم چیست؟


مطالعه کامل
أَطِیعُوا اللَّهَ

أَطِیعُوا اللَّهَ

21 اردیبهشت, 1404

آیا منظور از آیه «أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْكُمْ» تبعیت از ولی فقیه است؟


مطالعه کامل
آزادی روابط جنسی

آزادی روابط جنسی

19 اردیبهشت, 1404

آزادی روابط جنسی برای انتخاب بهتر شریک زندگی!!!


مطالعه کامل
راه و روش ترک عادت‌های بد

راه و روش ترک عادت‌های بد

17 اردیبهشت, 1404

راه و روش ترک عادت‌های بد


مطالعه کامل
مرکز جوابگو

مرکز جوابگو ، با هدف جوابگویی دینی و تخصصی راه اندازی گردیده است و با بهره گیری از اساتید و فضلای حوزه و دانشگاه در ده گروه تخصصی پرسش‌های مخاطبان جواب می دهد ..


بیشتر بخوانید
تمام حقوق مربوط به پژوهشگاه علوم اسلامی امام صادق علیه السلام می باشد
    پژوهشگاه امام صادق (ع)