چرا بر خلاف علمای دینی ادیان دیگر، اسلام تا این حد بر روی اخلاق مداری تأکید دارد؟
الف:
درندگان در سال حیوانات بسیاری را میکشند اما انسان بی اخلاق هزار برابر آنها میتواند درنده خویی کند
اقوام روزگار به اخلاق زندهاند | قومى كه گشت فاقد اخلاق مردنى است! |
پیامبران آمدند تا انسان را از این صفات حیوانی پاک کنند:
۱ – هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ (سورۀ جمعه، آيۀ ۲)
2 – قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكّاها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسّاها (سورۀ شمس، آيات ۹ و ۱۰)
ترجمه:
۱ – او كسى است كه در ميان جمعيّت درس نخوانده ، رسولى از خودشان برانگيخت كه آياتش را بر آنها مىخواند و آنها را تزكيه مىكند و به آنان كتاب و حكمت مىآموزد هرچند پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند!
2 – هركس نفس خود را پاك و تزكيه كرد، رستگار شد ، و آنكس كه نفس خويش را با معصيت و گناه آلوده ساخت، نا امید و محروم گشت! [1]
آيۀ نخستين در واقع يك حقيقت را دنبال مىكند، و آن اين كه يكى از اهداف اصلى بعثت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله تزكيۀ نفس و تربيت انسانها و پرورش اخلاق حسنه بوده است؛ [2]
همچنین قرآن پس از ذكر طولانىترين سوگندها كه مجموعهاى از يازده سوگند مهم به خالق و مخلوق و زمين و آسمان و ماه و خورشيد و نفوس انسانى است، مىگويد: «آنكس كه نفس خويش را تزكيه كند رستگار شده، و آنكس كه آن را آلوده سازد مأيوس و نااميد گشته است!
(قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكّاها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسّاها)».
اين تأكيدهاى پىدرپى و بىنظير دليل روشنى است بر اهمّيّتى كه قرآن مجيد براى [3] پرورش اخلاق و تزكيۀ نفوس قائل است،
و گويى همۀ ارزشها را در اين ارزش بزرگ خلاصه مىكند، و فلاح و رستگارى و نجات را در آن مىشمرد.
همين معنى با مختصر تفاوتى در آيۀ ششم آمده و جالب اين كه «تزكيۀ اخلاق» در آن مقدّم بر نماز و ياد خدا ذكر شده
اگر تزكيۀ نفس و پاكى دل و صفاى روح در پرتو فضائل اخلاقى نباشد، نه ذكر خدا به جائى مىرسد و نه نماز روحانيّتى به بار مىآورد. [4]
اهمّيّت اخلاق در روايات اسلامى
۱ – در حديث معروفى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مىخوانيم:
«انما بعثت لا تمم مكارم الاخلاق؛ من تنها براى تكميل فضائل اخلاقى مبعوث شدهام.»[5]
تعبير به «انّما» كه به اصطلاح براى حصر است نشان مىدهد كه تمام اهداف بعثت پيامبر صلى الله عليه و آله در همين امر يعنى تكامل اخلاقى انسانها خلاصه مىشود.
۲ – در حديث ديگرى از امير مؤمنان على عليه السلام مىخوانيم كه فرمود:
«لو كنا لا نرجو جنة و لا نخشى نارا و لا ثوابا و لا عقابا لكان ينبغى لنا ان نطالب بمكارم الاخلاق فانها مما تدل على سبيل النجاح؛
اگر ما اميد و ايمانى به بهشت و ترس و وحشتى از دوزخ، و انتظار ثواب و عقابى نمىداشتيم، شايسته بود به سراغ فضائل اخلاقى برويم، چرا كه آنها راهنماى نجات و پيروزى و موفّقيّت هستند.»[6] [7]
در حديث ديگرى از رسول خدا صلى الله عليه و آله آمده است كه فرمود:
«جعل الله سبحانه مكارم الاخلاق صلة بينه و بين عباده فحسب احدكم ان يتمسك بخلق متصل بالله؛
خداوند سبحان فضائل اخلاقى را وسيلۀ ارتباط ميان خودش و بندگانش قرار داده، همين بسكه هريك از شما دست به اخلاقى بزند كه او را به خدا مربوط سازد.»[8]
به تعبير ديگر، خداوند بزرگترين معلّم اخلاق و مربّى نفوس انسانى و منبع تمام فضائل است،
و قرب و نزديكى به خدا جز از طريق تخلّق به اخلاق الهى امكانپذير نيست!
بنابراين، هر فضيلت اخلاقى رابطهاى ميان انسان و خدا ايجاد مىكند و او را گام به گام به ذات مقدّسش نزديكتر مىسازد. [9]
[1] مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، جلد: ۱، صفحه: ۱۸، مدرسة الإمام علي بن أبي طالب (علیه السلام)، قم – ایران، 1385 ه.ش.
[2] مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، جلد: ۱، صفحه: ۱۹، مدرسة الإمام علي بن أبي طالب (علیه السلام)، قم – ایران، 1385 ه.ش.
[3] مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، جلد: ۱، صفحه: ۲۰، مدرسة الإمام علي بن أبي طالب (علیه السلام)، قم – ایران، 1385 ه.ش.
[4] مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، جلد: ۱، صفحه: ۲۱، مدرسة الإمام علي بن أبي طالب (علیه السلام)، قم – ایران، 1385 ه.ش.
[5] كنز العمّال، حديث ۵۲۱۷۵ (جلد ۳، صفحۀ ۱۶).
[6] مستدرك الوسائل، جلد ۲، صفحه ۲۸۳. (چاپ قديم).
[7] مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، جلد: ۱، صفحه: ۲۲، مدرسة الإمام علي بن أبي طالب (علیه السلام)، قم – ایران، 1385 ه.ش.
[8] تنبيه الخواطر، صفحه ۳۶۲.
[9] مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، جلد: ۱، صفحه: ۲۳، مدرسة الإمام علي بن أبي طالب (علیه السلام)، قم – ایران، 1385 ه.ش.