اهمیت صله رحم
چرا اهمیت به اقوام و فامیل کم شده است؟
تعریف صله رحم: صله رحم ارتباط و پیوند با خویشاوندان است که می تواند به شکل های گوناگونی نمود خارجی پیدا کند . گاهی اوقات در حد یک سلام کردن و احوال پرسی است.
چنانچه امام سجاد علیه السلام می فرماید: «صلوا ارحامکم ولو بالتسلیم » ; (اصول کافی، ج 2، باب صله رحم، صفحه 158) یعنی با خویشاوندانتان ارتباط برقرار کنید ولو با یک سلام کردن .
مرحوم نراقی می فرماید: صله رحم گاهی به صورت ملاقات های حضوری، کمک های مادی و معنوی در موقعیت های مقتضی و بالاخره تماس های مستقیم و غیر مستقیم با اقوام می باشد به گونه ای که احساس شود پیوند خویشاوندی همواره بین آن ها برقرار است.(جامع السعادات، ج 2، ص 256 ) اما فاصله افتادن بین فامیل وبستگان چند دلیل میتواند داشته باشد:
1- اختلاف فرهنگ ودیدگاههای فکری ، سیاسی ،اخلاقی واجتماعی
2- فاصله بین شهری بدلیل انتقال وتخصصهای کاری آقایان ونیاز به کار در شهرهای دیگر
3- مشغله زیاد افراد ودرگیریهای اجتماعی
4- پیشرفت تکنولوژی و ابزار ارتباطی جایگزین مانند (تلفن ، اینترنت ، موبال و….)
5- کم شدن مهر ومحبت و فاصله گرفتن از معارف دینی و اخلاقی
البته باید توجه داشت که هیچ یک از این دلائل نمیتواند معقول و پذیرفته شده باشد بلکه می بایست با تمام این مشکلات وظیفه سرکشی به بستگان و صله رحم انجام شود در اینجا به برخی آثار و فوائد صله رحم در زندگی از زبان ائمه معصومین میپردازیم:
آثار و فوائد صله رحم
1 ـ رشد و نمو اعمال رسيدگي و نيكي به خويشاوندان موجب تصفيه و پاكيزگي اعمال و رشد كردار آدميميگردد، وقتي انسان به شاخ و برگ درخت زندگي خود كه همان اقوام او باشند، رسيدگي كرد، و از خشكيدن حتي برگي از برگهاي اين درخت جلوگيري نمود، احساس آرامش و صفاي باطني خواهد كرد، كه خود عاملي براي تصفيه و رشد اعمال نيك است، وقتي چنين صفائي را حاكم بر نفس خود مشاهده كرد، به تدريج در صدد برميآيد تا بوسيله نيكيهاي ديگر بر اين صفا و روحانيت دل بيفزايد، و بالطبع كردار او خالصتر و اعمال نيك او بيشتر ميگردد.
2 ـ رشد و افزايش اموال صله رحم عاملي براي رشد و افزايش مال است، افزايش چه از نظر ارزيابي ذهني و چه از نظر عيني و در خارج از ذهن، اگر روح انساني به اينجا رسيد كه ايثار و گذشت را سرلوحه زندگي قرارداد، و در صدد رفع نياز دوستان ونزديكان خود برآمد، يك ريال زيادتر از مؤونه زندگي خود را هم زياد ارزيابي كرده ، و افزون مييابد، و در صدد است حتي اين مقدار كم راهم صرف غير كند، و امّا از نظر عيني و محيط بيرون از محدوده ذهن هم مال او فزوني مييابد، كسي كه به دستور خداوند متعال عمل كرده و نيكي ميكند، خداوند راههائي را براي توسعه اموال براي او ميگشايد، راههائي كه قبل از اين نيكي به روي او باز نبود، راههائي كه اموال حلال از آن طريق به دست ميآيد و ديگر لازم نيست براي جمع مال حتي به كارهاي حرام روي آورد و علاوه بر اين طبعاً از نظر رواني وقتي اين آسودگي را احساس كرد كه شاخ و برگ خاندان و وابستگان او با طراوت و شادابي به زندگي ادامه ميدهند، خود نيز با فكر و انديشهاي باز در تمام امور و جهات و از جمله كسب مال تلاش ميكند و با روشنائي تفكر آزاد روزهائي را مييابد كه قبل از اين اعمال نيك نمييافت، زيرا تاكنون تاريكي خود پسندي و حبس مال اجازه روشنائي ويافتن آن روزنه را نميداد.
3 ـ برطرف شدن بلاها و گرفتاريها اموري كه نام آن را بلاو گرفتاري ميناميم عوامل مختلف و گوناگون دارد از مهمترين آنها جمع ثروت است، جمع مال خود عاملي براي بلاها و حوادث است، اختلالات رواني، تشتتات ذهني و افكار درهم ريخته كه از ازدياد مال بروز ميكند، عواملي براي خودكشيها، تصادفات، نزاعها، كشمكشها و تخاصمات است
اكثر اين پيشامدها را بايد در كانال توجه بيشتر از حدّ به ثروت و انقطاع عاطفي نسبت به خويشاوندان جستجو كرد، بي عنايتي به كساني كه همچون بازوهاي كارسازي ميتوانند در هر لحظه و برهه زماني يار و ياور و مددكار مفيدي باشند.
چرا ايجاد حوادث معلول طبيعي و منطقي جمع ثروت نباشد؟ در حالي كه هر چه اموال بر هم انباشته گردد، به همان نسبت فكر انسان در زندان محاسبات محبوس و زنداني ميگردد، حتي درخواب هم فكر آزادي ندارد، و دائما مشغول به محاسبه در مورد ثروت وراههاي ازدياد وحفظ آن است.
اين حوادث و بلاها را انسان خود آفريده است، و مسلما ًخداوندي كه عالم به همه مكنونات است وقتي مشاهده كند، كه بندهاي در راستاي اطاعت از فرامين او به بيچارهاي رسيدگي كرد چرا در وقت بيچارگي و گرفتاري حوادثي را كه از ناحيه غير او به او متوجه ميشود، دفع نكند؟
مگر ميشود چنين نكند كه پيامبرش فرمود «اَلْخَلْقُ كُلُهُمْ عِيالُ اللهِ وَاَحَبّهُمْ اِلَيْهِ اَنْفَعُهُم لهم» [خلق همه به منزله خاندان خدايند، محبوبترين مردم در نزد خداوند سودمندترين مردم به خلق او ميباشند.] ( شرح نهج البلاغه محمد تقي جعفري 5/87)
4 ـ آسان شدن حساب در روز قيامت ـ آسان گرفتن بر خلق خدا كه عيال او محسوب ميشوند و به ويژه آسان گرفتن بر نزديكان و كمك كردن بر آنها مسلماً آساني در آخرت را به دنبال دارد، زندگي و حياتي كه بر محور آگاهي و معرفت دور زده و در آن هر فردي جلوهاي از جلوات الهي و رشحهاي از رشحات خداوندي به حساب آيد، و هر كمكي به فردي بر مبناي چنين ديدي انجام پذيرد، حياتي معقول خواهد بود و چنين حيات معقولي يقينا، معلولي به نام آساني حساب را به دنبال دارد.
پيامبر اكرم (ص) زماني كه پسر ودختر حاتم طائي در جنگ اسير شدند، با آنها رفتار اسير جنگي نفرمود و به آنها احترام گذارد و وقتي از ايشان سؤال ميشود چرا آنها را مورد احترام قرار داديد با اينكه كافر هستند؟ ميفرمايد پدر آنها داراي خصلت نيكوئي بود كه خدا آنرا دوست دارد، او داراي صفت پسنديده سخاوت بود، وقتي پيامبر خدا به خاطر آسان گرفتن و اعانت حاتم به مردم، حتي به فرزندان او آسان ميگيرد، چگونه خداوند متعال با خود افرادي كه متصف به چنين صفت نيكي هستند، در دنيا و آخرت آسان نگيرد.
5 ـ ازدياد طول عمر و تأخير افتادن مرگ ـ چنانكه د رخصوصيت سوم اشاره شد، بسياري از مرگهاي زودرس معلول اختلالات رواني، اندوهها، غمها و نگرانيهائي است، كه بواسطه درد و رنج همنوع براي وجدان انسان پيش ميآيد، وقتي عضوي از پيكره جامعه در حال درد و غم بسر برد تاثيري عميق در تمامي اجزاء جامعه ميگذارد، اگر اين مسئله براي ما واضح شد كه تمامي انسانها اعضاء يك پيكرند و فشاري در عضوي به مثابه فشار در ديگر اعضاست و چه بسا دردي در عضو كوچكي، تمامي ماشين بدن را از حركت باز ميدارد، و سعي و تلاش كرديم تا هرگز دردي حاصل نشود، و يا اگر شد سريعاً بر طرف كرديم، خواهيم ديد كه ماشين بيشتر دوام مييابد.
6 ـ آبادي شهرها ـ انفاق به محرومان و ناتوانان اگر بطور فراگير بر تمام خانه ها و بر فرد فرد جامعه سايه بگستراند واز جامعه فقر بكلي ريشه كن گردد، قهري است كه شهرها نيز آباد ميگردد، آري جامعه همچون درختي است كه ثروت بايد به صورت مواد غذائي از آوندها و مجاري تغذيه آن بالا رفته و به تماميسلولها، حتي سلولهائي كه در زواياي يك برگ لميده اند برسد، وگرنه به تدريج شاخههاي آن رو به زردي گرائيده و تمام درخت نابود ميگردد.