بدبینی زیاد پدرم به خواستگارانم
بدبینی زیاد پدرم به پسرها منو از زندگی محروم کرده
با سلام و خسته نباشید دختری هستم 25 ساله شاغل در بازار با حقوق جزئی و مشغول به تحصیل در مقطع کارشناسی در یک خانواده 9 نفره 5 فرزند هستم و اخرین دختر. پدری دارم که طبق چیزی که خودش میگوید 40 سال در دام اعتیاد بوده ولی در حال حاضر پاک است مشکل بنده با پدرم این است که هر خواستگاری برای من میاید میگویید من تو رو خیلی دوست دارم پسره معتاد است و خانواده اش در شان ما نیستن من واسه تو بهترین ها را میخواهم و اگر بگوییم من شرایطش رو میپذیرم میگوید من را ارزون نفروش و کاری میکند دلم برایش بسوزد از اونجای که من خیلی احساساتیم واقعا داغون شده ام ولی بعد از مدتی میگوید من راضی بودم تو خودت نخواستی واقعا افسردگی گرفتم نمیدانم علت این لجبازیش با زندگی من چیست یکی را میگوید سربازی نرفته یکی را میگوید به ما نمیان یکی را میگوید مادرش در قدیم کلفت بوده یکی را میگوید معتاد است یکی را میگوید بیسواد است و برای همه میگوید از چهره اش هزار جور کثافت کاری را خوانده ام این فرد بدترین فرد روی زمینه و …
لطفا راهنماییم کنید
پاسخ
سلام
احتمال داره پدر شما دچار بدبینی بیش از حد شده باشه و هر خواستگاری که میاد با بدبینی به اون نگاه میکنه. البته احتمال هم داره که پدر شما بخاطر اینکه دوستت داره و نمی خواد از پیشش بری به بهانه های مختلف خواستگارها رو رد می کنه
شما برای رفع این مشکل باید ایشون رو واقع بین کنی و در چند مورد باید باهاش صحبت کنی:
یکی اینکه بهش بگی اگه همینطوری خواستگارها رو بدون دلیل رد کنی ممکنه موقعیت های خوب ازدواج رو از من بگیری و چند وقت دیگه که سنم بالا رفت، اینجور موردها رو نداشته باشم و مجبور باشم با فردی ازدواج کنم که خیلی پایین تر از موارد فعلی باشن.
همچنین بهش بگو صرف قیافه که ملاک شناسایی طرف نمیتونه باشه. خیلی راه ها وجود داره تا بتونیم طرف رو بشناسیم و در موردش بیشتر تحقیق کنیم. حتی میتونیم بریم پیش مشاور تا اون بگه این مورد، مورد خوبی هست یا نه؟
حرف دیگه ای که می تونی بزنی اینه که بهش بگی اگر منو دوست داری نباید منو پیش خودت نگه داری بخاطر اینکه هرچه بیشتر جلوی ازدواجم رو بگیری ممکنه مورد پایین تری نصیبم بشه بخاطر اینکه هرچه سنم بالاتر بره خواستگارام کمتر می شن و اونایی هم که میان مثل قبلی ها نیستند پس اگر منو دوست داری و خیرم رو می خوای بذار تا فرصت دارم یک ازدواج خوب داشته باشم
نکته اخری که باید بهش بگی اینه که شرایط خودتو که 40 سال اعتیاده هم در نظر بگیر ممکنه خیلی از این مواردی که شما راحت ردشون میکنی بعد از اینکه فهمیدن شما سابقه اعتیاد داشتی پشیمون بشن و پا پس بکشن. به هر حال این هم یه عیب به حساب میاد و اگه واقع بینانه نگاه کنیم ما هم باید یه مقدار کوتاه بیایم وگرنه شاید هرگز نتونم ازدواج کنم.
در مورد اینکه پدرت بخاطر بعض موارد خواستگارهات رو رد می کنه عرض می کنم شما میتونی ملاک های کلی ازدواجت رو دسته بندی کنی و اونا رو به ملاک های اصلی و ترجیحی تقسیم کنی. ملاک های اصلی اونایی هستن که اکه طرف نداشته باشه تحمل اون زندگی سخته ولی ملاک های ترجیحی ملاک هایی هستن که بودنش خوبه ولی اگه نبود هم قابل تحمله مثل اینکه طرف اولش خونه و ماشین داشته باشه و یا اینکه یه شغل خیلی پر درآمد داشته باشه و … . این موارد اگه باشه بد نیست ولی اگه نبود هم دلیل بر رد کردن خواستگار نمیشه. بعد میتونی این ملاک ها رو هم به پدرت بگی و سرش به تفاهم برسین. البته برای قانع کردنش از مادر یا افراد صاحب نفوذ فامیل هم می تونی استفاده کنی تا ایشون رو از اشتباه دربیارن.