قرآن کریم به مومنین توصیه می کند که گفتار نیکو داشته باشید ( و قولوا للناس حسنا) گفتار نیکو چیست و چه ویژگی هایی دارد؟
گفتار آدمی بیانگر شخصیت اوست.
انسانهای مؤدب و باشخصیت هرگز در بدترین شرایط هم حاضر نیستند گفتار خود را به آنچه درخور شأنشان نیست،
بیالایند و همواره میکوشند تا آدابی را که درزمینۀ سخنگفتن در متون اسلامی آمده، رعایت کنند.
متون دینی آداب فراوانی را برای نحوۀ سخنگفتن بیان کردهاند كه به برخی میپردازیم:
1. نرمبودن
نرمبودن گفتار یكی از آداب سخنگفتن در آموزههای دینی اسلام است كه در تربیت افراد نقش دارد.
جالب اینكه حتی با سركشترین افراد نیز ابتدا باید نرم و لطیف سخن گفت.
خداوند هنگامیكه موسی و برادرش را بهسوی فرعون روانه میكرد، فرمود:
«فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَکَّرُ أَوْ يَخْشى (طه: 44)؛ و با او سخن نرم گویید، شاید پند پذیرد یا بترسد.»
ازسویدیگر، اگر سخنگفتن، تند یا بلند و گوشخراش باشد، نه تنها نشانۀ بیادبی است،
بلكه گوش شنونده را آزار میدهد و او را از گوینده، متوجه سوی دیگر میكند؛ امام علی علیه السلام فرمودند:
عَوِّدْ لِسَانَکَ لِينَ الْكَلَامِ وَ بَذْلَ السَّلَامِ يَكْثُرْ مُحِبُّوکَ وَ يَقِلَّ مُبْغِضُوکَ سُنَّةُ الْأَخْيَارِ لِينُ الْكَلَامِ وَ إِفْشَاءُ السَّلَامِ.[1]
زبان خود را به نرمی گفتار و بذل سلام عادت ده تا دوستدارانت بسیار و دشمنانت كم شوند. روش نیكان، گفتار نرم و آشكاركردن سلام است.
2. سنجیده سخنگفتن
از دیدگاه آداب دینی، گفتار باید به حال گوینده یا شنونده سودمند باشد.
باید از گفتن سخنان بیهوده و بیارزش كه نفعی به حال دنیا و آخرت ندارد خودداری كرد؛ امام علی علیه السلام فرمودند:
عَجِبْتُ لِمَنْ يَتَكَلَّمُ بِمَا لَا يَنْفَعُهُ فِی دُنْيَاهُ وَ لَا يُكْتَبُ لَهُ أَجْرُهُ فِی أُخْرَاهُ.[2]
در شگفتم از كسیكه سخن گوید به چیزی كه در دنیا سودش ندهد و برای او در آخرت پاداشی نوشته نشود.
درواقع، اگر گویندۀ سخن، حرف سودمندی برای گفتن ندارد، بهتر است از گفتن آن صرفنظر كند تا هم وقت دیگران را نگیرد و هم خود را دچار دردسر و زیان احتمالی نسازد؛ امام علی علیه السلام فرمودند:
عَجِبْتُ لِمَنْ يَتَكَلَّمُ فِيمَا إِنْ حَكَى عَنْهُ ضَرَّهُ وَ إِنْ لَمْ يَحْکِ عَنْهُ لَمْ يَنْفَعْهُ.[3]
در شگفتم از كسیكه سخن دربارۀ چیزی گوید كه اگر از او نقل شود، زیانش میرساند و اگر از او نقل نشود، سودی ندهد.
پختگی در گفتار به این است که فرد سخنگو همواره محتوای سخن خود را بررسی میکند؛
امام علی علیه السلام فرمودند:
«مَنْ تَفَقَّدَ مَقَالَهُ قَلَّ غَلَطُهُ؛[4] كسیكه گفتار خود را بررسی كند، اشتباهش كم میشود.»
و: «لِلْعَاقِلِ فِی كُلِّ كَلِمَةٍ نُبْلٌ؛[5] عاقل را در هر سخن، زیركی خاصی است.»
انسان عاقل اوّل فكر میكند و بعد حرف میزند، ولی نادان اوّل حرف میزند و بعد فكر میكند.
چهبسا گفتاری ناسنجیده، مشكل بزرگی برای گوینده و دیگران پدید آورد.
سخنگو باید بداند که کلامش در چه جایی کاربرد دارد؛ امام علی ع فرمودند:
«لِكُلِّ مَقَامٍ مَقَالٌ[6] لِلْمتكَلّمِ اَوقْاتٌ؛[7] هر جایگاهی را گفتاری است. سخنگو را اوقات و حالاتی است.»
این سخن بیانگر آن است كه در آداب اسلامی، «هر سخن جایی و هر نكته مقامی دارد» و بسیاری از حرفها را نباید در بسیاری از جاها گفت.
میگویند «دو سال طول میكشد تا فرزند آدمی سخنگفتن را بیاموزد، ولی سی سال طول میكشد تا چگونه سخنگفتن و بهجاگفتن را یاد بگیرد.»
این واقعیت را باید پذیرفت كه هركسی بیموقع و بیجا حرف بزند،
همانند خروس بیمحل است كه وقت سحر را فراموش كرده و با خواندن بیموقع سبب میشود مردم آن را خوش ندارند.
براساس آداب اسلامی، انسان نباید دورغ بگوید، ولی نیازی نیست که هر حقیقتی را هم بازگو کند؛
امام علی ع فرمودند: «دَعِ الْقَوْلَ فِيمَا لَا تَعْرِفُ وَ الْخِطَابَ فِيمَا لَمْ تُكَلَّف؛[8] آنچه نمىدانى مگو و آنچه بر تو لازم نیست بر زبان نیاور.»
درحقیقت، مسلمان نه تنها حق ندارد آنچه را از حقیقت آن شناختی ندارد بیان كند، بلكه بسیاری گفتنیها را كه از حقیقت آن هم آگاه است،
نباید در همهجا بگوید؛ امام علی ع فرمودند:
«لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ بَلْ لَا تَقُلْ كُلَّ مَا تَعْلَمُ؛[9] نه فقط آنچه را شناخت نداری بازگو مكن، بلكه هرچه هم میدانی گفتنی نیست.»
3. میانهروی
میانهروی در هر کار پسندیده است و در گفتار پسندیدهتر.
رعایت این ادب اسلامی سبب میشود که ازیکسو،
شنونده از سخنان زیاد خسته نشود و ازسویدیگر، سخنان از میزان لازم کمتر نبوده و مفهوم کلام به شنونده رسانده شود؛ امام علی ع فرمودند:
خَيْرُ الْكَلَامِ مَا لَا يُمِلُّ وَ لَا یُقِلُّ[10] الْإِكْثَارُ يُزِلُّ الْحَكِيمَ وَ يَمَلُّ الْحَلِيمَ فَلَا تُكْثِرْ فَتُضْجِرْ وَ تُفَرِّطْ [وَ لَا تُفَرِّطْ] فَتُهَنْ.[11]
بهترین گفتار آن است كه نه خستهكننده باشد و نه بسیار كم.
پرگویی، مرد حكیم را میلغزاند و انسان بردبار را خسته میسازد؛ پس، در سخن پرگویی نكن كه دلگیر سازی و كم گوی تا خوار نشوی.
4. قابلفهمبودن
قابلفهمبودن گفتار از دیگر آداب سخن گفتن است؛ گویندۀ سخن باید گفتار خود را بهگونهای بیان كند كه برای شنونده قابلفهم باشد؛ امام علی ع فرمودند:
أَحْسَنُ الْكَلَامِ مَا لَا تَمُجُّهُ الْآذَانُ وَ لَا يُتْعِبُ فَهْمُهُ الْأَفْهَامَ أَحْسَنُ الْكَلَامِ مَا زَانَهُ حُسْنُ النِّظَامِ وَ فَهِمَهُ الْخَاصُّ وَ الْعَامُّ.[12]
بهترین سخنها آن است كه گوشها آن را به بیرون نیفكند و فهمیدن آن برای فهمها رنجآور نباشد.
بهترین سخنها آن است كه نظام نیكو آن را بیاراید و عام و خاص آن را بفهمند.
5. صادقانهبودن
سخن نیکو باید صادقانه و مطابق با واقع باشد. از دیدگاه اسلام سخنى كه چنین ویژگی نداشته باشد،
هرچند به روشی جذاب و فریبنده بیان شود، هیچ ارزشی ندارد و پذیرفته نیست؛
امام على ع فرمودند: «شَرُّ الْقَوْلِ الْكِذْبُ؛[13] بدترین سخن، دروغ است.»
و: «لَا أَقُولَ إِلَّا حَقّاً وَ لَا أَنْطِقَ إِلَّا صِدْقاً؛[14] من جز حق نمیگویم و جز صدق و راستی بر زبان نمیرانم.»
گاه لازم است انسان سخن حقى را بگوید كه ذهن شنونده آمادگى شنیدن آن را ندارد و یا زمینۀ برداشت منفى در سخن او هست؛
دراینصورت نیز انسان باید كلام را بهگونهاى ادا كند و الفاظ را در قالبى بریزد كه میزان بازتاب منفى و تنش ایجادشده به حداقل برسد.
6. نزاکت و ادب
از دیگر ویژگیهای سخن نیکو، توأمکردن آن با ادب و زیبایی و ظرافت است.
اصولاً ادب انجام عمل توأم با ظرافت و زیبایى است؛[15] امیرمؤمنان، علی ع فرمودند:
«الآداب حُلَلٌ مجَدِدة؛[16] آداب همچون لباسی فاخر و زینتى و نو است.»
شایسته است كه انسان در هنگام سخنگفتن، ادب اسلامى را رعایت كند و بر پیکرۀ سخنش پوششی زیبا از ادب و لطافت بپوشاند؛
یعنى طورى حرف بزند كه در سخن او نه تنها به شخصیت دیگران اهانتى نشود،
بلكه مقصود خود را در نهایت احترام و فروتنى و با زیبایی و ظرافت ابراز كند. مصداق رعایت ادب در گفتار، بیان حضرت ابراهیم
در نهی عمویش از پرستش بتها و دعوت او بهسمت خداپرستی است، آنجا که فرمود:
يا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ ما لا يَسْمَعُ وَ لا يُبْصِرُ وَ لا يُغْنی عَنْکَ شَيْئاً؛ يا أَبَتِ إِنِّی قَدْ جاءَنی مِنَ الْعِلْمِ ما لَمْ يَأْتِکَ فَاتَّبِعْنی أَهْدِکَ صِراطاً سَوِيًّا؛ يا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّيْطانَ إِنَّ الشَّيْطانَ كانَ لِلرَّحْمنِ عَصِيًّا يا أَبَتِ إِنِّی أَخافُ أَنْ يَمَسَّکَ عَذابٌ مِنَ الرَّحْمنِ فَتَكُونَ لِلشَّيْطانِ وَلِيًّا (مریم: 42-45).
اى پدر! چرا چيزى را مىپرستى كه نه مىشنود و نه مىبيند و نه هيچ مشكلى را از تو حل مىكند؟
اى پدر! دانشى براى من آمده كه براى تو نيامده است؛
بنابراين، از من پيروى كن تا تو را به راه راست هدايت كنم. اى پدر! شيطان را پرستش مكن كه شيطان در برابر خداوند رحمان عصيانگر بود.
اى پدر! من از اين مىترسم كه ازسوى خداوند رحمان عذابى به تو رسد؛ درنتيجه، از دوستان شيطان باشى.
حضرت ابراهیم در این گفتگو، مرتباً عمویش آزر را که طبق روایات مردی بتپرست،
بتتراش و بتفروش بود و یک عامل بزرگ فساد در محیط محسوب میشد،
با عبارت «یا ابت» که نشانۀ ادب و احترام است مخاطب میسازد و آن را در فواصل کوتاه، تکرار میکند.
حضرت ابراهیم حتی از روی رعایت ادب، عمویش را به جهل متهم نكرد،
بلكه خود را به علم منتسب ساخت. ازسویدیگر، جملۀ «أَنْ یَمَسَّکَ» را در حقّ او به کار برد و با این تعبیر نشان داد
که دلش برای عمویش میسوزد و از رسیدن کوچکترین عذابی به او، ناراحت و نگران میشود.
این نوع رفتار، به ما نشان مىدهد كه حتی در مقام تخاطب با افراد منحرف نیز باید جنبۀ ادب و نزاکت را رعایت کرد.[17]
[1]. عبدالواحدبن محمد تمیمی آمدی، همان، ص435.
[2]. همان، ص214.
[3]. همان.
[4]. همان، ص211.
[5]. همان، ص55.
[6]. همان، ص212.
[7]. همان، ص439.
[8]. نهجالبلاغه، تصحیح صبحی صالح، همان، نامۀ 31.
[9]. همان، حکمت 382.
[10]. عبدالواحدبن محمد تمیمی آمدی، همان، ص210.
[11]. همان، ص212.
[12]. همان، ص210.
[13]. نهجالبلاغه، تصحیح صبحی صالح، همان، خطبۀ 83.
[14]. محمدباقر مجلسی، همان، ج 41، ص6.
[15]. سیدمحمدحسین طباطبایی، ترجمۀ تفسیر المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1374، ج 6، ص366.
[16]. محمد بن حسین آقا جمال خوانسارى، همان، ج 1، ص144.
[17]. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، همان، ج 13، ص79.