به سلطنت رسیدن رضاخان با اغفال اذهان مردم
س: رضاخان چگونه با اغفال مردم خود را به سلطنت رساند؟
ج:
من ازهمان زمان ازكودتاى رضاخان تا امروز شاهد همه مسائل بوده ام ، رضاخان آمد و ابتدا با چاپلوسى و اظهار ديانت و سينه زدن و روضه بپا كردن و از اين تكيه به آن تكيه رفتن در ماه محرم ، مردم را اغفال كرد.[1]
همين آدمى كه اين طور مجلس روضه داشت ، هم آن طور سينه زن و ارتش مى آمد به سينه زنى (كه من خودم دسته هاى ارتش را هم ديدم ). همين آدم شروع كرد به ضد او عمل كردن ، تا قبل از اينكه قدرت پيدا بكند، خواست براى بازى دادن مردم آن طور امور را انجام داد، وقتى كه قدرت پيدا كرد درست بر ضد آن كارهائى كه كرده بود شروع كرد به فعاليت ، من جمله همين آدمى كه اين دستگاه روضه را داشت همچو قدغن كرد دستگاه خطابه و وعظ و روضه و همه اينها را، كه در تمام ايران شايد يك مجلس علنى نبود، اگربود در خفا، در بعضى شهرها در خفا و به صورت هاى مختلف و با اسم هاى مختلف .[2]
ابتدا هم كه آمد با حربه اسلام آمد، حربه اسلام را بر ضد اسلام ، شروع كرد به كارهائى كه مسلمان ها از آنها خوششان مى آمد، خوب در ايران از باب اينكه قضيه سيدالشهدا، سلام الله عليه خيلى اهميت دارد، اين روى آن نقطه خيلى پافشارى مى كرد، خودش روضه مى گرفت و در تكايائى كه روضه ها بودند پاى برهنه مى گفتند مى رود آنجاها، تكايا مى رود و مردم را گول زد به همين حربه كه مردم به آن توجه داشتند كه اين را مي خواستند، لكن او برضد مردم مى خواست درست كند، تا مدتى اين طور بود، تا اينكه حكومتش مستقر شد.[3]
رضاخان بعد از اينكه كودتا كرد و آمد تهران را گرفت ، به صورت يك آدم مقدس اسلامى خدمتگزار به ملت در آمد. حتى در جلسه هائى كه در محرم انجام مى گرفت در تكيه هاى زيادى كه در تهران بود آن وقت ، مى گفتند او مى رود و شركت مى كند و دستجاتى كه از نظامى ها در تهران بيرون مى آمد من خودم ديده ام و مجلس روضه اى كه از طرف خود رضاخان با شركت خودش تاسيس مى شد من يكى اش را خودم ديده ام ، اين بود تا وقتى كه حكومتش مستقر شد. اغفال كرد ملت را، اغفال كرد همه قشرها را تا اينكه جاى پايش محكم شد.[4]
رضاخان كه آمد اول با يك صورت ظاهر اسلامى آمد و كم كم قدرت را به دست گرفت و به حسب آن چيزى كه انگلستان تصويب كرد، او را آنها آوردند، آن وقت قدرت مال آنها بود و اين مامور بود به اينكه اين كشور را آن مقدارى كه امكان دارد در مقابل قدرت هاى بزرگ ايستادگى بكند، آن ارگان ها را در هم بشكند.[5]
رضاخان كه يك آدم قلدرى بود و به اسم نجات ايران وارد شد و همه قدرت ها را در دست گرفت و در اختيار انگليس قرار داد.[6]
بعد از اينكه خود آنها او را بردند، محمدرضا را دولت هاى مجتمعشان آوردند به ما مسلط كردند محمدرضا بدتر از پدرش عمل كرد با ما.[7] [8]
[1] صحيفه نور جلد:6 صفحه :143 تاريخ سخنرانى :21/2/58
[2] صحيفه نور جلد:7 صفحه :4 تاريخ سخنرانى :6/3/58
[3] صحيفه نور جلد:11 صفحه :125 تاريخ سخنرانى : 7/10/58
[4] صحيفه نور جلد:12 صفحه :610 تاريخ سخنرانى :3/3/59
[5] صحيفه نور جلد:16 صفحه :116 تاريخ سخنرانى :21/1/61
[6] صحيفه نور جلد:16 صفحه :620 تاريخ سخنرانى :29/3/61
[7] صحيفه نور جلد:16 صفحه :620 تاريخ سخنرانى :29/3/61
[8] علاوه بر موارد مذكور براى اطلاع بيشتر رجوع شود به :
1- صحيفه نور، ج 9، ص 154 – 153
2- صحيفه نور، ج 9، ص 200
3- صحيفه نور، ج 11، ص 41
4- صحيفه نور، ج 15، ص 223