تعبیر امام راحل از مجلس شورای ملی در دوره مشروطه
س: تعبیر امام خمینی از مجلس شورای دوران مشروطیت چیست؟
ج:
در تمام طول مشروطيت الا بعضى از زمان ها آن هم نسبت به بعض از وكلا، مردم دخالت نداشتند در تعيين وكلا.[1]
از آن زمانى كه من يادم است تا حالا، مجلس شوراى ملى يك لفظى بوده است كه بى محتوا، مجلس شوراى ملى معنايش اين است كه ملت اشخاصى را خودشان تعيين كنند و آنها هم به شور بنشينند و مصالح كشور خودشان را تعيين كنند. قبل از آمدن رضاخان ، زمان احمدشاه ، امر انتخابات با خان ها بود و مالكين بود و گردن كلفت هاى هر منطقه ، آن وقت دولت نفوذ نداشت لكن شاهزاده هائى كه داراى ملك بودند و خان هايى كه داراى قدرت بودند و قلدرهايى كه در اطراف كشور بودند، آنها رعيت هاى خودشان را، مردم خودشان را با زور مى آوردند پاى صندوق ها و هرچه آنها مى گفتند اينها هم عمل مى كردند.[2]
آن وقتى كه رضاخان نبود و محمدرضاخان نبود و زمان قاجار، من يادم هست ، آن وقت خان ها بودند، شاهزاده ها بودند، خان ها دسته دسته اين مردم را به زور مى آوردند و به صندوق ها راى براى خودشان ميگرفتند، مردم هيچكاره بودند، نمى دانستند كه چيست ، يك ورقه اى را به آنها مى دادند، اينها هم مى آوردند در صندوق ميانداختند.[3]
در طول تاريخ مشروطيت نمى توانيد پيدا كنيد كه همه ايران خودشان راى داده اند، حتى در آن دوره هاى اول ، بله ، تهران در آن دوره هاى اول خودشان راى مى دادند لكن در تهران خان ها نمى توانستند كارى بكنند اما در شهرهاى ديگر و در دهات و در اينطور چيزها اين خان خانى بود و همان اشراف و همان خان ها مردم را مى بردند به آن كسى كه نظرشان بود راى مى دادند.[4]
من از همه شما بيشتر زمان هاى سابق را ادراك كرده ام من از زمان قاجار و تا حالا مجالس را ديده ام و كيفيت اينكه مردم چه جور انتخاب كردند و چقدر دخالت داشتند مردم و افرادى كه در مجلس آمدند چطور بودند و اين سنوات آخر را كه همه آقايان مى بينند و ديده اند در تمام طول مشروطيت ، اين . مجلس به اين ترتيب كه تمام افرادش تقريبا متدين و معتقد به اينكه بايد اسلام حكومت كند، در تمام دوره ها نبوده است اين و در انتخاباتى كه من از بچگى انتخابات را در حدود خودمان و بعد هم كه از جاهاى ديگر هى شنيده شده است ، انتخابات هيچ گاه به طور كلى در دست مردم نبوده است يك مدت زيادى به دست متنفذين منطقه ، مناطق ، خان ها و مالكين بزرگ و اينها بوده است و در آنوقتى كه ديگر آن بساط آنها، قدرت هايشان از بين رفت ، دربست در دست حكومت وقت بوده اگر در تهران مثلا يكى دو نفر، چند نفر كه انتخاب ميشدند، انتخاب مردم بود و باقى اش نبود.(براى اينكه تهران – فرض كنيد- جايى بود كه خيلى نمى شد فشار بياورند) اما جاهاى ديگر مساله ، مساله مردم در كار نبود، يعنى شوراى ملى ما در هيچ وقت نداشتيم . اگر چند نفر هم ملى در آنها بوده است ، لكن مجلس همچو مجلسى نبود كه يك شوراى ملى باشد، و ما امروز داريم يك شوراى اسلامى و ملى به حسب آن بعد صحيحش مشاهده مى كنيم .[5]
ما در طول مشروطيت از اين كاخ نشين ها خيلى صدمه خورديم ، مجلس هاى ما مملو از كاخ نشين بود و در بينشان معدودى بودند كه از آن كوخ نشين ها بودند و همين معدودى كه از كوخ نشين ها بودند از خيلى از انحرافات جلو مى گرفتند و سعى مى كردند براى جلوگيرى .[6]
تمام كارهايى كه از بعد از مشروطه انجام گرفت و انحرافاتى كه به تدريج پيدا شد تا زمان رژيم پهلوى كه به اوج خودش رسيد، يكى از اعمال بزرگ كه بايد بگوييم كه مادر عمال بود مجلس بود. مشروطه را منحرف كردند، مجلس را مجلس قلدرى كردند، ملت را از اينكه راى بدهند محروم كردند و اين مال اين دوره سابق قبل از اين دوره نيست بلكه به طور قطع اكثر دوره ها اينطور بود، منتها يك دفعه تعيين وكلا با خان ها بود و آن اشخاصى كه نفوذ داشتند در كشور، در هر منطقه و مردم دخالت نداشتند و اگر دخالت داشتند چشم و گوش بسته بودند. رعيت ها را جمع مى كردند و مى آوردند پاى صندوق و به آنطورى كه به آنها دستور داده بودند راى مى دادند بدون اينكه بفهمند چه دارند مى كنند، راى چى هست و چه كار دارند انجام مى دهند فقط همان خان مى دانست كه براى منفعت او و براى منفعت دولت ها اينها دارند راى مى دهند و اصلا كارى به اينكه كشور به كجا برسد در كار نبود، كارى به اين كار نداشتند.[7]
نگرانى من از اين است كه نكند سستى كنيم و در پياده كردن اسلام دقت لازم را ننمائيم بعدا اشكالى پيش بيايد. نكند مثل مشروطه شود كه آقايان تلاش كردند و مشروطه را بنا گذاشتند، آنوقت چند نفر از سياسيون مستبد، مشروطه خواه شدند و حكومت را گرفتند و هر دوره مجلس را بدتر از دوره قبل تشكيل دادند.
دوره اول مجلس در مشروطه بد نبود و شايد هم خوب بود، ولى بعدها كم كم رسيد به جايى كه خودشان افرادى را انتخاب مى كردند.[8] .
در اول مشروطه اصناف بازار هم وكلائى داشتند، انتخابات تا اندازه اى دست مردم بود بعد كم كم آنهائى كه فاسد بودند كار را طورى كردند تا متدينين را از مجلس كنار گذاردند، آنها هم مقاومت نكردند و كنار رفتند.[9]
فرض كنيد كه در انتخابات كه حق ملت است ، انتخابات يا مردم اصلا متوجه نبودند كه مسئله انتخابات چى هست ، اصلا توجه به اين معانى خيلى نداشتند از باب اينكه مردم را به بازى نمى گرفتند، در زمان قاجار يك عده از خان هايى كه در اطراف بودند از مالكين و از متنفذين ، آنها بودند كه قبضه مى كردند.[10]
هر چه به سر اين ملت مظلوم در طول زمان پس از مشروطيت تا دوره آخر انتصابات ستمشاهى آمد به طور قاطع از مجلس هاى فاسد بود كه ملت در انتخاب نمايندگانش يا هيچ دخالت نداشت يا دخالت بسيار ناچيزى داشت .[11]
[1] صحيفه نور جلد:4 صفحه :282 تاريخ سخنرانى :12/11/57
[2] صحيفه نور جلد:12 صفحه :5 تاريخ سخنرانى :22/12/58
[3] صحيفه نور جلد:12 صفحه :110 تاريخ سخنرانى :3/3/59
[4] صحيفه نور جلد:12 صفحه :111 تاريخ سخنرانى :3/3/59
[5] صحيفه نور جلد:17 صفحه :160 تاريخ سخنرانى :4/11/61
[6] صحيفه نور جلد:17 صفحه :218 تاريخ سخنرانى :1/1/62
[7] صحيفه نور جلد:17 صفحه :272 تاريخ سخنرانى :14/3/62
[8] صحيفه نور جلد:18 صفحه :178 تاريخ سخنرانى :20/9/62
[9] صحيفه نور جلد:18 صفحه :198 تاريخ سخنرانى : 12/10/62
[10] صحيفه نور جلد:18 صفحه :720 تاريخ سخنرانى : 27/10/62
[11] صحيفه نور جلد:18 صفحه :231 تاريخ سخنرانى :22/11/62