تفاوت بین وهابیون، سلفیها و تکفیریها
آیا بین وهابیون، سلفیها و تکفیریها تفاوت وجود دارد؟
اعتقاد من این است که بین سلفی گری و اهل سنت اختلافات اساسی وجود دارد و سلفی هم به کسی اطلاق میشود که در حوزه روش شناسی نقل گرا، در حوزه معرفت شناسی حدیث گرا، در حوزه هستی شناسی حس گرا و در حوزه معناشناسی هم ظاهر گرا باشد. این چهار متغیر که در یک فرد شکل گرفته بشد وی را می توان سلفی نامید. به عبارت دیگر اندیشه سلفی همیشه عقل ستیز و کاملا ارتجاعی است و در شمول مذاهب چهار گانه اهل سنت نیست. واقعیت این است که اندیشه سلفی دارای طیف های مختلف بوده و جریانی منسجم نیست و اندیشه های مختلف و گاه متضادی هم دارد. در این شرایط رابطه بین سلفیبت و وهابیت رابطه عام و خاص مطلق است. به این معنا که سلفی گری مفهومی عام است که مهترین مصداق آن وهابیت است، اما در کنار آن هم مکتب دیوبندی و اخوان المسلیمن ( گرایش تند آن) وجود دارد.
دو تقسیم بندی را می تواند در مورد جریانهای سلفی به کار برد. تقسیمی با توجه به خواستگاه این اندیشه، منشا و جایگاه آن است. از این منظر می توان سه خواستگاه مشخص برای آن در نظر گرفت. یک خواستگاه منطقه نجد است که وهابیت از آن برخواسته است. منطقه دوم شبه قاره هند است که اندیشه شاه ولی اله دهلوی از آن برخواسته و منطقه سوم در مصر است که شخصیت هایی مانند رشید رضا و سید قطب از چهره های ان هستند. در تقسیم بندی دیگر با توجه به گونه های مختلف سلفی گری میتوان آن را تقسیم کرد. یک طیف از سلفی گری را می توان سلفییان سکولار نامید که در دل این نوع از سلفی هم نوعی تعارض وجود دارد. یعنی از سویی سلفی است و از سویی هم سکولار است. نمونه این سلفیت دولت عربستان است و آل سعود سلفیون سکولار هستند یعنی صرفا از دین برای رسیدن به اهداف سیاسی خود بهره برداری می کنند. دسته دوم سلفی گری تکفیری است که رسما سایر مذاهب را تکفیر می کند شاخه های افراطی جریان وهابی مانند جریان الملکیه و جامیه مثال آن است. دسته سوم سلفی گری جهادی است که متاسفانه گاهی به سلفیگری تکفیری، جهادی گفته میشود. باز باید بین اینها تفکیک قائل بشویم. اما این دو متفاوت است
سلفیگری جهادی به نوعی ریشه در اندیشه های سید قطب در مصر دارد. مخالفان آن کشورهای غربی و دست نشانده هایی مانند سادات و لبه تیز دشمنیشان آمریکا، اسرائیل، انگلیس و کشورهایی از این قبیل است. شاخه دیگر سلفی سلفی گری تنویری است این سلفی را سلفی گری روشنفگری هم می گوید این نوع از بقیه سلفی گری ها بهتر است. در حقیقت این نوع اط سلفی عنصر عقل در آن به چسم میخورد و شباهت آن با سلفی های دیگرآن استکه اینگرایش بازگشت به گذشته را مد نظر دارد اما بازگشت به اصول و مانی و نه تک تک اعمال و رفتارها.
هیچگاه اندیشه سید قطب و امثال او این نبود که علیه جهان اسلام شمشیر بکشند و نمیخواستند جهاد را فرقهای مذهبی قرار دهند. اما سلفیگری تکفیری سلفی گری اعتقادی است گه دشمنانش مذاهب دیگر است و به نوعی فرقه گرایی هم در اندیشه سلفیگری تکفیری قابل مشاهده است اما در اندیشه سلفی گری جهادی کمتر است. نماد اصلی سلفیگری تکفیری در القاعده شکل گرفت.
سلفی های تکفیری با توجه به قرائتی که از دو محور ایمان و کفر یا توحید و شرک دارند تمامی مسلمانان را کافر می شناسند و دیدگاه آنان این است. اینان چون ظاهرگرا هستند و عبادت را صرفا به خضوع و خشوع معنا میکنند. آنان همانند خوارج فکر می کنند و کسی که مرتکب گناه کبیره می شود را خارج از اسلام میدانند. این رویکرد در اندیشه های سیاسی آنان تسری می یابد. به این معنا که قائل به مرجعیت سیاسی سلف هستند و می گویند که خلافت به شکل اولیه خود ایجاد گردد. این در حالی است که اندیشه سیاسی اهل سنت بیشتر شورا محوری است نه خلیفه محوری.
مصداق اصلی و اتم سلفی گری تکفیری وهابیت است، اما باید توجه داشت که در دل خود وهابیت هم جریان های اصلاح گرا داریم و نباید همه وهابیت را هم به یک چشم نگاه کنیم. مثلا امروزه نوسلفیان را داریم که با بقیه تفاوت دارند. اما به هر حال خواستگاه سلفی گری تکفیری از دل وهابیت است و کشف الشهبات محمد ابن عبدالوهاب تکفیر مسلمان ها است. این کتاب هم مانیفست و منشور اندیشه سلفی گری تکفیری است.
دکتر سید مهدی علیزاده موسوی کارشناس سلفی ها و وهابیت