تناقض حجت بودن امام زمان علیه السلام با قرآن
برخی از اهل سنت معتقدند حجت بودن امام زمانِ (ع) شیعیان مخالف این آيه است که می فرماید: «رُّسُلًا مُّبَشِّرينَ وَ مُنذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلىَ اللَّهِ حُجَّةُ بَعْدَ الرُّسُلِ … ؛[1] پيامبراني كه بشارت دهنده و بيم دهنده بودند، تا بعد از اين پيامبران، حجتي براي مردم نباشد. زیرا قرآن در این آیه، پيامبران را آخرين حجت خداوند معرفي كرده است؛ بنابراین، معنی ندارد خداوند بعد از پیامبران، کسی را به عنوان حجت برای مردم بفرستد.
پاسخ:
اوّلا، شبهه کننده معنای آیه را متوجه نشده است، مضمون آیه میفرماید اگر خداوند برای هدایت مردم پیامبران را نمیفرستاد، بعد روز حساب و کتاب به مردم میگفت چرا راه نادرست را انتخاب کردید، مردم میتوانستند مقابل پروردگار دلیل یا حجت[2] بیاورند و بگویند ما بی گناهیم چون کسی نیامد راه درست و نادرست را به ما نشان دهد اما وقتی پیامبران را فرستاده دیگر مردم مقابل پروردگارشان دلیل یا حجتی ندارند. این معنا کجا و این که خدا بعد از پیامبران دیگر کسی را روی زمین به عنوان حجت نمیفرستد کجا؟!
ثانیا، این که خداوند بعد از پیامبران دیگر هیچ حجتی روی زمین نخواهد داشت، مخالف نظر خود اهل سنت است؛ زیرا بر اساس روايات اهل سنت، امير مؤمنان (ع) با وجودی که پیامبر نبود؛ اما حجت خداوند بر بندگان بود. از انس بن مالك روایت شده که ميگويد: رسول خدا (ص) به علي بن ابي طالب نگاه كرد و فرمود: من و اين شخص، حجت خدا بر خلق خدا هستيم.[3] همچنین اهل سنت، صحابه و برخي از علماي خود را «حجة الله» بر خلق ميدانند. به عنوان نمونه مروزي در كتاب «السنة» بعد از نقل اين آيه: «لَّقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَة…» [4] كه دربارۀ صحابه است، ميگويد: «صحابه پیامبر، بعد از پیامبر حجت خدا بر بندگانش بودند.» [5]
بنابراين، سخن برخی اهل سنت كه وجود هرگونه حجت الهي را بعد از رسول خدا (ص) نفي ميكند مخالف خود آيه قرآن، روايات و نظرات عالمان اهل سنت است.
[1] . نساء (4): 165.
[2] . در كتاب های لغت، «الحجة» را به معناي دليل و برهان گرفتهاند كه به واسطه آن مي توان بر خصم غلبه يافت چنانکه فيومي از لغت شناسان سرشناس مي نويسد: الحُجَّةُ، الدليل والبرهان والجمع حُجَجٌ؛ حجت يعني دليل و برهان و جمع آن حجج است؛ (أحمد بن محمد الفیومی، المصباح المنير في غريب الشرح الكبير للرافعي، قم، دار الهجره، 1414 ق، ج2، ص121.) و ابن سیده می نویسد: والحُجّةُ: ما دفعَ به الخَصمُ؛ حجت آن چيزي است كه خصم به سبب آن مغلوب مي شود. (ابو الحسن مرسي ابن سیده، المحكم والمحيط الأعظم، بیروت، دار الكتب العلمية، 2000م، ج2، ص482.). پس معناي آيه اين است كه خداوند رسولانش را فرستاد تا حجت را بر مردم تمام كند به گونه ای که اگر مردم گمراه شدند، حجتي عليه خداوند نداشته باشند.
[3]. ابن عساكر الدمشقي، تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها و تسمية من حلها من الأماثل، ج30، ص382، بیروت، دار الفكر، 1995 م، ج 42، ص 309.
[4] . فتح (48): 18.
[5]. محمد بن نصر المروزي، السنة، بیروت، مؤسسة الكتب الثقافية، 1408، ج1، ص 15.