جایگاه عشق در زندگی
جایگاه عشق در زندگی
عشق یعنی محبت قوی و شدید . مرتبه اعلی محبت را عشق می گویند . عشق مرتبه اعلی و عالی محبت است و فطری می باشد . در انسان فطری و غریزی است . هیچ کس نمیتواند عشق را رد کند . ما نمیتوانیم منکر عشق بشویم . چون فطری و غریزی است . و خدا قرار داده است . آیه بیست و یک سوره مبارکه روم می فرماید : از نشانه های خدا این است که از جنس خودتان برایتان زوج هایی آفرید که در کنار او آرام بگیرید و بین شما مودت قرار دادیم . یعنی عشق و دوستی قرار دادیم پس ما نمیتوانیم آن را انکار کنیم . این یک واقعیتی است و چرا خدا آن را قرار داده ؟ برای ازدواج . اگر این کشش نبود کسی بسمت ازدواج نمی رفت و خانواده تشکیل نمی شد. این درست مثل غرایز دیگر است مثل غرایز جنسی . یعنی یک نیاز جنسی که غریزی است و خدا قرار داده و اکتسابی نیست . این هم برای بقای نسل است . عشق هست و وجود دارد مثل غریزه جنسی و همانطور که غریزه جنسی را کنترل می کنید ، عشق را هم می توان کنترل کرد . انسان باید تا زمان خواستگاری این عشق را کنترل کند . حالا می گویند چه اشکالی دارد قبل از خواستگاری عاشق بشوییم . همان مشکلاتی که عرض کردم دارد . شما عاشق می شوید و در همین سالهای عاشقی اختلال در زندگیتان ایجاد میشود . آیا عاشقی را پیدا کرده اید که بتواند خوب درس بخواند . عاشقی را پیدا کرده اید که سر کار، حواسش جمع باشد و بتواند خوب کار کند .دائم معشوق در ذهن عاشق است . خود این قضیه که در خانواده های ایرانی آن را قبیح می دانند و استرسها و هیجانات روحی به دنبال دارد . بعلاوه اگر به ازدواج منتهی نشود شکست روحی بحساب می آید . و اگر به ازدواج منتهی شود معمولا کر و کور می شوند و دست از اصول و شرایطشان دست بر می دارند ووقتی وارد زندگی می شوند چون عاطفه خرج کرده اند ، کم می آورند . بنظر من ، شما باید یک قفل به دروازه قلبتان بزنید و این در را به روی هر کسی باز نکنید . و در هر زمانی باز نکنید . بگذارید آن را به موقع باز کنید . البته منظور ما همان عشق های پاک و مقدس است که جوانان می گویند . و این مشکلات عشق های مقدس است و عشق های آلوده را که اصلا نباید نام آن را عشق گذاشت . و هوس است و به تعبیر مولانا عشق کز پی رنگی بود عشق نبود عاقبت ننگی بود . که این هوسها زندگی را نابود می کند و چقدر دختراین را داشتیم که بنام عشق هوسبازی می کنند و نام عشق را کثیف می کنند . شما که به خواستگاری می روید میتوانید دروازه دلتان را باز کنید . آنجا اشکالی ندارد . همه جوانان ما ازدواج می کنند طرف را هم ندیده اند . وقتی به خواستگاری می روند ، عشق ایجاد میشود و بعد دوران عقد بستگی شان ، که مثل دو کبوتر عاشق عشق ورزی می کنند . و کنار هم هستند و دیگر حتی فوتبال بین المللی هم برایشان مهم نیست . هر جا می روند با هم و درکنار هم هستند . این عشق است . بزرگان ما را ببینید که عاشق همسرشان بودند . مثل علامه طباطبایی و پرفسور حسابی . برویید در بزرگان حوزه و دانشگاه و تحقیق کنید که چند نفر از آنها قبل از ازدواج ، عاشق همسرشان بوده اند . ماحصل صحبت ما این است که عاقلانه ازدواج کنید و عاشقانه زندگی کنید .