جدایی دین از سیاست
س:تبلیغ جدایی دین از سیاست به چه صورت بود؟
ج: 1
در عرض پنجاه سال كه روحانيين را عقب زده بودند و هر چه هم جديت مى كردند نمى توانستند كه كارى انجام بدهند از باب اينكه مردم را از روحانيون كنار زده بودند، در عرض پنجاه سال همه حيثيت شما را به باد فنا دادند و اسلام را به آنجا رساندند كه براى اينكه اسلام پيروز شده است برايران ، گريه كردند و حرف زدند و در شعرهايشان فحش دادند و همه الواطى ها را كردند و همه دارائى هاى شما را به چپاول برده اند براى اينكه يك كسى نبود بگويد چرا؟ اين روشنفكرهايى كه الان دارند مى گويند و مع الاسف بين شان بعضى متدينين هم هست كه بازيخورده اند و غربزده اند، مى گويند كه روحانيون بايد بروند سراغ كار خودشان و ملت را بگذارند، سياست را بگذارند براى ما، شما سياست را پنجاه سال داشتيد و هيچ غلطى نكرديد، شما كجا يك كار مثبتى توانستيد انجام بدهيد هر كدامتان كه ملى بوديد يا فرض كنيد متدين بوديد، تا صدايتان در مى آمد توى سرتان مى زدند.[1]
2
يك نقشه ديگرى كه قبلا هم كشيده بودند و درعرض همين هم بود و توسعه اش دادند كه ما همه اهل علم ، الا، البته يك نادرى باورشان آمده بود كه بايد اينجور باشد و او اينكه معممين را از سياست جدا كنند، مجالسى كه تشكيل مى شود و اهل علم در آنجا مى خواهد صحبت بكند، نبايد راجع به سياست صحبت كند. آنقدر راجع به اين معنا كه آخوند را به سياست چه ؟ ترويج كرده بودند كه علما هم بسيارى از آنها باور كرده بودند و اگر يك كلمه اى گفته مى شد، مى گفت اين سياست است ، به ما ربطى ندارد[2]