جریان ابورهم غفاری و پیامبر
س:داستان ابورهم غفاری چه بود؟
ج: هنگام رفتن به جعرانه ، ابورهم غفارى كه نعلين درشتى در پاى داشت و شترش پهلوى شتر رسول خدا صلى الله عليه و آله حركت مى كرد، كنار نعلين او ساق پاى آن حضرت را آزرده ساخت . رسول خدا گفت : پاى مرا به درد آورى . آنگاه تازيانه اى بر پاى ابورهم زد و فرمود: پاى خود را عقب ببر.
ابورهم مى گويد: بسيار نگران شدم كه مبادا درباره ام آيه اى نازل شود و چون به جعرانه رسيديم ، رسول خدا مرا احضار فرمود و گفت : پاى مرا به درد آوردى و تازيانه بر پاى تو زدم ، اكنون اين گوسفندان را بگير و از من راضى شو. ابورهم مى گويد: رضاى او نزد من از دنيا و آنچه در آن است بهتر بود. [1]
[1] امتاع الاسماع ، ج 1/420.