حزب رستاخیز
س: هدف از تشکیل حزب رستاخیز توسط محمدرضاشاه چه بود؟
ج: 1
نظر به مخالفت اين حزب با اسلام و مصالح ملت مسلمان ايران ، شركت در آن برعموم ملت حرام و كمك به ظلم و استيصال مسلمين است و مخالفت با آن از روشن ترين موارد نهى از منكر است و چون اين نغمه تازه كه به دستور كارشناسان يغماگر براى اغفال ملت از مسائل اساسى از حلقوم شاه برخاسته تا كشور را بيش از پيش خفقان زده كند و راه را براى مسائلى كه در نظر دارند باز نمايند و قوه مقاومت را به كلى از ملت سلب نموده و نفس را در سينه ها حبس سازند لهذا لازم است حسب وظيفه تذكراتى بدهم ، باشد كه ملت اسلام تا فرصت از دست نرفته با مقاومت بيش از پيش و همه جانبه جلو اين نقشه هاى خطرناك را بگيرند قبلا بايد گفت شاه در اين پيشنهاد غير مشروع به شكست فاحش طرح استعمارى به اصطلاح انقلاب ششم بهمن و برخوردار نبودن آن از پشتيبانى ملت ، اعتراف نموده است كسى كه بيش از ده سال است فرياد مى زند كه ملت ايران موافق با اين انقلاب است و اسم آن را انقلاب شاه و ملت گذاشته ، امروز مردم را به صف هاى مختلف تقسيم كرده و مى خواهد با زور سرنيزه براى خود موافق درست كند اگر اين به اصطلاح انقلاب از شاه و ملت مى باشد، ديگر چه احتياجى به حزب تحميلى است ؟ درباره اين حزب به اصطلاح رستاخيز ملى ايران بايد گفت اين عمل با اين شكل تحميلى مخالف قانون اساسى و موازين بين المللى است و در هيچ يك از كشورهاى عالم نظير ندارد ايران تنها كشورى است كه حزبى به امر ملوكانه تاسيس كرده و ملت مجبور است وارد آن شود و هر كس از اين امر تخلف كند سرنوشت او يا حبس و شكنجه و تبعيد و يا از حقوق اجتماعى محروم شدن است مردم محروم اين كشور مجبورند موافقت خود را با نظام شاهنشاهى اعلام كنند، نظام پوسيده اى كه از نظر اسلام مردود و محكوم به فناست ، نظامى كه هر روز ضربه تازه اى بر پيكر اسلام وارد مى آورد و اگر خداى نخواسته فرصت يابد اساس قرآن را برچيند، نظامى كه هستى ملت را به باد فنا داده و تمام آزادى ها را از او سلب كرده است ، نظامى كه طبقات جوان روشنفكر را در زندان ها و تبعيد گاه ها از هستى ساقط نموده و باز مى خواهد با اين حزب بازى اجبارى بر قربانى ها و زندانى هاى خود بيفزايد.[1]
2
علماى اعلام و ساير طبقات بدانند كه تشكيل اين حزب مقدمه ، بدبختيهاى بسيارى است كه اثراتش به تدريج ظاهر مى شود بر مراجع اسلام است كه ورود در اين حزب را تحريم كنند و نگذارند حقوق ملت مسلمان ايران پايمال شود، بر ساير طبقات خصوصا خطباى محترم و محصلين و طبقه جوان دانشگاهى و طبقات كارگر و زارع و تجار و اصناف است كه با مبارزات پيگير و همه جانبه و مقاومت منفى خود، اساس اين حزب را ويران كنند و مطمئن باشند كه رژيم در حال فرو ريختن است و پيروزى با آنهاست ، بايد ملت از تبليغات پوچ دستگاه اغفال نشود اينها در عين حال كه مخالفت خود را با اسلام و احكام آن روز افزون مى كنند، براى اغفال ساده لوحان در دستگاه تبليغاتى مراسم خواندن دعاى كميل و سينه زنى و زنجير زنى پخش مى كنند، احكام قرآن كريم را نقض و خود آن را چاپ و منتشر مى كنند.[2]