دلیل حمایت آمریکا از رژیم صهیونیستی
چرا اينقدر آمريكاييها به دنبال منافع یهودیان و اسرائيل بوده و از آنان حساب مي برند؟ آيا این به خاطر حمايت مالي يهوديان از آنهاست؟
صهيونيست ها و يهوديان در آمريکا
مهاجرت يهوديان به آمريکا، همزمان با کشف اين قاره و اخراج دسته جمعي يهوديان از اسپانيا و پرتغال صورت گرفت. اين واقعه در اوسط قرن هفدهم ميلادي رخ داد و به تدريج گسترش يافت . موج اول مهاجرت با ورود يک دسته ي 23 نفري از يهوديان مهاجر برزيل در سال 1654م. که وارد نيويورک شدند، آغاز شد. اين گرو، از طرف حاکم محل، مورد بي مهري قرار گرفتند و طي نامهاي خواستار خروج آنها شدند؛ ولي اين نامه به جهت دخالت صاحبان سهام کمپاني هلند بي نتيجه ماند. مورخان، اين واقعه را گام اول و اساسي در گسترش يهو در آمريکا ذکر مي کنند.
موج دوم مهاجرت در اواسط قرن نوزدهم، در سال 1848م. اتفاق افتاد. اين دسته از اقشار ضعيف و بي بضاعت بودند که بعدها با انجام امور جزيي بازرگاني ومعاملات کوچک و امور کشاورزي، به خودکفايي اقتصادي رسيدند. موج سوم مهاجرت در اواخر قرن نوزدهم و در سال 1881م. و از سوي يهوديان اروپاي شرقي اتفاق افتاد. اين مهاجرت، براساس قوانين نامتعادل و تبعيضهاي نارواي حکومت ها شکل گرفت. کم کم يهوديان ساکن در شهرهاي آمريکا، جزء طبقه فعال قرار گرفتند و در صنايع و کارخانه ها مشغول کار شدند؛ البته مخالفت هايي با استقرار آنها صورت گرفت؛ اما چون حکومت تازه استقلال يافته ي آمريکا نياز شديدي به منابع و کمک هاي اقتصادي يهوديان داشت، هيچ گونه مخالفت دولتي با حضور آنها صورت نگرفت. نفوذ يهوديان در آمريکا به مرور زمان بيشتر شد. اين نفوذ، در قالب هاي مختلف، آغاز و به صحنه هاي سياسي هم رسيد که اوج آن در خلال جنگ جهاني دوم بود و در نتيجه، سيطره ي يهود بر اقتصاد، سياست و فرهنگ آمريکا، باعث ايجاد لابي صهيونيسم شد تا در جهت رسيدن به خواسته ها و آرمان هاي يهود گام بردارد و با تشکيل اتحاديه ها و جمعيت هاي مختلف صهيونيسم و يهودي، اين واقعيت مورد توجه قرار گرفت او با روي کار آمدن فرانکلين روزولت و همبستگي اش با يهوديان، شتاب ويژهاي به خود گرفت. از اقدامات روزولت ، پذيرفتن حاکميت يهود وصهيونيست ها بر فلسطين بود. درسال 1940م. با افشاي جنايت نازي ها و با حمايت روزافزون دولت آمريکا از ايده- ي وجود يک کشور يهودي، تلاش براي تشکيل يک دولت يهودي شدت يافت و سرانجام در سال 1948م. سازمان ملل بر ايجاد کشور اسراييل رأي داد.
لابي صهيونيسم در آمريکا
براي روشن شدننفوذ صهيونيست ها در آمريکا، لابي يهوديان به 2 صورت متصور است؛1. لابي رسمي. 2. لابي غير رسمي. منظور از لابي رسمي، همان سازمان ها و گروه هاي سازمان يافته ي يهودي و صهيونيستي است که در تصميم گيري هاي مجلس قانون گذاري و دستگاه حاکمه ي آمريکا، به طور مستقيم، اعمال فشار مي کنند و با يهود و صهيونيست به طور کامل هماهنگ مي باشند.مهم ترين آنها، بنياد امور عمومي آمريکا و اسراييل است که به اختصار به آن «ايپاک» مي گويند. به طور کلي، 32 سازمان يهودي در اين زمينه مشغول به فعاليت هستند. منظور از لابي غير رسمي ، همان رفتار جمعيت رأي دهندگان يهوديان آمريکا و تمايلات انتخابي آنهاست که به صورت غير مستقيم، موجب نفوذ مي شوند. عوامل اين نفوذ عبارتند از:
الف) مشارکت گسترده ي يهوديان در انتخابات.
ب) حضور يهوديان در پست هاي حساس آمريکا.
منابع قدرت لابي
اولين سؤالي که مطرح مي شود اين است که لابي صهيونيسم،قدرت خود را از کجا به وجود آورد؟ براي پاسخ به اين سؤال بايد گفت که شرکت فعالانه ي يهوديان در انتخابات، پرداخت و جمع آوري اعانات، داشتن ارتباط با نخبگان جامعه و نفوذ بر جريانات سياسي، نمونه هايي از منابع قدرت لابي هستند؛ يعني يهوديان هم رأي مي دهند وهم به کانديداي خود کمک مالي مي کنند تا به پست مورد دل خواه برسد. يکي ديگر از منابع قدرت آن، کمک آمريکاست.مجله ي الحيات از قول کوهن، وزير دفاع وقت آمريکا مي نويسد:پايبندي ما به امنيت اسراييل، کاملاجدي است و از اين کار دست بر نمي داريم؛ چون حمايت از اسراييل، اصولا بخشي از استراتژي آمريکاست. براساس يک نظر سنجي در سال 1983م.، 91 درصد از مردم يهود معتقد بودند که حمايت از اسراييل در جهت منافع آمريکاست.اين تلقي نشان مي دهد که از نظر يهوديان آمريکا، منافع آمريکا و اسراييل، پيوند بسيار محکمي با هم دارند و در عمل، اين مسأله به اثبات رسيده است.
عامل قدرت ديگر، دسترسي آسان به منابع قدرت ايالات متحده است.در فاصله ي مارس 1981 م.تا آوريل 1983 م.،گروه ها و رهبران يهودي در حدود 350 ملاقات با مقامات کاخ سفيد داشتند. وجود افراد و سازمان هاي کارآمد مؤثر، عامل مهم ديگري در اين موضوع است. اقليت بودن يهوديان باعث شد تا آنان از تمامي امکانات موجود، استفاده بهينه کنند. هم چنين سازمان هاي متعدد يهودي در قالب هاي سازمان محلي، خيريه و اقتصادي، از منابع تقويت کننده ي قدرت لابي هاست. تبليغات وسيع اغراق آميز از سوي لابي يهود نيز عامل ديگري محسوب مي شود. اگر چه يهوديان درگذشته قدرت خود را مخفي مي کردند، اما امروزه آشکارا در مورد قدرت خود غلو مي کنند و مدعي هستند که توانسته اند با فعاليت هاي خود، حدود9/12 ميليارد دلار کمک نظامي و اقتصادي از سال 1979م. ازآمريکا براي اسراييل بگيرند.
حوزه هاي نفوذ لابي صهيونيسم
حوزه هاي قدرت لابي را مي توان در موارد زير يافت:
الف) فرهنگ
نمادهاي فرهنگي از جمله مطبوعات، مجلات، راديو، تلويزيون و سينما از ديرباز مورد توجه يهوديان بودند. يهوديان از سال 1728 م. تا 1904م.، در حدود 975 روزنامه و مجله به چاپ رساندند تا بتوانند مواضع خودرا از طريق اطلاع رساني اعلام دارند و با تحصيل شرايط فوق، هيچ اخباري بدون کنترل به مردم منتقل نمي شد.بيشتر نويسندگان و مؤسسان رسانه اي امريکا، يهودي اند که مهم ترين آنها چهار روزنامه ي نيويورک تايمز، لس آنجلس، واشنگتن، پست و وال استريت ژورنال مي باشند. مهم ترين اين روزنامه ها، نيويورک تايمز است. اين روزنامه را ابتدا يک يهودي به نام «آدولن آچر» در سال 1896 تأسيس کرد که بيشتر از روزنامه هاي ديگر، درباره ي يهود مطلب مي نوشت. روزنامه ي ديگر، واشنگتن پست ميباشد که توسط يک سرمايهگذار يهودي خريداري شد. رياست وال استريت ژورنال هم که در هفته، 8/1 ميليون نسخه فروش دارد، با يک يهودي است. لابي، در نشر مطالب مخالف با منافع صهيونيسم و اسراييل، بسيار حساسيت دارد و با دخالت و کنترلهايش، سعي در منحرف ساختن يا کمرنگ کردن مخالفتهاميکند. يهوديان به دليل پرنفوذ بودن راديو و تلويزيون، کوشيدند با در اختيار گرفتن شبکه هاي مهم راديو و تلويزيون، به اهداف خود برسند. يهوديان سه شبکه ي مهم «NBC »، «C.B.S» و «A.B.C» را تحت کنترل خود دارند که از شبکه هاي پر بيننده هستند.يهوديان علاوه بر حمايت از اسراييل، به تبليغ عقايد دين يهود نيز مي پردازند. دو کمپاني سينمايي متروگلدين ماير (M.G.M) و فوکس قرن بيستم، تحت نفوذ يهوديان مي باشند.
ب) سياست
لابي با خريد يا فريب سياست مداران آمريکايي، نفوذ سياسي خود را گسترش داده است.جيمي کارتر در مبارزات انتخابي خود در سال هاي 1975م.و 1976م. بر يکپارچگي اسراييل پا فشاري کرد و همانند ديگر دموکرات ها، صلح درخاور ميانه را منوط به ايجاد روابط ديپلماتيک اعراب با اسراييل دانست. از دلايل کسب آراي يهوديان توسط کارتر، مي توان به پيوستن ادوارد ساندرز، رييس ايپاک و پل زوکرمن، رييس سازمان يهودي UJA به تيم انتخاباتي او، سخنراني هاي کارتر در حمايت از اسراييل و يهوديان، تلاش لابي اسراييل و سازمان دهي يهوديان و وجود جو تنفر از جمهوري خواهان اشاره کرد. رونالد ريگان يک جمهوري خواه بود و در بهترين زمان ممکن، نامزد انتخاب رياست جمهوري شده بود؛ زيرا اقدام مک هنري، سفير دموکرات آمريکا در سازمان ملل متحد در تصويب يک قطع نامه ي ضد اسراييلي، فاجعه اي ديپلماتيک براي دموکرات ها و کارتر بود و باعث شد تا آنان، تعداد زيادي از آراي يهوديان را از دست بدهند. بي اعتمادي لابي اسراييل به دولت کارتر، باعث شد تا ريگان مورد توجه قرار گيرد. ريگان نيز در سخنراني هاي خويش توانست اعتماد يهوديان را به خود جلب کند. رونالد ريگان در سال 1984م. براي انتخاب دوباره ي خود براي رياست جمهوري، ناچار بود امتيازهاي بيشتري به لابي صهيونيسم بدهد؛ چون رقيب انتخاباتي او از حزب دموکرات، يکي از طرفداران اسراييل شناخته مي شد. اقدامات او براي جلب نظر يهوديان عبارت بودند از: بالا بردن منزلت کاخ سفيد در تماس با اقليت يهود، کمک به اسراييل براي ساخت هواپيماهاي جنگي جديد، بالا بردن سطح همکاري هاي استراتژيک نظامي، ايجاد روابط تجاري با اسراييل و معافيت آنها از ماليات، بخشش تمام قرض هاي اسراييل، رد درخواست ملک حسين براي دخالت در مواضع اسراييل، قرارگرفتن اسراييل در زمره ي متحدين پيمان ناتو(1987) و مشارکت دادن آنها در پروژه ي جنگ ستارگان(1986).اقدامات ريگان در جلب نظر لابي اسراييل، بسيار با موفقيت همراه بود و توانست از رقيب دموکرات خود پيشي بگيرد.
بوش در مقابل اسراييل، سياست هايي مستقل داشت؛ ولي سعي کرد براي اين که در مقابل لابي يهود قرار نگيرد، سخناني در جهت جلب اعتماد يهوديان ايزاد نمايد. اگر چه او در مبارزات انتخاباتي خود با مشکل جدي مواجه نبود، ولي از دل جويي يهوديان آمريکا غفلت نورزيد. او براي انتخاب مجدد در مقام رياست جمهوري و رقابت با ورود بيل کلينتون دموکرات، موقعيت خود را در خطر ديد و با ترتيب دادن ملاقات هايي با اسحاق شاميرو اعطاي کمک مالي ده ميليارد دلاري به اسراييل، خواست نظر دوباره ي يهوديان را جلب کند؛ ولي عبارات شديد و خشن قبلي او نسبت به اسراييل، موجب شد که حتي جمهوري خواهان يهودي هم به کلينتون رأي بدهند.بيل کلينتون در مقام رقيب بوش، بسيار مورد توجه يهوديان قرار گرفت؛ به طوري که رابين با او ملاقات کرد. اين نامزد دموکرات، با اين که در زمينه ي مسايل بين المللي هنوز تازه کار بود، ولي با توجه به بدبيني گسترده ي يهوديان به جرج بوش، جانشين خوبي به شمار مي رفت و اسراييلي ها نيز از روابط دوستانه ي بيل کلينتون با يهوديان ارکانزاس خبر داشتند و وجود يک يهودي در پست معاون اول وي، باعث شد تا از نامزدي کلينتون دفاع کنند. کلينتون در برابر لابي يهود همراهي و همنوايي زيادي از خود نشان داد و با حفظ علايق و روابط دوستانه ي خود با لابي يهود، توانست در انتخابات 1996م. نيز 78 درصد آراي يهوديان را به دست آورد. حضور يهوديان در دولت او، يکي از زمينه هاي حفظ ثبات در آراي يهوديان بود. بسياري از کارشناسان، کلينتون را به عنوان مهم ترين طرفدار اسراييل در طول تاريخ ذکر کرده اند.
ج) اقتصاد
يهوديان از بدو ورود به ايالات متحده، سعي کردند تا خود را در مسايل اقتصادي وارد سازند.تعدادي از اين يهوديان، به سبب امرار معاش و تأمين نياز مادي، خود را در صنايع و کارخانه هاي ايالات متحده پيوستند. بانک داري مدرن را در قرن نوزدهم، فردي يهودي به نام بارون ادموند چيلد يهودي پايه ريزي کرد.دراين زمان، نيويورک که مملواز يهوديان ثروتمند بود،به کانون اقتصادجهاني تبديل گرديدوقدرت اقتصادي اروپابه ايالات متحده منتقل شد.
از ديگر مبادي ورود يهوديان به چرخه ي اقتصادي آمريکا، تأسيس بانک آمريکا بود. بعد از جنگ جهاني دوم، سرمايه داران يهودي وارد چرخه ي جديد تجاري شدند و به تخريب مراکز اقتصادي و شرکت هاي وسيعي در آمريکا پرداختند. در شکل دهي اين کاپيتاليسم جديد، بانک داران زبردست، دولت آمريکا و مردم زودباور، به تجار يهودي کمک کردند. يهوديان با ابداع يک سيستم تجاري و با حمايت احزاب، توانستند سيطره ي خود را دوام بخشند. قدرت جديد يهوديان که از آن با «اصطلاح ارتباط کابودي يهود» ياد مي کنند، در آمريکا به منصه ظهور رسيد.
د) سازمان يهودي ايپاک
با شروع جنگ جهاني اول و حضور مهاجران يهودي روس در آمريکا، سازمان هاي متعدد يهودي به شکل مذهبي به فعاليت مشغول بودند و بعد از جنگ جهاني دوم، يهوديان آمريکا از کشتار يهوديان به دست نازي ها استفاده کرده، با مديريت سازمانهاي متعدد، به بهبود سطح معيشتي يهوديان با حقوقي برابر با شهروندان آمريکايي پرداختند. اين سازمان ها به تدريج افزايش يافته، با اعمال مديريت در آنها توانستنداين تصور را که يهوديان ايالات متحده، دشمن هستند، از بين ببرند و موجب شوندتاجامعه يهود درسياستگذاري سران ايالات متحده درخصوص مسايل خاورميانه واسراييل تأثيرگذار شود.
يکي از سازمان هاي مهم و تأثيرگذار، کميته ي امور عمومي آمريکا و اسراييل است که با نام اختصاري«ايپاک» شناخته ميشود. اين لابي، از سال 1951م. توسط آل . اي . کنن ، روزنامهگار کانادايي، به منظور تصويب قوانيني براي حمايت از اسراييل تشکيل گرديد. خصوصيت مهم اين کميته، معافيت آن از ماليات است. ايپاک هم اکنون در آمريکا داراي هفت دفتر در مناطق مختلف است و مرکز فرماندهي و نظارت آن در نيويورک قراردارد. اين کميته در خصوص جذب اعضا، توجه خود را بر روي نيروهاي آگاه سياسي معطوف کرده است. امروزه امور مالي اين کميته، از محل حق عضويت ها و کمک هاي افراد و سازمانها تأمين ميگردد و اين کمک هاي مالي سالانه، رو به افزايش است.
ايپاک در ميان گروههاي فشار، قدرت برتري دارد و به عنوان لابي قدرتمند ايالات متحده به حساب ميآيد. ايپاک با بهرهگيري از شيوه ها و تکنيکهاي جديد و مناسب و با ايجاد جو وحشت ، توانسته است در همراه ساختن مسؤولان ايالات متحده با منافع اسراييل و به طور کلي صهيونيست ها، موفق عمل کند. اين موفقيت، در روابط استراتژيک اسراييل با آمريکا و عوامل سازماني و عملياتي متجلي شده است. ايپاک جهت همراه کردن افراد با سياستهاي خود، مدارک موثقي از نمايندگان مجلس و سنا نزد خويش نگه مي دارد و داراي نمايندگاني در کميسيون براي مشارکت و نظارت بر طرح ها و قوانين، امضاي نامه ها و حتي سخنراني ها ميباشد. عمل کرد ايپاک در طول حياتش، همواره با موفقيت همراه بوده است و به عنوان اصلي ترين لابي رسمي اسراييل در ايالات متحده، توانسته است در عرصه هاي مختلف، منافع اسراييل را نزد دولت مردان آمريکا بيمه کند.
هـ) سازمان صهيونيست هاي آمريکا (ZOA)
اين سازمان، قديميترين و يکي از بزرگ ترين سازمان هاي طرفدار اسراييل در ايالات متحده ي آمريکاست و با هدف برپايي دوباره ي يک دولت يهودي در فلسطين، پا به عرصه ي وجود گذاشت و بدين منظور، جمع آوري کمک هاي مالي را وظيفه خود دانست. ZOA ، در ايالات متحده، به عنوان دومين لابي مهم صهيونيست ها شناخته شده است. يکي از رؤساي اين سازمان، موتورن کلين ميباشد که به عنوان يک عنصر فعال سياسي طرفداري حزب ليکود، در ميان يهوديان شناخته مي شود. رييس ZOA در 29 جولاي 1994م. با صلح اعراب و اسراييل مخالفت کرد؛ زيرا ZOA نماينده ي قشر افراطي و دست راستي صهيونيست هاي اسراييل، يعني ليکود مي باشد که تشکيلاتي غيرانتفاعي است و معاف از ماليات ميباشد و در ايالات نيويورک آمريکا به ثبت رسيده است. اين سازمان، هم اکنون پنجاه هزار عضو فعال دارد و به فعاليت هاي صهيونيستي گستردهاي در سرتاسر آمريکا مشغول است. ZOA در تلاش است تا خود را به عنوان تيغ برنده ي يهوديان آمريکا معرفي کند؛ به طوري که فعاليت هاي کنگره، کاخ سفيد و ادارات دولتي در واشنگتن را تحت نظر دارد و از طريق سرويس خبري خود، اطلاعات مهم و حياتي را بين اعضاي مسؤول سازمان منتشر مي کند.
نفوذ سنتي لابي در انتخاب رييس جمهور آمريکا
با مطالعه و بررسي اوليه در نهاد رياست جمهوري يلات متحده، مي توان به نقش گروه هاي مشورتي و هيأت هاي کارشناسي در دفتر رياست جمهوري پي برد. اين گروه ها در تصميم گيريهاي مختلف کشور به شخص رييس جمهور کمک ميکنند. گروه هاي مهم و با نفوذ نيز سعي دارند خود را به اين هيأت ها وارد ساخته، با دفتررييس جمهور درارتباط باشند. هر چه ظرفيت و توانايي اين گروه هاي اجتماعي بالاتر باشد،از سوي اطرافيان رياست جمهوربيشتر موردتوجه قرار ميگيرند. از ديرباز،احزاب مختلفدرخصوصبهدست آوردنآراي يهود،اهتمام جديداشتهاند. دلايل توجه نامزدهاي رياست جمهوريبهيهوديان درمبارزات انتخاباتيعبارتنداز:
1. درصد قابل توجه شرکت کنندگان در امر انتخابات؛ حدود 89درصد يهوديان درانتخابات شرکت فعال دارند و بيشتر آنان درايالت هاي مهم وکليدي آمريکا استقرار يافته اند.ازاين رو،هر نامزدرياست جمهوري با ايجاد مرکز و واحدويژه درستاد انتخاباتي خود،براي جلب آراي يهوديان تلاش ميکند.
2. امکانات مالي يهوديان؛ در ايالات متحده ، هدايت افکار عمومي بسيار به منابع مالي و اقتصادي وابسته است و ثروت بي حد و حصر يهوديان، باعث مي شود تا نامزدها با آنان ارتباط نزديک پيدا کنند و همين امر، باعث مي شود تا در برابر خواسته هاي آنان تسليم شوند.
3. نفوذ يهوديان بر رسانه هاي آمريکا؛ جان . اف . کندي، نامزد دموکرات، توانست 82 درصد از آراي يهوديان آمريکا را به خود اختصاص دهد. مسايل حاشيه اي و جانبي انتخاب کندي، نشان مي دهد که عامل لابي در سوق دادن وي به سوي حمايت از اهداف اسراييل و مواضع آن در قبال خاورميانه،تأثير مهمي داشته است . لابي اسراييل، تمام توجه خود را به مسايل خاورميانه و اسراييل مصروف مي دارد و سعي مي کند تا ز مواضع نامزدهاي رياست جمهوري مطلع شود و پس از کسب اطمينان از مواضع آنها ، به حمايت اقتصادي، سياسي و تبليغاتي از آنان بپردازد و با تمام امکانات، براي پيروزي نامزد مورد نظر تلاش کند.