قرب الی الله چیست؟ چطور می توان به خدا رسید؟
پاسخ:
«تقّرب به خدا» و «وصول الی الله» مهم ترین دغدغۀ هر مؤمنی است و آن را اصلی ترین هدف زندگی خود می داند. بهترین راه رسیدن به خداوند نیز همان راهی است که خداوند خود در آیات نورانی قرآن بیان کرده است. ابتدا باید معرفت و شناخت خود را نسبت به پروردگار افزایش داد و سپس در مسیری که او تعیین کرده است گام نهاد. اگر انسان خداوند و مسیر «سلوک الی الله» را درست بشناسد و در آن گام بردارد، بهسوی مقام قرب الهی حرکت کرده است.
راه های رسیدن به خدا
مهمترین عوامل مؤثر در رسیدن به قرب الی الله چنین است:
الف) ایمان به خداوند
اگر بخواهیم به درجات عالی «تقرّب الی الله» دست یابیم، باید بالاترین مراتب ایمان را درک کنیم. امام علی (ع) میفرماید: «أقربُ النّاس مِنَ اللهِ سبحانَهُ أحْسَنُهم ایماناً؛ نزدیکترین مردم به خدای سبحان، نیک ایمان ترین آنهاست»؛[1]
ب) ترک گناهان، انجام واجبات و رعایت اخلاق و آداب دینی
در کنار موارد یادشده، ترک محرمات، انجام واجبات، رعایت اخلاق و آداب دینی و انجام مستحبات و ترک مکروهات نیز متمّم و مکمّل حرکت در مسیر الی الله است. در ذیل به احادیثی دراین باره اشاره میکنیم:
1- شب زنده داری: امام حسن عسکری (ع) در این باره می فرمایند: «اِنَّ الوُصُولَ اِلی اللهِ عَزّوجلَّ سَفَرٌ لا یُدرَکُ اِلّا بِامتِطاءِ اللَّیلِ؛ وصول به خداوند عزوجل سفری است که جز با عبادت در شب حاصل نگردد»؛[2]
2- خوشرویی با مردم: امام سجاد (ع) می فرمایند: «إِنَّ أَقْرَبَکمْ مِنَ اللَّهِ أَوْسَعُکمْ خُلْقا؛ نزدیکترین شما به خداوند، خوش خلق ترین شماست»؛[3]
3- حقگویی: امام علی (ع) می فرمایند: «أقرَبُ العِبادِ إلَی اللّه ِ تعالی أقوَلُهُم لِلحَقِّ و إن کانَ علَیهِ، و أعمَلُهُم بالحَقِّ و إن کانَ فیهِ کرهُهُ؛ نزدیکترین بندگان به خدای متعال، حقگوترین آنهاست؛ هرچند به زیانش باشد و عمل کننده ترین آن هاست به حق، هرچند برخلاف میلش باشد»؛[4]
4- تواضع: امام صادق (ع) می فرمایند: «فِیمَا أَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی دَاوُدَ ع یا دَاوُدُ کمَا أَنَ أَقْرَبَ النَّاسِ مِنَ اللَّهِ الْمُتَوَاضِعُونَ کذَلِک أَبْعَدُ النَّاسِ مِنَ اللَّهِ الْمُتَکبِّرُون؛ از وحیهای خدای عزوجل به داود این بود: ای داود، همچنانکه نزدیکترین مردم به خدا فروتناناند، دورترین مردم از خداوند هم متکبرین هستند»؛[5]
5- انجام گناه نیز از موانع قرب الهی است که باید از آن پیشگیری کرد. امام محمدباقر (ع) در بیان اثر گناه تکبر در دوری از خداوند میفرماید: «الجَبّارونَ اَبعَدُ النّاس منَ اللهِ عزّوجلَّ یومَ القیامَهِ؛ دورترین مردم از خداوند عزّوجل در روز قیامت سرکشانِ متکبّر هستند»؛[6]
پ) نماز
پس از ترک گناهان و انجام واجبات، «نماز با توجه و حضور قلب» نقش بسزایی در طی این مسیر دارد؛ به ویژه نماز که مصداق کامل عبادت است و در روایات به تأثیر آن در «تقرّب الی الله» تأکید شده است. امام کاظم (ع) در این باره می فرمایند: «أَفْضَلُ مَا تَقَرَّبَ بِهِ الْعَبْدُ إِلَی اللَّهِ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ بِهِ الصَّلَاة؛ بهترین چیزی که بنده پس از شناخت خدا با آن به درگاه الهی تقرّب پیدا میکند، نماز است؛»[7] همچنین، در نماز نزدیکترین حالِ بنده به خدا، حالی است که در سجده است: «أقرَبُ ما یکونُ العَبدُ إلَی اللّه ِ و هُو ساجِدٌ»؛[8]
ت) شناخت اهلبیت (علیهم السلام)
توجه به این نکته نیز لازم است که شناخت خداوند و اطاعت از او، بدون شناخت اهلبیت، میسّر نیست؛ بنابراین، ارتباط با آنان حتّی در قالب «توسّل» نیز انسان را در رسیدن به قرب الهی کمک میکند. قرآن دراین زمینه در آیۀ 35 سورۀ مائده میفرماید:
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسیلَةَ وَ جاهِدُوا فی سَبیلِهِ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ (مائده:35). ای کسانیکه ایمان آورده اید، از [مخالفت فرمان] خدا بپرهیزید! و وسیله ای برای تقرب به او بجویید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید.
در روایات بیان شده که اهلبیت خود را به عنوان وسیله [ای برای تقرّب به خداوند] معرفی کرده اند.[9]
هرچه انسان در این مسیر، اسباب بیشتری را فراهم کند، زودتر به قرب الهی نائل میشود و پروردگار را همیشه حامی و در کنار خود میبیند.
ارجاعات:
[1]. عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، تصحیح مصطفی درایتی، قم، مکتب الاعلام الاسلامی 1366، ص 40.
[2]. سیدمحسن امین عاملی، أعیان الشیعه، بیروت، دار التعارف، 1403ق، ج 1، ص 42.
[3]. همان، ص 644.
[4]. عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، همان، ص 26.
[5]. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی 1403ق، ج 14، ص 39.
[6]. محمد بن حسن بحر عاملی، وسائل الشیعه، قم، مؤسسة آل البیت، 1409ق، ج 15، ص 381.
[7]. محمدباقر مجلسی، همان، ج 1، ص 144.
[8]. همان، ج 98، ص 49.
[9].سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، اسلامی، 1374، ج 5، ص 545.
برگرفته از کتاب پرسمان معر فتی 2، قم، زمزم هدایت، 1402، ص 107-105.