زمینه های گرایش جوانان به اعتیاد و راههای پیشگیری
زمینه های خانوادگی گرایش نوجوانان و جوانان به اعتیاد
نکته هایی در معرفی زمینه های خانوادگی گرایش نوجوانان و جوانان به اعتیاد
1. مصرف بیش از حد و نابجای والدین از داروهای اعتیادآور، به طور مستقیم و غیرمستقیم بر کودک یا نوجوان اثر خواهد گذاشت.
2. استفاده آشکار والدین از داروهای مخدر و در دسترس بودن این داروها، به هر حال کنجکاوی کودکان و نوجوانان را برمی انگیزد.
3. شرایط نامناسب خانواده هایی که به دلایلی چون طلاق، مرگ یا غیبت های طولانی والدین از هم پاشیده اند و جانشین مناسبی نیست تا به نیازهای عاطفی فرزندان توجه کند و تربیت آنان را برعهده گیرد.
4. روابط ناسالم و ناسازگارانه پدر و مادر با هم و درگیری های شدید والدین در حضور فرزندان که محیط خانواده را ناآرام می سازد.
5. معتاد بودن والدین یا پیشینه اعتیاد در میان آنان.
6. رفتارهای تبعیضآمیز با فرزندان که سبب می شود احساس کنند از سوی خانواده رانده شده اند و والدین آنها را نمی خواهند.
7. سستی یا پایبند نبودن اعضای خانواده به ویژه پدر و مادر به ارزش های معنوی، اخلاقی، اعتقادی و مذهبی.
8. کوتاهی و غفلت والدین در مراقبت از فرزندان، به ویژه در تربیت و راهنمایی آنان.
9. فقر خانوادگی و احساس ناامنی در مسائل مادی و عاطفی.
10. بیتوجهی به نیازهای عاطفی و روانی کودک و نوجوان.
11. کمبود محبت و تشویق و دلگرمی از سوی خانواده برای ایجاد رفتارها و نگرش های سالم در فرزندان.
12. به کار بردن تنبیه های خشونتآمیز برای فرزندان.
13. کوتاهی در اجرای درست انضباط در خانواده و نامتناسب بودن پاداش یا تنبیه با عمل کودک یا نوجوان.
14. آزادی مطلق در خانواده و نبودن معیار و قانونی درست برای رفتارها و روابط در خانواده که از بیکفایتی والدین به ویژه پدر سرچشمه می گیرد.
15. ناتوانی والدین در تصمیمگیری و در نتیجه بیثباتی خانواده در زمینه های گوناگون.
16. سختگیری های بیمورد و وجود استبداد در خانواده که مانع ارتباط سالم و محرمانه میان فرزندان با والدین یا با یکی از آنها می شود.
17. اقدام نابخردانه والدین در سرزنش و تحقیر فرزندان به ویژه در حضور دیگران.
18. کمبودهای عاطفی به ویژه نبود عشق و محبت مادری در دوران کودکی، خواه به دلیل اختلاف های خانوادگی یا به دلیل شخصیت مادر.
19. احساس حقارت و خودکمبینی شدید در فرزندان که نتیجه رفتارهای توهینآمیز و تحقیرها و سرزنش های بیجای والدین است.
20. مراقبت های بیش از اندازه و مسئولیتپذیر بار نیاوردن فرزندان.
21. بیتوجهی و کوتاهی والدین نسبت به درس و مدرسه فرزندان و رشد و تعالی همه جانبه شخصیت آنان.
22. تضاد در شیوه های تربیتی والدین با فرزندان به ویژه در مسائل ارزشی.[1]
آسیب شناسی خانواده (2):
راهکارهای خانواده برای پیشگیری از اعتیاد
1. فرزندان خود را از پیآمدهای منفی فردی و اجتماعی مصرف مواد مخدر آگاه کنید.
2. فعالیت نوجوانان خود را در اوقات فراغتشان کنترل و آنها را به مطالعه و سرگرمی های سالم مانند ورزش تشویق کنید.
3. ارتباط خود را با فرزندان بهبود بخشید، به آنها استقلال فکری دهید و در تصمیمگیری های خانواده شریکشان کنید.
4. در موقعیت های حساس و دشوار تحصیلی، شغلی و ازدواج، فرزندان خود را تنها نگذارید و در مسائل مادی و معنوی پشتیبان آنها باشید.
5. به جای ضعف ها، بر توانایی هایشان تأکید کنید.
6. میان فرزندان تبعیض قائل نشوید.
7. دوستان فرزندان خود را بشناسید و بر چگونگی خرج کردن پول هایشان نظارت کنید.
8. فرزندان را به انجام واجبات دینی که عاملی قوی در جلوگیری از مفاسد و بزهکاری ها به شمار می رود، تشویق کنید.
9. به وضع روحی و روانی فرزندان توجه کنید و برای رفع مشکلات روانی آنها به موقع و درست اقدام کنید.
10. رفت و آمدهای فرزندان را در طول شبانه روز به طور نامحسوس کنترل کنید.
11. از بحث های بیهوده در منزل خودداری کنید و خانواده را از مشاجره و تنش دور نگاه دارید.
12. به اهمیت حضور دائم پدر به عنوان سرپرست و الگویی رفتاری برای نوجوانان و جوانان توجه کنید.
آسیب شناسی خانواده (3): زنگار اعتیاد، حلقه عشق را گرفت
مهری کلهر
زن، هنوز حلقه طلایی رنگی را که نشانه عشق او به همسرش بود از انگشت میانیاش خارج نکرده است. صدای قدم هایش را هنوز می شناسد، مرد پله ها را یکی یکی بالا می آید و با هر پله، یک قدم به همسرش نزدیک می شود. عرق سرد، صورت زن را پوشانده است. راهروهای تو در تو را می پیماید. زنی با لباس سیاه و چشمان آبی مقابل پنجره ایستاده. مرد قدم هایش را تندتر می کند. حالا در یک قدمی زن ایستاده، چشم در چشم زنی که 35 سال عاشقانه با او زندگی کرده است. پوشه زرد رنگی که سند تأیید نامهربانی های مرد را در خود جای داده، از دست زن می افتد. اشک، چشمان آبی اش را پر می کند و در میان گریه این کلام بر زبانش جاری می شود: «هنوز دوستت دارم شاهین»
ـ شما ادعا کردید شوهرتان معتاد است و قصد دارید از او جدا شوید.
نرگس: شوهرم 25 سال است که اعتیاد دارد.
ـ در این 25 سال هیچ اقدامی برای ترک اعتیاد یا جدایی از او نکردید؟
نرگس: بارها تلاش کردم تا اعتیادش را ترک کند، اما ترک نکرد. چند بار تهدیدش کردم که جدا می شوم. چند ماهی کنار گذاشت، اما دوباره برگشت. 18 ساله بودم که با شاهین آشنا شدم. قصد داشتیم با هم ازدواج کنیم. خانواده هایمان در ایران زندگی می کردند. تنهایی و غربت باعث شده بود من بیشتر به شاهین وابسته شوم. دانشجوی نمونه بودم و در کمتر از 4 سال لیسانس گرفتم. شاهین، هم کار می کرد و هم درس می خواند. به همین دلیل نتوانست واحدهای درسی اش را با موفقیت پاس کند و این وضع آنقدر ادامه یافت تا از دانشگاه اخراج شد. این شکست، او را بسیار عصبی کرده بود. مرتب سیگار می کشید و افسردگی ناشی از فشارهای روانی سبب شد خودش را از همه مخفی کند.
دلم نمی خواست او را از دست بدهم. به همین دلیل درسم را در آلمان رها کردم تا او را به تهران نزد خانوادهاش برگردانم. بازگشت به ایران، در روحیه شاهین تأثیر بسیار مثبتی گذاشت. روز به روز حالش بهتر می شد. هنوز 6 ماه از بازگشتمان نگذشته بود که شاهین سراغم آمد و گفت: پدرش برایمان خانه ای خریده تا زندگیمان را شروع کنیم. سر از پا نمی شناختم. لحظه ای که سال ها در انتظارش بودم، رسیده بود. شاهین در مغازه پدرش مشغول کار شد. همه چیز خیلی خوب پیش می رفت. 2 سال از زندگی مشترکمان می گذشت که متوجه شدم باردارم. از این موضوع خیلی خوشحال بودم. 2 ماه قبل از تولد فرزندمان لاله، متوجه شدم مصرف سیگار شاهین زیاد شده، رفتار و حرکاتش نشان می داد که درکنار سیگار، مواد مخدر هم استفاده می کند. دخترم لاله به دنیا آمد. لاله تنها دلخوشی من در زندگی بود. برای حفظ زندگیام باید کاری می کردم که شاهین اعتیادش را ترک کند. پیش یک مشاور خانواده رفتم و از او کمک خواستم، شاهین را هم بردم. مشاور گفت: افسردگیاش برگشته و باید نزد روانپزشک برود. لاله را فراموش کردم، همه زندگی ام شد اعتیاد شاهین. بدرفتاری هایش روز به روز بیشتر می شد و سر کوچک ترین مسائل کتکم می زد.
ـ درباره رفتار ناهنجار شوهرتان با پزشک صحبت کردید؟
ـ بله، می گفت تحمل کن، من هم به خاطر علاقه ای که به شوهرم داشتم قبول کردم. چندبار زیر مشت و لگدهایش بیهوش شدم. به خانواده ام چیزی نمی گفتم؛ چون می دانستم اگر آنها بفهمند، قطعاً کاری می کنند که از شاهین جدا شوم. نمی خواستم تحت هیچ شرایطی شاهین را از دست بدهم. وقتی او را تهدید کردم که ترکش می کنم، دوباره مواد را ترک کرد، ولی بعد از چند ماه برگشت. مشاورها می گفتند شاهین افسرده است، نمی تواند ترک کند. 25 سال شرایط سخت زندگی با یک مرد معتاد را تحمل کردم. می دانستم اگر از او جدا شوم، دخترم آسیب روحی جبرانناپذیری می بیند. لاله پدرش را خیلی دوست داشت. خانوادهام موضوع را فهمیده بودند و به من فشار می آوردند که شاهین را ترک کنم، ولی من نمی توانستم.
دخترم لاله 21 ساله و دانشجوی رشته گرافیک بود که به یکی از خواستگارانش علاقهمند شد. از حرف هایش متوجه شدم به دلیل اعتیاد پدرش از ازدواج با آن پسر هراس دارد. لاله می ترسید او متوجه اعتیاد شاهین شود و ترکش کند. حالا اعتیاد شوهرم تنها کابوس زندگی من نبود، بلکه آینده لاله را هم به شدت تهدید می کرد. می دانستم که دخترم، ضربه سختی خواهد خورد. به همین دلیل، تصمیم گرفتم به این کابوس پایان دهم. یک روز وقتی شاهین از خانه بیرون رفت، همه وسایل خودم و لاله را جمع کردم و برای همیشه از خانه ای که روزی برایم زیباترین جای دنیا بود، بیرون آمدم. حالا به دلیل اعتیاد شوهرم می خواهم از او جدا شوم.
دکتر صادقی، روانشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، در این زمینه می گوید: اعتیاد دو جنبه دارد:
1. اعتیاد جسمی 2. اعتیاد روانی. اعتیاد جسمی با کنار گذاشتن ماده مخدر و مصرف داروهای کنترلکننده یا مصرف نکردن دارو و تحمل درد و عوارض ترک برطرف می شود، ولی مسئله مهم تر، ترک روانی است. معمولاً افراد معتاد بدون توجه به زیرساختهای اعتیاد می کوشند آن را ترک کنند، برای مثال معتاد ممکن است در طول زندگی اش تا قبل از اعتیاد آسیب هایی دیده باشد، مثل توهین، تحقیر کلامی، تنبیههای بدنی، مشکلات تحصیلی، اختلافات خانوادگی و فقر.
این استاد دانشگاه، ترک اعتیاد را بدون توجه به چنین آسیب ها، کاری بینتیجه می داند و می گوید: ترک اعتیاد با این شرایط، مقطعی خواهد بود و عوامل اصلی سر جای خود مانده اند.
بهتر است برای ترک مطمئنتر، پس از ترک جسمی، فرد معتاد پس از بهبود جسمی، مشکلات گذشته را حل کند و در صورتی که مشکلات حلشدنی نباشند، از رواندرمانی و آموزش منطقی کمک گیرد.
[1]. اولین سمینار بررسی مسائل اعتیاد تهران، نشر امیرکبیر، چ 1، 1365، صص 147- 149.