سختی های حضرت فاطمه(س)پس ازفوت پیامبر(ص)
س:سختی ها پس ازوفات پیامبر(ص)خودراچگونه به فاطمه(س)نشان دادند؟
:ج
فاطمه (س) پس از مرگ پدر عمر چندانى نكرد، فاصله وفات او با پيامبر (ص) را حدود 2 – 3 ماه ذكر كردند. ولى همين مدت كوتاه به تنهایى معادل با تمام رنجها و محنتهاى دوره هاى گذشته حيات بود. آنچه فاطمه (س) در گذشته از جام بلا نوشيده بود اينك تجديد خاطره شده و مجدداً با همان شدت و بلكه بيشتر دربرابراو حضور يافتند.
براى اين كه ميزان دشوارى هاى حيات، و در مقابل آن درجه تحمل فاطمه (س) روشن گردد كافى است، وقايعى را كه درزندگى پس ازوفات پيامبر (ص) براى او پديد آمده اند شماره كنيم؛ بخشى از آنها عبارتنداز از تشكيل سقيفه براى خليفه آفرينى، بردن على (ع) به مسجد، جبراً براى بيعت، آتش زدن به درخانه او، سقط جنين او، غصب فدك او، تفرقه امت پدرش، فقرو نادارى ناشى از محروم كردن دوستان على (ع) از بيت المال، استقرار ناحق، عدم همپروازى ها، تلاش خصم براى هضم على (ع) و فاطمه (س) در اندرون دستگاه خلافت ،همدستى براى بريدن شاخه هاى اسلام و حتى على (ع) كه تنه درخت اسلام به حساب مى آمد و… كلاً او چون پرنده اى مجروح بود كه در ميان دو حادثه و فاجعه سنگين گيركرده بود، مرگ پدر، نفاق خصم در برخورد با بازماندگان رسول. براى اينكه درجه صبر و تحمل او دربرخورد با حوادث روشن گردد به چند نمونه و مورد آن اشاره مى كنيم:
1- تحمل شكست على (ع):
على (ع) عزيزجان پيامبر(ص) و همسر والاى فاطمه (س) است، تحمل همه چيز براى فاطمه (س) آسان است، اما تحمل نامرادى على (ع) و شكست دادن او در صحنه سياست براى فاطمه (س) بسيار سخت است به ويژه كه ببيند امت، اجماع برهضم على (ع) كرده اند. وحق او راكه حق خدا و حق مردم بود ناديده گرفته اند واين خود قلب زهرا را شديداً مى فشرد. و فاطمه (س) براى خدا آن را تحمل كرد .
2- تحمل غصب حق:
فاطمه (س) گمان نمى كرد كه دشمن با اين سرعت در حق او و شوهرش طمع كند و با آن همه سفارش پيامبر(ص) درباره او، ازارث محرومش دارند. او وارث پدر بود و حقش غصب شد. فدك را كه خالصه پيامبر(ص) و واگذاشته به فاطمه (س) بود از اوگرفتند وفرياد فاطمه (س) كه درواقع دفاع از حق مردم بود به جایى نرسيد او درآمد فدك را در راه خدا صرف مى كرد آن را از او دريغ داشتند تا مردم از دورش پراكنده شوند و فاطمه (س) ناگزير آن را تحمل كرد و به فلج اقتصادى تن در داد.
3- تحمل نفاقها:
آدمى چقدر بايد خون بخورد كه شاهد باشد به اسم دين، ريشه دين را قطع مى كنند و به اسم مذهب و درسايه تقدس مآبى اسلام را سركوب مى كنند. با حديثى جعلى مى خواهند قرآن را نسخ شده بينگارند و با تصنعى مى خواهند قلب واقعيت كنند. ارث او را ربودند با اينكه آيات قرآن آن را اثبات مى كند و آنها قصد خيانت دارند و فاطمه (س) از ترس فروباشى اسلام، آن را تحمل مى كند.
4- تحمل رياستطلبىها:
خلفا درشرايطى بودند كه اگر به آنهاگفته مى شد براى رياست دست از دين بر دارند در قبول آن بى ميل نبودند – در عين حال مدعى بودند كه براى حفظ اسلام تن به خلافت داده اند و نمى خواهند آن را بپذيرند. براى رياست طلبى از قبح عمل ابا ندارند حتى ازكتك زدن دخترپيامبر (ص). به گفته ابن ابى الحديد، آنها ازآغاز اسلام را به خاطر طمع پذيرفتند و طبق ادعاى او آنان با يهود دررابطه بودند و آنچه به عنوان ملاحم درتورات آمده بود خبر يافته بودند و براى دستيابى به آن دست و پا مى زدند و فاطمه (س) بايد اين رياست طلبى ها را تحمل كند و براى اسلام دم برنياورد .
5- تحمل صدمه به اسلام:
او درشرايطى بود كه كشته هاى پدر وشوهرش را برباد رفته مى ديد ودم بر نمى آورد. تحت فشار نامردمى قرار داشت كه همه چيز را حتى به بهاى از دست دادن اسلام مى پذيرفتند تا به مراد خود دست يابند. چه بسيار بودند زجرها و رنجها كه پيامبر(ص) وعلى (ع) وصحابه بزرگوار تحمل كردند تا اسلام زنده بماند و اگرفاطمه (س) وعلى (ع) به صورت جدى ومبارزه اى با آنها درگير مى شدند فاتحه اسلام خوانده مى شد و فاطمه (س) به همين خاطر صبر كرده بود .
6- تحمل آزار جسمى:
او ضربه خورد، ضربه اى سخت، بدان حد كه فرزندش دررحم شهيد شد. او را بين در و ديوار فشردند، بر بازويش ضربه زدند، برپهلويش لگد زدند و دركل شرايطى پديد آمد كه فاطمه (س) به بستر كشانده شده و درشرايط مرگ قرارگرفت. روح لطيفش به گونه اى بود كه بايد گفت تنها مرگ پدر آن را كفايت مى كرد ديگر آزار مشركان براى او زيادى بود. ولى آن آزارها را هم صبورانه متحمل شد.
7- تحمل فراق پيامبر (ص):
كه اين امر براى او بسيار بسيار سنگين بود. او كسى است كه از شنيدن خبرمرگ خود ازپيامبر (ص) كه وعده اش داده بود نخستين كس ازخاندان اوست كه به او ملحق مى شود خرسند شده خنديد. حال با اين روحيه چگونه فراق پدر را تحمل كرد مسأله اى است كه بررسى، آن دفتر جداگانه اى را مى طلبد.
در كل فاطمه (س) پس ازمرگ پدر به دشوارى هاى سختى مبتلا شد كه اگر نبود مقاومت و ايستادگى او، واگر نبود ظرفيت بالاى روحى و تحمل فاطمه (س) ،ناگوارهاى سختى براى او پديد مى آمد.تنها همين زجربراى او كافى است كه پيامبر(ص) درمأموريت 23 ساله خود از مردم اجر و مزدى نخواست جز مودت ذوى القربى ولى مردم با تنها بازمانده رسول خدا (ص) حق شناسى كردند او را آزردند .
او پس ازمگر پدربه دست مزدوران شيخين افتاد، اسيرنفاق آنها وشكنجه شد و ضربه ديد، خلافت مخصوص على (ع) را ناديده گرفتند، محسنش را شهيد كردند و فاطمه (س) راه تحمل را در پيش گرفت.