سرنوشت برادر و خواهرم چه ربطی به من داره؟
سلام من دختری 25 ساله تحصیل کرده با چهره زیبا و قد و اندام بلند و متناسب و خوش پوشی هستم و از پاکی خدا رو شکر می کنم خیلی کمکم کرده(حالانگین چه خودشیفتس ظاهرمو توصیف کردم چون فکر کردم شاید به اظهار نظرتون کمک کنه) درخانواده پرجمعیتی(7 نفره) به دنیا آمدم بچه آخر خانواده هستم خواهر و برادرانم زود ازدواج کردند پدرم را در سن 14 سالگی از دست دادم واز آن سال به بعد با مادرم که مسنه تنها زندگی می کنم مادرم زندگی مرفه ای را برایم فراهم کرده ولی به علت اینکه یکی از برادرهایم زندانه و یکی از خواهرانم طلاق گرفته و مستقل زندگی می کنه همیشه خانواده ام بهم میگن به خاطر این برادر وخواهرم فردی مناسب به خواستگاری ام نمیاد این حرف منو خیلی آزار می ده آخه مگه تقصیرمنه که اون دوتا سرنوشتشونو اینطوری خواستن.
من عاشق پسری هستم که به گفته خودش اونم عاشقمه و تمام شرایط زندگیمو می دونه و علی رغم اینکه می گه مشکلی با این قضایا ندارم ولی 5 ساله که نه پا پیش می ذاره نه از سر راهم کنار می ره. خواستم منطقی فکر کنم به یکی از خواستگارام که از فامیل بود جواب مثبت دادم و 2 ماه نامزد شدم ولی چون دوستش نداشتم انقدر افسرده و ضعیف شدم که خانوادم که خیلی موافق این ازدواج بودن با دیدن شرایط من با گفتم موافقت کردن و نامزدی بهم خورد و الان یک سال می گذره پسری که دوستش دارم همچنان هست حتی تا مرحله تحقیقات محلی پیش رفت ولی می گه بابام مخالفه می گه چرا دختره نامزد کرده شایدم عقد کرده و….خیلی خستم مدام گریه می کنم از این همه بهونه خسته شدم از طرفیم حرفای خانوادم.
جواب کارشناس:
با سلام به شما خواهر گرامی
خود پسر باید خانواده اش را راضی کند نه شما؛ شاید اون پسر واقعا شما را نمی خواهد وگرنه اگر می خواست، در طول این 5سال خانواده اش را راضی کرده بود؛ نشانه اش هم این است که دلیل مخالفت پدرش – که می گوید: «چرا دختره نامزد کرده شایدم عقد کرده و…»- قبلا وجود نداشت پس چرا قبلا راضیش نکرده بود این نشان می دهد که شاید خودش واقعا شما را نمی خواهد و حرف پدرش را بهانه کرده علاوه بر اینکه شاید اگر این پسر واقعاً شما را برای ازدواج می خواست زمانی که شما می خواستی نامزد کنی، این پسر خودش را به آب و آتش می زد تا شما را به دست بیاورد. پس احتمال بده که خواست و علاقه پسر انقدر نیست که تو فکر می کنی
پس منتظر معجزه نباش و سرنوشت خودت را به این پسر گره نزن؛ اکنون در 25سالگی هستی و اگر باز هم بخواهی صبر کنی ممکن است دیر شود. برای این که تکلیف شما زودتر با این پسر روشن شود و همچنین برای امتحان پسر، باید ابتدا با او قطع رابطه کنی و به او مهلت بدهی و بگویی که اگر مرا برای ازدواج می خواهی باید تا یک ماه دیگر خانواده ات را راضی کنی و به خواستگاری بیایی و بعد از یک ماه، تو را فراموش می کنم و خواستگاران دیگر را راه می دهم.
ادامه ی رابطه با این پسر به ضرر شما است امّا عقب نشینی و قطع رابطه ی شما باعث دلتنگی او می شود و او تحت فشار قرار می گیرد و اگر واقعاً طالب شما باشد، به هر قیمتی خانواده اش را راضی می کند.
به هیچ وجه از موضع ضعف با این پسر برخورد نکن و اگر خواستگار مناسب نداری اجازه نده این را بفهمد و حتّی به او نگو که عاشقش هستی؛ چون جذّابیّت و مطلوبیّت شما پیش پسر ضعیف می شود و ممکن است طاقچه بالا بگذارد.
تا زمانی که عشق این پسر در قلب شما هست، نمی توانی پسر دیگری را دوست داشته باشی، حتّی اگر بهتر از این پسر باشد؛ مثلاً همین خواستگار فامیلتان ممکن است از این پسر خیلی بهتر باشد؛ به هر حال هرچه زودتر باید تکلیف این پسر روشن شود، یا ازدواج یا قطع رابطه و فراموشی. فکر کردن به خواستگار دیگر به فراموش کردن کمک می کند و اگر خواستگار را به خانه راه دهید به ناامید شدن دلتان از آن پسر کمک می کند.
دعا و استغفار و توسّل و شرکت در مجالس مذهبی زنانه و حضور در مسجد و پایگاه و کانون و جلسه قرآن و… هم برای بهتر شدن روحیه ی شما خوب است و هم این دستورالعمل ها و این مراکز از بهترین و سالم ترین راه ها و مراکز حلّ مشکلات مختلف از جمله همسریابی است؛ شما می توانید ارتباطتان را با خانم ها بیشتر کنید، در مجالس زنانه شرکت کنید، در مسجد و هیأت و کانون های مساجد و پایگاه های بسیج و… حضور داشته باشید و در میان خانم ها و در جاهای سالم جلوه داشته باشید و خوبی ها و توانایی هایتان را نشان دهید و توقّعاتتان را کم کنید تا خواستگار خوب پیدا کنید.
آن خواهر و برادر شما خودشان سرنوشتشان را این گونه نمی خواستند، امّا چون بی دقّتی کردند، به چنین سرنوشتی مبتلا شدند. چه بخواهی و چه نخواهی، سرنوشت شما از طرفی از سرنوشت اطرافیانتان تأثیر می پذیرد و از طرفی روی سرنوشت اطرافیانتان تأثیر می گذارد؛ پس اوّلاً: واقع بین باشید؛ ثانیاً: مواظب باشید مانند آن ها با بی دقّتی به سرنوشت نامطلوبی گرفتار نشوید.
ارتباط دوستی با جنس مخالف حتّی به قصد ازدواج، از نظر شرعی گناه دارد و از منظر روان شناختی نیز آسیب هایی دارد و راه مطمئنّی برای ازدواج نیست. یکی از ضررهای ارتباطِ قبل از ازدواج این است که امکان دارد باعث دلبستگی بشود و دیگر نتوانیم بی طرفانه درباره ی طرف مقابل قضاوت کنیم. شما ارتباط خود را تا مرحله ای پیش برده اید که طبق گفته ی خودتان، عاشق او شده اید و او نیز به گفته ی خودش عاشق شما است و عشق قبل از ازدواج باعث بی دقّتی می شود که بسیار خطرناک است.
اگر به هر دلیل این ازدواج به سرانجام نرسد، فراموش کردن کسی که چند سال با او ارتباط عاطفی داشته اید مشکل خواهد بود؛ همچنین ممکن است افراد مختلفی از ارتباط شما باخبر باشند که در این صورت ممکن است کیفیّت و کمیّت خواستگاران شما دستخوش تغییرات نامطلوبی بشود.
حتماً با افراد باتجربه مشورت کنید؛ به خانواده هایتان بیشتر از چشم خودتان اعتماد کنید و در مرحله ی تصمیم گیری قبل از ازدواج، عشق را کنار بگذارید و تمام نقاط ضعف و قوّت این پسر را بنویسید و ببینید اگر فرد دیگری این خوبی ها و بدی ها را داشت، آیا حاضر می شدید با او ازدواج کنید یا نه؟
هرگز ناامید نباشید؛ اگر خدا بخواهد می تواند بهترین خواستگار را برای شما بفرستد که اصلاً در خواب هم نمی دیدید؛ به خصوص این که شما به کمک خدا، خود را پاک نگهداشته اید و ظاهراً غیر از دوستی با جنس مخالف گناه دیگری نداشته اید و إن شاء الله از این گناه نیز توبه می کنید.