سرکوب عشایر در زمان رضاشاه
س:نظریات امام خمینی درباره سرکوب عشایر، به عنوان یکی از خیانت های رضاشاه چیست؟
ج: 1
يكى از خيانت هاى رضا شاه به ملت ما اين بود كه مامور شده بود عشاير ما را سركوب كند. من در يك كتابى راجع به اين مطلب نوشتم لكن نگذاشتند آن جمله باشد.[1]
اين عشاير ما در اطراف ايران پشتوانه هاى استقلال ايران بودند و خارجى ها از باب اينكه اين قدرت را نمى توانستند تحمل كنند مامور كردند رضا خان را، پدر اين محمد رضا را براى سركوب كردن اين عشايرو او خدمت خودش را با خيانت هاى به ملت ما به انجام رساند.[2]
2
در زمان رضاشاه به امر اجانب مامور شد كه عشاير را درهر جا كه هست سركوبى كند. براى اينكه مطالعاتى كه كرده بودند اجانب ، يكى از چيزهائى كه ممكن بود جلوى اجانب را بگيرد و نگذارد كه اينها به طرف ايران رخنه بكنند، عشاير بودند. اينها با هر احتمالى يك سدى درست ميكردند كه جلوى آن متحمل رابگيرند احتمال ميدادند كه روحانيون از مقاصد آنها جلوگيرى مى كنند، رضا خان را واداشتند به اينكه با روحانيون بجنگد. همان طور كه ديديد، يعنى شايد شما اكثرا يادتان نباشد ولكن من يادم است و پيرمردها يادشان است ، ديديد كه با روحانيون چه كردند به طورى كه درهمين مدرسه فيضيه نمى توانستند طلبه ها توى حجره هاى خودشان روز بمانند. آنها مجبور بودند كه قبل از آفتاب بروند به باغات و آخر شب برگردند براى اينكه اگر در مدرسه بودند، مى آمدند پاسبان ها مى ريختند مدرسه و مى بردند آنها را و خلع لباس مى كردند، حبس مى كردند و چه مى كردند و با بزرگان ، از روحانيون هم مخالفت هاى زياد شده ، گرفتاريهاى زياد آنها داشتند به حبس عده اى رفتند، بعضى را كشتند روى همين احتمال كه روحانيون يك سدى باشند در مقابل اجانب ، عشاير هم يك سد ديگرى بود كه اينها خيال اين راكردند عشاير اگر در ايران باشند (همين طور هم بود) قدرت عشاير باشد، از باب اينكه اينها توجه به اسلام دارند ممكن است كه جلوى مقاصد آنها را بگيرند. از اين جهت عشاير را يكى پس ديگرى خلع سلاح كردند و از محل خودشان بيرون كردند و به قول خودشان تخته قاپو[3] كردند و اين مسائلى كه براى همه عشاير پيش آوردند و هر چه توانستند اين ذخائر ملت مارا، اين ذخائر انسانى را، هر چه توانستند اين ذخائر را چپاول كردند، از بين بردند.[4]
3
همه اقشار ملت را از اينها، از هم جدا كردند با اسماء مختلف (( عشاير از اشرار هستند و بايد سركوبى بشوند و بايد چه بشوند و اينها چه دزدند اينه)) عشاير، مردم محترم ، فرض كنيد در هر جائى چهار تا هم چيزهست لكن اينها غرضشان اين حرف ها نبود، غرض اين بود كه كارى كه مى كنند و عشاير را خلع سلاح مى كنند، در نظر ملت يك چيز صحيحى جلوه بدهند چنانچه عمامه اهل علم را كه بر مى داشتند در نظر ملت يك چيز صحيحى جلوه بدهند چنانچه گفتند اينها انگليسى هستند، اينها بايد بروند سراغ كارشان .[5]
4
از خيانت هائى كه رژيم سلطنتى پهلوى به اسلام كرد و به ايران ، تخته قاپو كردن عشاير بود، اين پشتيبانى ، اين پشتيبان اسلام را او خواست بگيرد، عشاير و ايلات ما را خواست به شكست برساند تا وحدت ملى ما از دست برود، تا وحدت اسلامى ما از دست برود. در طول سلطنت جائرانه اين پدر و پسر تنها شما بختيارى ها نيستيد كه گرفتار ظلم و ستم بوديد و گرفتار كمبودى ها، تمام عشاير ايران ، تمام اقشار ايران اين گرفتارى را داشتند و با زحمت و رنج دست به گريبان بودند.[6]
5
شروع كرد به اسم اينكه مى خواهد قدرت مركزى را درست كند، عشاير كه همه شان ، البته در عشائر يك اشخاص غيرباب هم بود، لكن اينها يك پشتوانه اى براى ملت بودند، تمام اينها را از بين برد.[7]
6
آنها ادراك اين را كرده بودند كه اين عشائر هستند كه اگر يك وقت مثلاقيام كنند نمى گذارند اينها به منافعى كه دارند برسند. عشائر را هم مى خواستند از آن محالى كه دارند، اينها را كوچ بدهند به يك محل ديگر، از محلى كه محل قدرتشان بود اينها را دور كنند و كوچ هم دادند، زيادى از عشائر رااز محل خودشان كوچ دادند به يك محل هاى ديگر و معلوم است كه وقتى عشائر از آن محل هايى كه آشنا بودند به وضعيت كوهستان هاى محل دور بشوند و بروند به يك جاى غربتى ، اينها قدرتشان را از دست مى دهند. نقشه هم همين بود كه عشائر كه مى توانند يك وقتى قيام كنند برخلاف مصالح آنها، اينها را خلع سلاح بكنند. علاوه براين از محل هاى خودشان دورشان كنند و كوچشان بدهند به محال ديگر.[8]
7
به اسم اينكه امنيت را مى خواهد به ايران برگرداند شروع كرد به مبارزه با عشاير ايران و عشاير كه يكى از پايگاه هاى مهم ايران بودند، گر چه نواقصى داشتند، ولى خدمت هائى هم ميكردند ، عشاير را يكى پس از ديگرى سركوب كرد و از محال خودشان بعضى از آنها را كوچ داد به جاهاى ديگر و آنها را تقريبا از بين برد.[9]
8
در زمان رضا خان كوشش هاى زيادى براى راه باز كردن به اين ملت ها و خصوصا ايران و راه باز كردن براى تحت سلطه قرار دادن ملت ما چپاولگرى هاى بى حساب ، راه هاى مختلفى را داشتند. يك راه اين بود كه عشاير اين كشور را سركوب كنند و آنها را از حال عشايرى بيرون بياورند و به اصطلاح خودشان تخته قاپو كنند . براى اينكه مى ديدند كه اين عشاير براى ايران يك پشتوانه است ، اين عشاير مختلفى كه در ايران هست ، در همه جاى ايران عشاير هستند، در خوزستان هست ، در كردستان هست ، در كرمانشاه هست ، در فارس هست ، در سيستان و بلوچستان و آذربايجان و همه جا از اين عشاير زياد هستند و اينها يك پشتوانه اى بودند از براى ايران و آنها كوشش داشتند به اينكه عشاير را سركوب كنند و لهذا همه عشاير را تقريبا سركوب كردند به وسيله رضا خان و حالا ما مى فهميم كه عشاير چه نقشى دارند در ايران ، در عين حالى كه الان بعضى عشاير ايران وارد جنگ هستند، ولى اين بعضى عشاير كارهاى شجاعانه مى كنند و عشاير ديگر از قبيل عشاير بختيارى ، عشاير قشقايى فارس و عشاير امثال اينها، همه اينها به اسلام وفا دارند و داوطلبند از براى اينكه به جبهه ها بروند و اميد است كه احتياج نباشد به اينكه همه عشاير ايران وارد جبهه ها بشوند و ما امروز مى فهميم كه آنها به واسطه مطالعاتى كه داشتند براى عشاير چه قدرتى قائل بودند، آنها ضربه اى از تنگستانى ها[10] خورده بودند و در صدد اين بودند كه عشاير را بكلى از بين ببرند، اين يك نقشه اى بود كه در آنوقت اينها كشيدند.[11]
9
يكى از چيزهائى كه آنها احتمال مى دادند كه يك وقت اين عشايرى كه به ديانت اسلام اعتقاد دارند و مى خواهند كه اسلام تحقق داشته باشد، احتمال ميدادند كه اينها برخلاف آنها قيام بكنند، عشاير بودند رضاخان عشاير را بكلى مى خواست از بين ببرد و بسيار هم موفق شد در از بين بردن ، يك افرادى از آنها را تربيت كنند كه عشاير را اينها به طريقى كه آنها مى خواهند، استعمالشان كنند كه بسيارى از آنها در خارج بودند و در ايران بودند و انحراف داشتند آنها مامور اين بودند كه عشاير را منحرف كنند و تضعيف كنند روحيه آنها را.[12] [13]
[1] منظور كتاب كشف الاسرار است .
[2] صحيفه نور جلد:5 صفحه :269 تاريخ سخنرانى :19/1/58
[3] تخته قاپو: اسكان عشاير و طوايف صحرانشين در شهر يا روستا
[4] صحيفه نور جلد:6 صفحه :55 تاريخ سخنرانى :2/2/58
[5] صحيفه نور جلد:6 صفحه :56 تاريخ سخنرانى :2/2/58
[6] صحيفه نور جلد:6 صفحه :189 تاريخ سخنرانى :26/2/58
[7] صحيفه نور جلد:7 صفحه :4 تاريخ سخنرانى :6/3/58
[8] صحيفه نور جلد:7 صفحه :4 تاريخ سخنرانى :6/3/58
[9] صحيفه نور جلد:13 صفحه :56 تاريخ سخنرانى :11/6/59
[10] اشاره به دليران تنگستان كه به فرماندهى رئيس على دلوارى مقاومت شجاعانه اى در برابر سربازان انگليسى در بوشهر انجام داد.
[11] صحيفه نور جلد:13 صفحه :275 تاريخ سخنرانى : 22/10/59
[12] صحيفه نور جلد:16 صفحه :118 تاريخ سخنرانى :21/1/61
[13] علاوره بر موارد مذكور براى اطلاع بيشتر رجوع شود به:
1- صحيفه نور، جلد: 5، ص 276.
2- صحيفه نور، جلد: 7، ص 278.
3- صحيفه نور، جلد: 10، ص 60.
4- صحيفه نور، جلد: 16، ص 174.