سریه های رسول خدا درسال نهم هجری
س:سریه های رسول خدا در سال نهم هجرت چه بودند؟
ج: سريه عيينة بن حصن فزارى
محرم سال نهم : رسول خدا صلى الله عليه و آله براى تحويل گرفتن زكاتهاى بنى كعب طايفه اى از خزاعه ، بسر بن سفيان را فرستاد، اما بنى تميم كه در مجاورت خزاعيها زندگى مى كردند، به آنان گفتند: مال خود را بى جهت به آنان ندهيد و شمشيرها را از نيام كشيدند و بسر را از تحويل گرفتن زكات مانع شدند. ناچار بسر به مدينه آمد و پيش آمد را به رسول خدا گزارش داد. رسول خدا عيينه را با پنجاه سوار بر سر آنان فرستاد، وى عده اى از آنان را اسير گرفت و به مدينه آورد، چند تن از بزرگان بنى تميم از جمله عطارد بن حاجب در پى اسيران رفتند و بر در خانه رسول خدا ايستادند و فرياد كردند: اى محمد! پيش ما بيا، رسول خدا از خانه بيرون آمد و عطارد بن حاجب از طرف فرستادگان بنى تميم سخن گفت و سپس رسول خدا اسيرانشان را به آنان باز داد.
سريه ضحاك بن سفيان كلابى
ربيع الاول سال نهم : رسول خدا صلى الله عليه و آله سريه اى به فرماندهى ضحاك بر سر طايفه قرطاء فرستاد و چون اين طايفه از قبول اسلام امتناع ورزيدند، جنگ درگرفت و دشمن هزيمت يافت . [1]
سريه علقمة بن مجزز مدلجى
ربيع الآخر سال نهم : رسول خدا صلى الله عليه و آله ، علقمه را با سيصد نفر فرستاد تا بر مردمى از حبشه كه در كشتيهايى به چشم مردم شعيبه (اهل جده ) آمده بودند حمله برد، وى تا جزيره اى در ميان دريا پيش رفت ، اما دشمن گريخت و جنگى پيش نيامد. به هنگام بازگشت ، چون جمعى شتاب داشتند كه به مدينه بروند عبدالله بن حذافه را بر اصحاب سريه امارت داد. عبدالله كه اهل مزاح بود در يكى از منازل براى گرم شدن افراد، آتش افروخت ، آنگاه به اصحاب خود گفت : مگر نه آن است كه بايد شما از من اطاعت كنيد؟ گفتند: چرا. گفت : پس به شما دستور مى دهم كه همه داخل اين آتش شويد. چون ديد كه بعضى از اصحاب او، خود را آماده فرمانبرى مى كنند، گفت : بنشينيد كه من مى خواستم با شما بخندم و شوخى كنم .
قصه عبدالله را به رسول خدا صلى الله عليه و آله گفتند. رسول خدا فرمود: من امركم (منهم ) بمعصية فلا تطيعوه . هركس از فرماندهان شما، شما را به گناه دستور داد، از او اطاعت نكنيد. [2]
سريه على بن ابى طالب عليه السلام
ربيع الآخر سال نهم : رسول خدا صلى الله عليه و آله ، على بن ابى طالب عليه السلام را با صد و پنجاه سوار، بر سر قبيله طيى ء براى ويران كردن بتخانه فلس فرستاد. بامدادان بر محله خاندان حاتم طائى حمله بردند و بت و بتخانه را ويران ساختند و شتر و گوسفند و اسيران فراوان گرفتند و در مخزن فلس ، سه شمشير و سه زره به دست آوردند.
على عليه السلام ، در منزل ركك غنيمتها را بعد از جدا كردن خمس قسمت كرد.
سريه عكاشة بن محصن اءسدى
ربيع الآخر سال نهم : سپس سريه عكاشه به جناب ، سرزمين قبايل عذره و بلى در ماه ربيع الآخر سال نهم هجرت روى داد. [3]
سريه خالد بن وليد
رجب سال نهم : رسول خدا صلى الله عليه و آله از تبوك خالد بن وليد را با چهار صد و بيست سوار بر سر اكيدر بن عبدالملك كه مردى نصرانى از قبيله كنده و پادشاه دومة الجندل بود فرستاد. خالد با سپاهى كه همراه داشت ، پيش رفت و شبى مهتابى به نزديك قصر وى رسيد، او را ديد كه با تنى چند از جمله برادرش حسان گاوى را براى شكار تعقيب مى كنند، در همان حال سپاه اسلام بر وى حمله بردند و برادرش را كشتند و خود او را اسير گرفتند.
خالد، اءكيدر را امان داد مشروط به آن دومه را براى وى بگشايد و او چنان كرد، خالد دومة الجندل را گشود و خمش آنچه را به غنيمت گرفته بود جدا كرد و بقيه را بر سواران بخش كرد و به هر سوار مسلحى پنج شتر غنيمت رسيد.