سوال از بدیهیات در قرآن
چرا خداوند در قرآن از امور بدیهی ای مثل اینکه: آیا بینا و نابینا برابرند؟ و یا آیا، کسانیکه میدانند با کسانیکه نمیدانند برابرند؟ سوال کرده است با وجود اینکه از واضحات هستند و چرا به تفکر در این امور دعوت کرده؟
در قرآن مجيد، بسيارى از حقايق مربوط به معارف دينى و اخلاقى و اجتماعى در قالب سؤال، طرح و طرفين مسأله در اختيار شنونده گذارده مىشود تا او با فكر خود يكى را انتخاب كند. اين روش كه بايد آن را روش غير مستقيم ناميد، اثر فوقالعادهاى در تأثير برنامههاى تربيتى دارد؛ زيرا انسان، معمولًا به افكار و برداشتهاى خود از مسائل مختلف، بيش از هر چيز اهميت مىدهد. هنگامى كه مسأله به صورت يك مطلب قطعى و جزمى طرح شود، گاهى در مقابل آن، مقاومت بخرج مىدهد و همچون يك فكر بيگانه به آن مىنگرد، ولى هنگامى كه به صورت سؤال طرح شود و پاسخ را از درون وجدان و قلب خود بشنود آن را فكر و تشخيص خود مىداند و به عنوان «يك فكر و طرح آشنا» به آن مىنگرد. لذا در مقابل آن مقاومت بخرج نمىدهد، اين طرز تعليم مخصوصاً در برابر افراد لجوج و همچنين در برابر كودكان مؤثر است.
در قرآن از اين روش استفاده فراوان شده كه به چند نمونه از آن در اينجا اشاره مىكنيم:
1- هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لايَعْلَمُونَ: «آيا دانايان با نادانان مساويند»؟ (زمر/ 9)
2- قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمى وَ الْبَصيرُ أَ فَلا تَتَفَكَّرُونَ: «بگو: آيا نابينا با شخص بينا مساوى است آيا فكر نمىكنيد»؟ (انعام/50)
3- قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمى وَ الْبَصيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُماتُ وَ النُّورِ: «بگو: آيا شخص بينا با شخص نابينا مساوى است آيا تاريكى با روشنائى يكسان است»(رعد/16)(تفسير نمونه، ج3، ص: 203)
پاسخ به اینگونه سوالات روشن و بدیهی است و کسی پاسخی غیر منطقی به آنها نمی¬دهد و در حقیقت فرد با پاسخ به اینگونه سوالات، به مطالبی که قبل از آنها آمده است اذعان می¬کند. برای نمونه به این آیه توجه فرمایید: قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَ فَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ لا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعاً وَ لا ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُماتُ وَ النُّور … .(رعد/16) ترجمه: بگو: «چه كسى پروردگار آسمانها و زمين است؟» بگو: «اللّه!» (سپس) بگو: «آيا اوليا (و خدايانى) غير از او براى خود برگزيدهايد كه (حتّى) مالك سود و زيان خود نيستند (تا چه رسد به شما؟!)» بگو: «آيا نابينا و بينا يكسانند؟! يا ظلمتها و نور برابرند؟! … .
در این آیه با اذعان به اینکه بینایی بالاتر از نابینایی و نور بالاتر از ظلمت است به این مطلب نیز اعتراف می¬کنیم که پروردگار آسمان¬ها و زمین از خدایانی که سود و زیانی برای خودشان هم ندارند بهتر است.
مثالی دیگر: وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلَيْنِ أَحَدُهُما أَبْكَمُ لا يَقْدِرُ عَلى شَيْءٍ وَ هُوَ كَلٌّ عَلى مَوْلاهُ أَيْنَما يُوَجِّهْهُ لا يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوي هُوَ وَ مَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ هُوَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ (نحل/76) ترجمه: خداوند مثالى (ديگر) زده است: دو نفر را، كه يكى از آن دو، گنگ مادرزاد است؛ و قادر بر هيچ كارى نيست؛ و سربار صاحبش مىباشد؛ او را در پى هر كارى بفرستد، خوب انجام نمىدهد؛ آيا چنين انسانى، با كسى كه امر به عدل و داد مىكند، و بر راهى راست قرار دارد، برابر است ؟!
با دقت در این آیات متوجه می¬شویم که خداوند این تمثیل¬های بدیهی را برای توضیح مطالب قبل از آنها آورده است.