شرایط زندگی حضرت فاطمه(س)پس از پیامبر(ص)
س:شرایط زندگی حضرت فاطمه(س) پس از پیامبر(ص) چگونه شد؟
ج: به هر صورت رسول خدا (ص) از دنيا رفت و فاطمه (س) با ماتمها مواجه شد – نه يك ماتم بلكه چند ماتم – ماتم رسول خدا (ص) كه براى او اعظم المصايب بود، ماتم از ميان رفتن حق على (ع) كه فاجعه اى دراسلام به شمار مى آمد، ماتم جهل وغفلت مردم از ضايع شدن حقوق خود و جامعه انسانى شان، ماتم وارد آمدن صدمه بر بدن او به خاطر زورگویى آن فرد نابكار، ماتم غربت اسلام كه براى روح فاطمه (س) موجب آزارى شديد بود و…
اين مجموعه سبب شدند كه او پس از رحلت پدر نتواند بيش از سه ماه دوام آورد ومنتظر حصول وعده پيامبر(ص) درالحاق به او باشد. جريانات پشت پرده پس از مرگ پيامبر(ص) علنى شدند و طبيعى است فاطمه (س) را به علت بينش قوى تر غم و رنج سنگين تر باشد. به ويژه كه ببيند عده اى به اسم دين فريبكارى كنند و زحمت پيامبر (ص) را بر باد دهند.
فاطمه (س) در صدمه اين امور دچار اشك و آه و ناله گشت. وضع او همانند وضع كسى شد كه از معشوق خود دور افتد و در عين حال صدمات و لطمات وارده بر اسلام دل او را بلرزانند و بدانگونه كه توصيف كرده اند پيش بينى پيامبر در اشك ريزى فاطمه (س) در بيت الاحزان محقق شد و او قرين و همدم اشكها شد.
گويند پيامبر(ص) روزى در حال مگر چنان گريست كه محاسنش از اشكتر شد، از او علت گريه را پرسيدند فرمود: ابكى لذريتى و ما تصنع بهم شرار امتى من بعدى كأنّى بفاطمة بنتى و قد ظلمت بعدى و هى تنادى يا ابتاه فلا يعنيها احد من امتى براى نسل و ذريه ام مى گريم كه شروران امتم بعد از من با آنها چه ها خواهند كرد، گویى فاطمه (س) را مى بينم كه مظلوم واقع شده و فرياد يا ابتاه او بلند است و احدى از امتم او را يارى نمى كند…
جلوه اى ديگر از رابطه محبت آميز او رابا پدر درواقعه پس از مرگ پيامبر(ص) مى بينيم آن هم به هنگام اذان گفتن بلال – مى دانيم بلال پس از وفات رسول خدا (ص) در صف مخالفان سقيفه قرار گرفت و به عنوان اعتراض ترك اذان گفت و از مدينه خارج شد. روزى به مدينه برگشت و درب خانه على (ع) را آتش زده و فاطمه (س) را در بستر يافت و از اين ماجرا شديداً متعجب گشت و علت را پرسيد. و ماجرا را به او خبر دادند و طبيعى است كه شنيدن اين واقعه دل او را بلرزاند و او را متأثرتر سازد.
ظاهراً فاطمه (س) پيامش داد كه دوست دارد صداى اذان او را بشنود، بدين وسيله خاطره پيامبر (ص) را تجديد كرده و خود را آرامش بخشد بلال به مسجد رفت و اذان گفت. وقتى به نام پيامبر (ص) رسيد حسنين (ع) دويدند كه بلال بس كن، مادر ما از شنيدن نام پيامبر (ص) مدهوش گرديده است و بلال مجدداً ترك اذان گفت ولى اين بار به خاطر جلوگيرى از آزار دل فاطمه (س) و احياى غم و درد او، و اى كاش خصم فاطمه (س) به اين ميزان حميت و انسانيت داشت .