شناخت احادیث جعلی و غیر جعلی
از کجا میتوان فهمید احادیثی که گفته میشود جعلی نیست؟
پاسخ: تشخیص احادیث جعلی به تخصص ویژهای وابسته است. کسانیکه در دانشهای «علوم الحدیث»، «رجال» و «تراجم» ماهرند، میتوانند باتوجهبه یکسری ضوابط و معیار تا اندازهای به احادیث جعلی پی ببرند.
مهمترین و پُرکاربردترین معیارهای تشخیص حدیث صحیح از حدیث جعلی عبارت است از: قرآن، سنّت، مسلّمات اعتقادی، عقل، حس، علم و تاریخ معتبر. اینک بهاختصار، به شرح هریک میپردازیم:
- قرآنکریم: قرآن قطعیترین نص و محکمترین سند مکتوب مسلمانان است که بدون تحریف و تغییر یا زیاده و نقصان، بهدست ما رسیده است. ازنظر هر مسلمان، قرآن، ملاک اعتبار هر امر دیگر و بیانگر همهچیز است؛[1] باطل در آن راه ندارد؛[2] خدا، خود، نگاهبان و نگهدارندۀ قرآن است؛[3] ازاینرو، سخن مخالف قرآن، حجّیت ندارد و اهلبیت علیهمالسلام به پیروان خود رهنمود دادهاند که حدیث مخالف قرآن را نپذیریم. شیخ کلینی، با سند خود از امام صادق (ع) چنین روایت میکند: پیامبر (ص) در مِنا سخنرانی کرد و فرمود:
«ای مردم، آنچه از جانب من به شما رسیده و موافق قرآن بود، من آن را گفتهام و آنچه به شما رسید و با کتاب خدا مخالف بود، من آن را نگفتهام»؛[4]
- سنت: پیامبر گرامی اسلام ص و جانشینان برحقّ او، نزدیک به سه قرن با مردم زیستند و گفتار و رفتار فراوانی از خود بروز دادند. راویان بسیاری نیز این سخنان و کردارها را نقل کردهاند؛ ازاینرو، گاه نقلهای گوناگون، ما را از صدور گفتار یا کرداری خاص از یک معصوم مطمئن میسازند و بدینوسیله، یک سیرۀ قطعی را شکل میدهند. این گفتار یا رفتار گاه به حدّ ضروریات دین و مذهب میرسد، امّا اگر به این اندازه نیز نرسد، ولی مطمئن و قطعی باشد، باز میتواند معیار سنجش دیگر نقلها باشد و نقلهای نامطمئن و ناهمگون با خود را از اعتبار ساقط کند. آیات قرآنکریم و گفتار معصومان علیهمالسلام بر اعتبار سیره و سنّت، بهعنوان یک معیار استوار در ردّ و پذیرش احادیث پیشوایان دین تأکید ورزیدهاند. قرآن مؤمنان را به ارجاع موارد اختلاف به پیامبر (ص) فرمان میدهد. [5] امامان علیهمالسلام، بر اعتبار سنّت نبوی، تأکید ورزیده و از پذیرش حدیث مخالف با قرآن و سنّت، نهی کردهاند.
در حدیث ابن ابی یعفور از امام صادق علیهالسّلام میخوانیم:
«وقتی به حدیثی دست یافتید، اگر در آن شاهدی از کتاب خدا یا قول پیامبر پیدا کردید، آن را قبول کنید، وگرنه کسیکه آن را برای شما آورده است به آن سزاوارتر است»؛[6]
- مسلّمات اعتقادی: مسلّمات هر دین و مذهب آموزههایی هستند که به تواتر برای گروندگان به آن مذهب، نقل یا با دلیلهایی استوار چنان اثبات شدهاند که پیروان و باورمندان، تردید در آنها را روا نمیبینند و هیچ مخالفت و انکاری را نسبت به آنها برنمیتابند. این مسلّمات، اگرچه ریشه در متون اصلی دین دارند، اما فراوانی آنها موجب امتیاز و تفاوت آنها با دیگر آموزههای برآمده از نصوص قرآن و حدیث است. بهدیگرسخن، اصل عصمت پیامبر اکرم (ص) و مصونیت از خطا در تبلیغ، حاصل و برایند مجموعهای از متون است؛ بهگونهایکه، نمیتوان آن را تنها مفاد یک روایت و آیه دانست. این فراوانی و تأکید موجب میشود تا مسلمانان هیچگاه نپذیرند که پیامبر بزرگ اسلام مرتکب ظلمی شود و شیعه، بههیچروی، نسبتدادن کار ناشایست و حتّی خطا را به امامان معصوم خود و پیامبران برنتابند. این معیار اگرچه در تعریف و تعیین گستره و مصداقهایش اختلافهایی به چشم میآید و ازاینرو، مشکلی همانند معیار عقل در پیشرو دارد؛ امّا بهاجمال، میتوان آن را سنجه و محکی برای نقد روایت دانست؛ برای نمونه، امام رضا (ع) در نقد گمان نادرست عالمان معاصرش دربارۀ ازدواج حضرت داوود (ع) با بیوه اوریا، عصمت پیامبران را گوشزد میکند و سپس، حقیقت ماجرا را بیان میدارد. درآنزمان، چنین میگفتند که داوود (ع)، هنگام خواندن نماز، پرندۀ زیبایی را میبیند؛ نمازش را قطع میکند و در تعقیب آن به بام میرود و چشمش به همسر اوریا میافتد؛ ازاینرو، اوریا را به جبهۀ جنگ میفرستد تا کشته شود تا داوود بتواند با همسر وی ازدواج کند! امام رضا (ع)، پس از ردّ این خبر و با استناد به عصمت پیامبران (ع)، میفرماید:
«در دوران داوود (ع)، با همسر شهید ازدواج نمیکردند و این زنان تا پایان عمر بدون شوهر میماندند. خداوند به داوود (ع) فرمان داد این عادت ناپسند را بشکند»؛[7]
- عقل: قرآن و روایات صدها بار مردم را به تعقّل، تفکر و تدبّر دعوت کردهاند و اگر مبانی و آموزههای دینی با عقل متعارض میبودند، دین از این دعوت سود نمیکرد، بلکه زیان میدید. اسلام حتّی پذیرش مبانی اعتقادیاش را بر عقل استوار کرده و تقلید کورکورانه و بدون دستیابی بهیقین را در این امر مهم نکوهیده است. امام هادی (ع) در پاسخ به کسیکه از حجّت بر مردمان پرسیده بود، میفرماید: «حجّت بر مردمان عقل است که بدان، راستگو بر خدا را از دروغگوی بر خدا تشخیص میدهی تا راستگو را تصدیق و دروغگو را تکذیب کنی.»[8]
کاربرد عقل به شکل معیاری استوار برای کنارزدن احادیث ساختگی، در حوزههای علمی شیعی رایج بوده است و پس از راویان، عالمان نیز این معیار را به خدمت گرفتهاند. ما مجال گزارش این جریان را نداریم و تنها به سخن شیخ مفید، راهبر حوزۀ کهن و پُربار بغداد، اشاره میکنیم. او چنین نوشته است: «اگر حدیثی مخالف با احکام عقلی بیابیم، آن را به کنار میافکنیم»؛[9]
[1]. «وَ نَزَّلْنَا عَلَیک الْکتَابَ تِبْیانَاً لِّکلِّ شَی ءٍ (نحل:89)، و این کتاب را، که روشنگر هر چیزی است، بر تو نازل کردیم.»
[2]. «لا یأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَینِ یدَیهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ (فصلت:42)؛ از پیش آن [قرآن] و از پشت، باطل به سویش نمیآید»
[3]. «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ (حجر:9)؛ بیتردید، ما این قرآن را بهتدریج، نازل کردهایم و قطعاً، نگهبان آن خواهیم بود.»
[4]. محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ترجمۀ جواد مصطفوی، تهران، اسلامی، 1369، ج ۱، ص ۶۹.
[5]. «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُوْلِی الْأَمْرِ مِنْکمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کنْتُمْ تُومِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیوْمِ الآْخِرِ ذلِک خَیرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلاً (نساء: 59)؛ ای کسانیکه ایمان آوردهاید، خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را [نیز] اطاعت کنید؛ پس، هرگاه در امری [دینی] اختلافنظر یافتید، اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید، آن را به [کتاب] خدا و [سنّت] پیامبر [او] عرضه بدارید. این بهتر و نیکفرجامتر است»
[6]. محمدبن یعقوب کلینی، همان، ج ۱، ص ۶۹.
[7]. عبدعلی بن جمعه حویرزی، تفسیر نور الثقلین، قم، اسماعیلیان، 1415 ق، ج 4، ص 445.
[8]. محمد بن یعقوب کلینی، همان، ج ۱، ص 24.
[9]. محمدبن محمدبن نعمان بغدادی کرخی (شیخ مفید)، تصحیح الاعتقاد المطبوعة فی مصنّفات، قم، کنگرۀ شیخ مفید، 1414 ق، ج ۵، ص ۱۴۹.