عرب پرستی!!
شبهه: ما ایرانی هستیم و نباید از عربها پیروی کنیم. کوروش کبیر میگفت: عربپرستی در آیین ما نیست.
پاسخ:
اگر منظور شبههکننده این است که ایرانیان از آداب و رسوم خاص عربها پیروی میکنند، بطلان چنین ادعایی آشکار است؛ زیرا ایرانیان از آداب و رسوم خاص عربها پیروی نمیکنند، اگرچه استفادۀ ملتها از آداب و رسوم ممدوح و پسندیده یکدیگر مانعی ندارد.
اگر هم منظور این است که ایرانیان از دینی پیروی میکنند که به زبان عربی فروفرستاده شده است، در پاسخ میگوییم: این عمل پیروی از قوم عرب نیست؛ بلکه پیروی از دستورهای پروردگار متعال است. این دستورها در هر منطقهای به زبان مردم همان منطقه نازل میشد؛ اما به یک قوم یا قبیله اختصاص نداشت و برای همۀ بشر بود؛ زیرا دین قوانین الهی برای زندگی بشر است و با تفاوت منطقه، زبانها و… تغییر نمیکند و همه باید از آن پیروی کنند. مردم عصر حضرت موسی یا عیسی به هر زبانی که بودند، وقتی پیام تورات یا انجیل به آنان میرسید، باید به آن عمل میکردند. قرآنکریم نیز تورات را نور و هدایت برای همۀ مردم معرفی میکند و میفرماید: «مَنْ أَنْزَلَ الْکتابَ الَّذی جاءَ بِهِ مُوسى نُوراً وَ هُدىً لِلنَّاس (انعام: 91)؛ چه کسى کتابى را که موسى آورد، نازل کرد؟! کتابى که براى مردم، نور و هدایت بود.» آیا این معقول است که بگوییم در زمان حضرت موسی یا عیسی، فردی که به زبان دیگری سخن میگفت ـ به دلیل تفاوت زبان ـ میتوانست از پیروی این ادیان و دستوهای آنان سر باز زند؟ دین اسلام هم به زبان یا قوم خاصی اختصاص ندارد؛ اگر چنین بود، پیامبر اسلام سران دیگر سرزمینها همچون ایران و روم را به اسلام دعوت نمیکرد یا اسلامِ افرادی مانند سلمان فارسی را نمیپذیرفت. علامه طباطبایی دراینباره مینویسد: «اینها اقوامى که اهل زبان خود نبودهاند را نیز دعوت مىکردند؛ مثلاً ابراهیم بااینکه خود، سریانى زبان بود، عرب حجاز را به عمل حج دعوت نمود و موسى با اینکه عبرى بود، فرعون و قوم او را که قبطى بودند، به ایمان به خدا دعوت فرمود و پیغمبر بزرگوار اسلام هم یهود عبرىزبان و نصاراى رومىزبان و غیر ایشان را دعوت فرمود و هرکه از ایشان که ایمان مىآورد، ایمانش را مىپذیرفت؛ همچنین دعوت نوح که از قرآنکریم، عمومیت دعوت او استفاده مىشود و همچنین دیگران.»[1]
افزون بر این، متون قطعی دین اسلام بر اختصاصی بودن آن به عربها دلالت ندارد؛ بلکه برعکس شاهدی بر عمومیت دین اسلام برای همۀ بشر است؛ برای نمونه قرآنکریم هیچگاه قوم عرب را به صورت خاص مخاطب قرار نداده است؛ بلکه مخاطب قرآن همواره عموم مردم هستند که به صورت «یا أَیهَا الْإِنْسان»، «یا بَنی آدَم»، «یا أَیهَا النَّاسُ» و «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا» آمده است.
قرآنکریم خود را هدایت برای عرب معرفی نمیکند؛ بلکه هدایت برای همۀ انسانها میخواند و میفرماید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاس وَ بَینَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَان (بقره: 185)؛ [روزه، در چند روز معدودِ] ماهِ رمضان است؛ ماهى که قرآن براى راهنمایى مردم و نشانههاى هدایت و فرق میان حق و باطل در آن فروفرستاده شده است»، نیز میفرماید: «تَبارَک الَّذی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلَىٰ عَبْدِهِ لِیکونَ لِلْعالَمینَ نَذیراً (فرقان: 1)؛ زوالناپذیر و پربرکت است کسى که قرآن را بر بندهاش نازل کرد تا بیمدهندۀ جهانیان باشد.» و میفرماید: «وَ ما هُوَ إِلَّا ذِکرٌ لِلْعالَمِینَ (قلم: 52)؛ درحالىکه این [قرآن] جز مایۀ بیدارى براى جهانیان نیست.»
خداوند متعال در قرآنکریم پیامبر گرامی اسلام را هدایت برای همۀ جهانیان معرفی میکند و میفرماید: «وَ ما أَرْسَلْناک إِلَّا کافَّةً لِلنَّاسِ بَشیراً وَ نَذیراً وَ لَکنَّ أَکثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ» (سبأ: 28)؛ و ما تو را جز براى همۀ مردم نفرستادیم تا [آنها را به پاداشهاى الهى] بشارت دهى و [از عذاب او] بترسانى؛ ولى بیشتر مردم نمىدانند!» و «قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیکمْ جَمیعاً (اعراف: 158)؛ بگو: اى مردم! من فرستادۀ خدا به سوى همۀ شما هستم.»
برخی آیات بر جاودانگی قرآن دلالت میکنند که این نیز دلیل بر جهانی بودن قرآن برای همۀ مردم در همۀ دورانهاست: «وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ (انعام:19)؛ و این قرآن بر من وحى شده تا شما و تمام کسانى را که این قرآن به آنها مىرسد، بیم دهم [و از مخالفت فرمان خدا بترسانم].» اینکه قرآن بیم و هشداری برای تمام کسانی باشد که پیامش به آنان برسد، افزون بر اینکه دلیل بر جاودانگی این کتاب آسمانی است، دلیلی بر فراگیر بودن آن برای همگان نیز بهشمار میرود.
بنابراین دین اسلام به قوم عرب اختصاص ندارد و هدایت برای همۀ جهانیان است و ایرانیان نیز عربپرست نیستند؛ بلکه خداپرستاند و از دستورهای خداوند متعال و دین جاودانۀ اسلام اطاعت میکنند که از طریق وحی و به زبان عربی بر پیامبر اسلام برای هدایت همۀ بشر فرود آمده است.
[1]. ر.ک. سیدمحمدحسین طباطبایى، تفسیر المیزان، ترجمۀ سید محمدباقر موسوى همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامى، 1374، ج 12، ص 19.