علائم و نشانه هاى يقين چيست؟
معنى و حقيقت يقين چیست؟
علائم داشتن یقین چیست براى رسيدن به آن چه كارهايى بايد انجام داد؟
پاسخ
«يقين عبارت است از اعتقاد ثابت و قطعى انسان به امرى كه مطابق با واقع بوده و با هيچ شبه هاى، هر قدر هم قوى، قابل زوال نباشد.»[1] مرحوم علّامه طباطبائى (ره) مى فرمايد: «يقين به معنى قوّت ادراك ذهنى است، به طورى كه قابل زوال و ضعف نباشد.»[2]
مورد و متعلّق يقين يا مربوط است به چيزى كه از لوازم و اجزاء ايمان است مانند اعتقاد به وجود خداوند تبارك و تعالى و بعثت انبيا و عالم آخرت، و يا مربوط به امورى است كه دخالتى در ايمان ندارد و آنچه در كمال انسان و رسيدن او به سعادت نقش دارد،
قسم اول است:
و آن يقين داشتن به اين است كه تمام امور هستى به دست خداست و او مسبّب الاسباب مى باشد؛ هيچگونه توجهى به غير او نداشته بلكه همه اسباب و وسائط را مسخّر فرمان و حكم خدا بداند.
بداند كه خدا ضامن روزىِ اوست و هر چه را او مقدّر كرده مى رسد، و در نتيجه طمعى به ديگران نداشته باشد.
بداند كه نتيجه تمامى اعمال خوب و بد خود را مى بيند و خدا شاهد و ناظر بر اعمال، خود حاكم روز قيامت است و حتى از خاطرات قلبى انسان نيز آگاه است. اين حقيقت يقين است.
كسى كه داراى چنين يقينى باشد به لوازم آن نيز ملتزم مى شود، زيرا تفاوت ميان ايمان و يقين به همين است كه چه بسا انسان ايمان به چيزى دارد ولى بعضى از لوازم آن را فراموش مى كند و در نتيجه، عمل منافى با ايمانش انجام مى دهد،
به خلاف يقين كه ديگر با فراموشى نمى سازد، زيرا اگر كسى عالم و مؤمن به روز حساب باشد و همواره به ياد آن روزى باشد، كه به حساب كوچك و بزرگ اعمالش مى رسند، مرتكب گناهان نگرديده بلكه نزديك قُرقگاه هاى خدا هم نمى شود.[3]
برخى رواياتى كه در بيان معنى و تفسير يقين آمده، آن را به لوازم و آثارش تعريف كرده اند.
رسول خدا (ص) نقل شده كه فرمود:
«از جبرئيل پرسيدم تفسير يقين چيست؟ گفت: مؤمن به گونه اى براى خدا عمل كند كه گويا او را مى بيند، و اگر او خدا را نمى بيند، خدا او را مى بيند. و يقيناً بدانچه كه به او رسيده ممكن نبود از او بگذرد و آنچه از او گذشته ممكن نبود به او برسد.[4]
از امام رضا (ع) سؤال شد:
يقين چيست؟ فرمود: «توكّل بر خدا و تسليم او شدن، راضى به قضاى الهى بودن و همه امور را به خدا واگذاردن».[5]
يقين،كمال ايمان
يقين، اشرف فضائل اخلاقى و افضل كمالات انسانى و برترين درجه كمال ايمان است و كسانى كه به آن دسترسى پيدا مى كنند، بسيار اندك هستند.
رسول خدا (ص) مى فرمايد:
«الْيَقينُ الْايمانُ كُلُّهُ[6] يقين، همه ايمان است». حضرت على عليه السلام فرمود: بندگان خدا، از خدا طلب يقين كنيد؛ زيرا يقين اساس دين است.[7]
از امام رضا (ع) نقل شده كه فرمود:
ايمان يك درجه بالاتر از اسلام است و تقوا يك درجه بالاتر از ايمان و يقين يك درجه بالاتر از تقوى است و ميان مردم چيزى كمتر از يقين تقسيم نشده است.[8]
فضيلت يقين
در زمينه فضيلت و ارزش يقين به عنوان يكى از كمالات انسان مؤمن و نيز ترغيب به كسب و تقويت آن، روايات بسيارى آمده است كه برخى را يادآور مى شويم:
رسول خدا (ص) فرمود: «خَيْرُ ما الْقِىَ فِى الْقَلْبِ الْيَقينُ.[9] بهترين چيزى كه در قلب افكنده شده، يقين است.
و نيز فرمود: «كَفى بِالْيَقينِ غِنىً.[10] براى بى نيازى همين بس كه صاحب يقين باشى.
على عليه السلام نيز فرمود: وَ بِالْيَقينِ تُدْرَكُ الْغايَةُ الْقُصْوى [11] در سايه يقين، بلندترين مرتبه به دست مى آيد.
امام صادق (ع) فرمود:
عمل دائم و پيوسته ولو به مقدار كم، كه همراه با يقين باشد، با ارزشتر است از عمل بسيار كه بدون يقين باشد.[12]
نشانه هاى يقين
يكى از راههاى پى بردن به وجود چيزى دقّت و بررسى در علائم و نشانه هاى آن است. از اين رو اگر كسى بخواهد وجود يقين و يا درجه و ميزان آن را در قلب خود بيابد، بايد ببيند آيا آثار و نشانه هاى آن را دارد يا نه؟
از امام صادق (ع) در مورد آيه شريفه مربوط به داستان حضرت موسى (ع) و خضر (ع) سؤال شد كه فرمود: «وَ كانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُما (كهف: 82)؛ در زير آن ديوار گنجى بود متعلّق به آن دو يتيم»
آن حضرت فرمود: آن گنج طلا و نقره نبود، بلكه چهار كلمه بود:
- خدائى جز من نيست.
- هر كس يقين به مرگ داشته باشد خندهاى نمى كند كه دندانش ديده شود.
- به حساب (قيامت) يقين داشته باشد قلبش خوشحال نيست.
- و هر كس يقين به تقدير الهى داشته باشد جز از خدا نترسد.[14]
امام صادق (ع) فرمود:
روزى رسول خدا (ص) نماز صبح را با مردم گزارد سپس در مسجد نگاهش به جوانى افتاد كه چرت مى زد و سرش پايين مى افتاد، رنگش زرد بود و تنش لاغر و چشمانش به گودى فرو رفته.
رسول خدا (ص) به او فرمود:
حالت چگونه است؟ عرض كرد من صبح كردم در حالى كه داراى يقين هستم، پيامبر اكرم (ص) فرمود: همانا هر يقين را حقيقتى است حقيقت يقين تو چيست؟
جوان گفت: يا رسول الله، همين يقين من است كه مرا اندوهگين ساخته و بيدارى شب و تشنگى روزهاى گرم را به من چشانده و به دنيا و آنچه در آن است بى رغبت گشته ام،
تا آنجا كه گويا عرش پروردگارم را مى بينم كه براى رسيدگى به حساب مردم بر پا شده است و مردم براى حساب محشور شده اند و من هم در ميان هستم و گويا اهل بهشت را مى نگرم كه در نعمت اند، و بر كرسى ها تكيه زده يكديگر را معرفى مى كنند و گويا اهل دوزخ را مى بينم كه در آنجا معذبند و فريادرس مى طلبند و گويا الآن صداى زبانه هاى آتش دوزخ را مى شنوم.
آنگاه رسول خدا (ص) فرمود:
«اين جوان بنده اى است كه خدا دلش را به نور ايمان روشن ساخته.»
و به او فرمود: «بر اين حال كه دارى ثابت باش». جوان گفت: «يا رسول اللّه از خدا بخواه شهادت در ركابت را روزيم كند.»[15] رسول خدا براى او دعا فرمود. مدتى نگذشت كه در جنگى همراه پيامبر (ص) شركت كرد و بعد 9 نفر شهيد گشت و او دهمين شهيد بود.
منابع
[1] . محمدباقر مجلسی، مرآة العقول، تهران، دارالکتاب الاسلامیه، 1363، ج 7، ص 354.
[2] . سید محمدحسین طباطبائی، المیزان، مترجم: سید محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1378، ج 4، ص 40.
[3] . سید محمدحسین طباطبائی، المیزان، همان، ج 1، ص 73.
[4] . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، دارالاحیاء و التراث، ج 67، ص 173.
[5] . همان، ص 138.
[6] . ملا مهدی نراقی، جامع السعادات، قم، اسماعیلیان، 1382، ج 1، ص 155.
[7] . ابن شعبه حرانی، تحف العقول، قم، دارالحدیث، 1383، ج 105.
[8] . محمدبن یعقوب کلینی، اصول كافى، بیروت، دارصعاب و دارالتعارف، 1401 ق، ج 2، ص 43.
[9] . محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، همان، ج 67، ص 173.
[10] . همان، ص 174.
[11] . نهجالبلاغه، خطبه 156، ص 494.
[12] . ملا مهدی نراقی، جامع السعادات، قم، اسماعیلیان، 1382، ج 1، ص 119.
[13] . ابن شعبه حرانی، تحف العقول، همان، ص 22.
[14] . محمدبن یعقوب کلینی، اصول كافى، همان، ج 2، ص 58.
[15] . همان، ص 44.
پیوندها
سوال ۱: یقین چیست و چگونه تعریف میشود؟
پاسخ: یقین به معنی اعتقاد ثابت و قطعی است که مطابق با واقعیت بوده و با هیچ شبههای قابل زوال نیست. علّامه طباطبائی میفرماید: یقین قوّت ادراک ذهنی است که قابلیت زوال و ضعف ندارد.
سوال ۲: تفاوت بین ایمان و یقین چیست؟
پاسخ: ایمان ممکن است به فراموشی سپرده شود و باعث شود شخص برخلاف ایمانش عمل کند، اما یقین غیرقابل فراموشی است و شخص را به لوازم آن متعهد میکند.
سوال ۳: یکی از ویژگیهای اهل یقین چیست؟
پاسخ: اهل یقین معتقدند که تمام امور هستی به دست خداست و او سببساز واقعی است. آنها به غیر او توجهی ندارند و امیدی به دیگران نمیبرند.
سوال ۴: چه ویژگیهایی به عنوان نشانههای یقین ذکر شدهاند؟
پاسخ: نشانههای یقین شامل توکل بر خدا، تسلیم شدن به خدا، رضایت به قضا و واگذاری امور به خدا میباشند.
سوال ۵: در روایت از امام رضا (ع)، یقین چگونه تعریف شده است؟
پاسخ: یقین به توکل بر خدا، تسلیم بودن به او، رضایت به قضا و واگذاری امور به خدا تعبیر شده است.
سوال ۶: حضرت علی (ع) در مورد استحکام دین چه چیزی فرمودهاند؟
پاسخ: حضرت علی (ع) میفرماید: «يقين اساس دين است» و از خداوند طلب یقین کنید.
سوال ۷: پیامبر اکرم (ص) در مورد تأثیر یقین در بینیازی چه فرمودند؟
پاسخ: پیامبر اکرم (ص) فرمودهاند: «برای بینیازی همین بس که صاحب یقین باشی.»




