غنا در قرآن و احاديث
غنا در قرآن و احاديث
در قسمت اول مقاله «غنا و موسيقي؛ نگرش ها و چالش ها» مباحث: چيستي غنا، طرب، موسيقي و غنا در ميان صاحب نظران مشهور اسلامي مورد بررسي قرار گرفت. اينك ادامه مطلب را از نظر مي گذرانيم:
عنوان غنا يا موسيقي در قرآن بچشم نمي خورد چنانكه عنوان غنا در احاديث و روايات، فراوان به چشم مي خورد. در قرآن عناوين و آياتي ديده مي شود كه به «غنا» تفسير شده است از جمله: آيه دوم سوره مؤمنون ]والذين هم عن اللغو معرضون[ و آيه ششم سوره لقمان ]و من الناس من يشتري لهوالحديث[ و آيه سي ام سوره حج ]واجتنبوا قول الزور[ و…
– در باب احاديث مربوط به غنا، توجه به اين نكته ضروري است كه: ترديدي نيست غنا، همواره به عنوان يكي از عوامل خوشگذراني اهل غفلت به ويژه حكمرانان، ]شاهان و سردمداران هوسباز[ بوده است و به خاطر همين مسئله جهت گرمي بازار و توجيه اعمال خليفه آنان، چه حديث بافي ها كه صورت نگرفته است!! و متأسفانه ازين رهگذر احاديث جعلي فراوان به مجامع حديثي راه جسته است و در برابر اين طيف از احاديث، انسان هاي مخالف رويه خليفه گان فوق نيز، احاديث ضد آن را نيز عرضه كرده اند، احاديثي كه هرگونه غنا را مورد نهي و نكوهش قرار داده و در اين ميان، افراط و تفريط هايي صورت گرفته است و مسئله حائز اهميت در اينجا، شناخت و شناسايي احاديث پيامبراكرم(ص) و ائمه معصومين(ع) است كه مي توانند ملاك كار و ميزان شناخت حق از باطل باشند.(1)
در احاديث ما مفهوم و مصاديق غنا به طور گسترده اي به چشم مي خورد كه در مجموع، مي توان احاديث مربوطه را به چند دسته تقسيم بندي كرد:
1- دسته اول از احاديث درصدد بيان پيامدها و عواقب ناگوار غناي مطرب در زندگي آدميان هستند.
از جمله:
در حديث آمده است:«الغناء ينبت النفاق.» غناء موجب پيدايش نفاق است. حسن بن هارون مي گويد: از امام صادق «ع» شنيدم كه فرمودند:«الغناء يورث النفاق و يعقب الفقر» (2) و در رهنمودي ديگر آمده است:«الغناء رقيه الزنا» (3) يعني غنا مايه پرداختن به فحشاء است. زيرا غيرت (آدميان بويژه مردان) را تضعيف مي كند و روحيه تنفر از فحشاء را از آدمي نابود مي سازد. چنان كه امام صادق «ع» فرمودند:«… فلا يغار بعدها» آدم اهل غنا غيرت نمي ورزد. چنان كه عامل قساوت و سنگدلي نيز مي باشد. پيامبر اكرم «ص» فرمود: سه چيز باعث قساوت و سنگدلي مي شود: شنيدن غنا، پرداختن به شكار بدون نياز بدان و پيوستن به شاه (طاغوت).
قال رسول الله «ص»:«ثلاث يقسين القلب: استماع اللهو و طلب الصيد و اتيان باب السلطان» (4)
همچنين در هشدارهاي اهلبيت عليهم السلام آمده است: غناء كانون لغزشها و خطاها است. «الغناء عش الخطايا، الغناء عش النفاق». (5)
همچنين پيامبر اكرم «ص» فرمودند: اولين كسي كه به غنا روي آورد ابليس بود. «كان ابليس اول من تغني» (6) ابليس پس از آنكه آدم از شجره منهيه خورد، به تغني پرداخت و همچنين پس از موت آدم به عنوان شماتت بر بازماندگان او به غنا پرداخت. (7) و نيز پيامبر اكرم(ص) فرمودند:«اهل غناء، كور و كر و لال سر از قبر برمي آورد. «يحشر صاحب الغناء من قبره اعمي و اخرس و ابكم» (8).
2- دسته دوم از احاديث در باب تعريف غناء، به موضوع ديگري كه در قرآن مورد نهي و نكوهش قرار دارد، عطف توجه كرده اند. و در اين مورد غناء را از مصاديق آنها دانسته اند، مثلا: در قرآن «قول الزور» مورد تحريم است. و اجتنبوا قول الزور. (9) در تفسير اين آيه از ائمه اطهار «ع» آمده است كه : منظور از «قول ارزور» عبارت است از «غناء» («و قول الزور الغناء»(10)).
در اين حديث و بسياري از احاديث مشابه (11)، قول زور همان غناء است. نيز منظور ازلغو و نيز «لهو الحديث» نيز غنا است. اين دسته از احاديث به موضوع مورد نهي و نكوهش ديگري كه در قرآن مطرح مي باشد، در باب شناخت هويت غناء، عطف توجه كرده اند. وشاء مي گويد: از امام رضا «ع» شنيدم كه فرمودند: «زماني كه از امام صادق «ع» در مورد غناء سؤال كردند، آن حضرت «ع» فرمودند: «هو قول الله تعالي و من الناس من يشتري لهو الحديث ليضل عن سبيل الله». (12) (13)
در حديث ديگري از امام محمد باقر «ع» در مورد غنايي كه موجب دخول جهنم مي شود پرسيدند، آن حضرت «ع» آيه فوق را تلاوت كرده از غناء به عنوان «شر الاصوات» (14) ياد فرمودند.
همچنين امام صادق «ع» فرمودند: «شرالاصوات الغناء» (15) خطرناك ترين صداها غنا است.
اين حديث از پيامبر و نيز از امام نهم (امام جواد«ع») نقل شده است. (16)
ابو ايوب خزاز مي گويد: در مدينه به ديدار امام صادق «ع» شرفياب شديم، ايشان فرمودند: كجا اسكان يافتيد؟ گفتيم: در منزل فلان شخص كه صاحب كنيزكان رامشگر است! امام «ع» فرمود:«كونوا كراماً» ما ازسخن امام«ع» چيزي سر در نياورديم حتي فكر كرديم كه امام مي فرمايد آنجا را گرامي بداريد! دوباره به محضر آن حضرت شتافتيم و سؤال كرديم كه مقصود شما از «كونوا كراماً» چيست؟ امام «ع» فرمود: «اما سمعتم الله عزوجل يقول: واذ مروا باللغو مروا كراماً»17.
3- دسته سوم از احاديث، قيمت برده آوازخوان حرام دانسته اند. اگر كسي برده اي دارد كه آوازخوان است (اهل غناء است)، فروش آن جهت اخذ قيمت حرام است.
«ثمن الكلب والمغنيه سحت»18
4- دسته چهارم از احاديث اخذ اجرت از راه غناء را حرام مي دانند فقط اجرت غناء عروسيها با شرايط خاصي مجاز است. و ازآن جمله اند: «زن و مرد نامحرم كنار يكديگر نباشند. نامحرم صداي خواننده زن را نشوند. امام صادق(ع) فرمودند: اجر المغنيه التي تزف العرائس ليس به بأس، و ليست بالتي يدخل عليها الرجال»19
5- دسته پنجم از احاديث غناء را درشمار گناهان كبيره مي دانند و درضمن حديثي معروف به «شرايع الدين» آمده است گناهان كبيره حرام عبارتند از: شرك به خدا، جنگ با اولياء خدا، پرداختن به غنا، سرگرمي هاي ناپسند و بازدارنده از ياد خدا (مثل غنا)، نوازندگي، اصرار برگناه كوچك: «الكبائر محرمه، و هي الشرك بالله و المحاربه لاولياءالله و الملاهي التي تصدعن ذكرالله عزوجل مكروهه كالغناء وضرب الاوتار و الاصرار علي صغايرالذنوب»(20)
6- دسته پنجم از احاديث بكارگيري آلات لهو از نهي به عمل مي آورند. ترديدي نيست كه احاديث باب نهي از موسيقي مربوط به دوعرصه هستند:
الف: درعرصه اي فقط غناء كه نوعي از اصوات است مورد نهي و نكوهش است.
ب: درعرصه ديگر غناء درچارچوب بكارگيري آلات لهو و لعب مورد نهي و نكوهش مي باشد.(21)
جلوه هاي بيزاري اسلام از غنا
اسلام در جلوه هاي مختلف، تنفر خود از «غنا حرام» را در چشم انداز مردم به ويژه مؤمنان درمعرض نمايش قرارداده است ازجمله:
غنا حرام در زندگي جايگاه قابل ستايشي ندارد، حتي ملائك رحمت به مكاني كه در آن ابزار غنا و نيز خمر (مسكرات) وجود دارد نازل نمي كردند و همچنين بركات از آن منزل رخت برمي بندد: «… لاتدخل الملائكه بيتاً فيه خمر او دف او طنبور او نرد ولايستجاب دعائهم و ترفع عنهم البركه »(22)
از امام صادق(ع) سؤال كردند سفله (آدم پست) كيست؟ امام (ع) پاسخ داد: «من يشرب الخمر و يضرب الطنبور»(23)
روزگار ناشايسته، روزگاري كه مردم آن نمازها را ناديده مي انگارند، به تمايلات نفساني اهميت مي دهند، قرآن را به خاطر غيرخدا مي آموزند، علم فقه را براي غيرخدا فرامي گيرد، اولاد زنا، زياده اند، غنا حرام را در هنگام قرائت قرآن به كار مي برند، اهل غنا و به كارگيري ابزارند، رعايت مسئله امر به معروف و نهي ازمنكر ناخوشايند است، از اين چنين افرادي در ملكوت آسمانها به عنوان آدم هاي پليد و نجس (ناپاك) ياد مي شوند. 24
آثار منفي لهو
سؤال: چرا «لهو» مورد نكوهش و تحريم است؟
پاسخ: بايد اثرات خطرناك لهو را مورد توجه قرارداد تا روشن شود كه راز حرمت آن چيست.
ترديدي نيست كه لهو نامشروع، همان سرگرمي هاي ناسالم است چيزي كه مي تواند اثرات غنا نامشروع را به همراه داشته باشد و اساساً غنا حرام يكي از مصاديق آن است كه برخي از اثرات منفي آن عبارت اند از:
سرگرمي غفلت زا يعني سرگرميهاي نامطلوب باعث سستي اراده آدمي است. قال علي(ع): «اللهو يفسد عزائم الجد»(25) آن حضرت(ع) همواره ياران را از پرداختن به لهو و لعب منع مي كردند. آن حضرت همچنين مي فرمايند: «اهجر اللهو فانك لم تخلق عبثا فتلهو و لم تترك سدي فتلغو» (26) از سرگرمي بيجا دوري كنيد زيرا تو بدون هدف، خلق نشده اي و يله و رها نمي باشي.
دورماندن انديشه آدمي از دستيابي به واقعيات نتيجه منفي توجه به لهو لعب (موسيقي مطرب، عناء حرام) است. حضرت علي(ع) مي فرمايند: «ابعد الناس عن صلاح المستهتر باللهو»(27) دورترين مردم از صلاح كسي است كه درلهو و لعب غوطه ور باشد.
نيز فرمود: «اول اللهو لعب و آخره حرب» (28) آغاز لهو، بازي است و انجام آن تخاصم و درگيري است.
حضرت علي(ع) فرمود: دورترين انسان از (رحمت) خدا كسي است كه: سرگرم به شنيدن غناء باشد (يكي از مصاديق لهو، غنا است). توجه: لهو، اختصاص به غنا ندارد و هرگونه سرگرمي غيرمجاز و نامشروع را شامل مي گردد. بر اين اساس، برخي از مجالس «تأتر»، سينما، و بازيهاي ديگر را كه آثار منفي فوق را دارا باشند، از مصاديق لهو حرام خوانند و در ميان عرب ها اين مجالس را «ملهي» گويند: در رهنمودي از اميرمؤمنان(ع) آمده است: «ابعد الناس من النجاح المستهتر باللهو و المزاح» 29 «دورترين كس به موفقيت كسي است كه غرق در لهو و طرب باشد».
«لايثوب العقل مع اللعب» 30؛ «عقل آدمي در هنگام لعب (بازي وسرگرمي ناروا) كارآئي ندارد.»
نيز فرمود: «لايفلح من وله باللعب»، «واستهتر باللهو والطرب»31 ؛ «كسي كه به لعب (بازي ناروا) مشغول است سعادت و موفقيتي به دست نمي آورد.»
در برابر لهو حرام، لهو حلال قرار دارد، سرگرمي مشروع (سرگرمي سالم). در حديث آمده است: «لهو المؤمنين في ثلاث: التمتع بالنساء و مفاكهه الاخوان، وصلاه الليل»32 «سرگرمي سالم انسان هاي با ايمان در سه چيز است. كامگيري حلال از زن، شركت در جلسات دوستان، و انجام نماز شب».
لهو باعث ضعف عقل و تقويت حالت حماقت آدمي مي شود، چنانچه اميرمؤمنان(ع) فرمود: «رب لهو يوحش حرا»(33)؛ «چه بسا كه لهو و سرگرمي ناروا باعث احساس تنهائي آدمي گردد»، چنانكه در رهنمودي ديگر آمده است: «اللهو قوت الحماقه »(34)؛ «لهو، خوراك، حماقت است».
لهو و لعب مايه تضعيف شدن ايمان انسان مي شود. قال علي(ع): «مجالس اللهو تفسد الايمان»(35) جلسات لهو سرگرمي ناروا دل آدمي را فاسد مي كند.
توجه: اسلام نه تنها شادي و سرور را مورد توجه و تمجيد قرار مي دهد. بلكه در برخي موارد بهاي گرانسنگي براي پديدآورنده آن قايل است، زيرا شادي و خنده و نشاط سالم در برخي موارد لازم و ضروري است و آنچه كه مهم به نظر مي رسد عبارت است از اولاً: شادي و سرور مومنان مورد تأكيد و تمجيد و تأييد اسلام است، امام صادق(ع) فرمود: «يفرحون لفرحنا و يحزنون لحزننا» (36)؛ «شيعيان ما در شادي ما شاد و در اندوه ما غمناك هستند.»
در بيان ديگر پيامبر اكرم(ص) نقل شده كه: «افضل الأعمال بعد الصلاه ادخال السرور في قلب المؤمن بمالا اثم فيه(37) و چنان كه فرموده اند هركس شيعيان ما را شاد بسازد ما را خشنود ساخته است. بنابراين، اصل شادي و سرورنه تنها نكوهيده نيست بلكه مورد تمجيد است.
ثانياً: شادي و سروري كه زمينه ساز توجه به خدا باشد مورد تأييد است نه شادي و سرور غفلت زا و انحراف آور كه اين نوع از شادي جز فساد قلبي نتيجه اي به بار نمي آورد. اين نوع سرور است كه مورد نكوهش اسلام است و فلسفه تحريم غنا را مي توان در همين نكته جويا شد.
ريان بن صلت مي گويد: به امام رضا(ع) گفتم: عباس از قول شما به من گفت: كه (شما) گوش دادن به غناء را تجويز مي كني… امام(ع) پاسخ داد: «كذب الزنديق»؛ «آن زنديق دروغ گفت» (و افزود:) او همواره، از مسائل مربوط به غنا مي پرسيد من به او گفتم: مردي پيش ابوجعفر (امام باقر(ع)) آمد و حكم گوش دادن غنا را سؤال كرد. امام از او پرسيد هنگامي كه خدا حق و باطل را يك جا جمع كند، غنا در شمار كداميك خواهد بود؟ او پاسخ داد: در شمار باطل، امام(ع) فرمود: پس پاسخ مسئله خود را دريافت داشتي «حسبك فقد حكمت علي نفسك». امام هشتم سپس فرمود: «فهكذا كان قولي له» من نيز به عمربن قره، بيش از اين نگفتم.(38)
حرمت غناء به گونه اي در سيره ائمه معصومين (سلام الله عليهم اجمعين) و پيامبر اكرم(ص) در ميان مردم، شايع و مطرح بوده است كه حتي: عاصم بن حميد از مسئله در ميان نهادن اين سؤال كه: آيا در بهشت غنا وجود دارد؟ در محضر امام صادق(ع) از فرط حياء بسيار دچار دشواري شده بود. امام(ع) به او فرمود:(39)
در بهشت، درختي است كه خدا به باد، دستور مي دهد تا بر آن بوزد و شاخه هاي آن به يكديگر اصابت كرده آهنگي ويژه از آن برمي خيزد كه هيچ كسي به زيبايي آن آهنگ نشنيده است. امام (ع) پس از آن فرمود: اين آهنگ دلربا و جذاب، براي كسي است كه آهنگ غيرمجاز دنيا را به خاطر خدا رها كرده باشد.
«صفوف خود را از غنا پيشه گان جدا كنيد»
علامه اميني (ره) درالغدير نقل مي كند:
وليد ناقص درخطابه اي هشدار آميز به بني اميه گفت:
اي بني اميه! از غنا بپرهيزيد كه باعث كاهش حياء است، شهوت را برمي انگيزد، مروت (انسانيت) را تضعيف مي كند، غنا همچون مسكرات عمل مي كند و كار شراب را درآدمي انجام مي دهد، و اگر بنا داريد اهل غنا باشيد، لااقل زنان خود را از آن دور داريد تا به فحشا روي نياورند. (40)
2- عمر بن عبدالعزيز به سهل، عامل خود نوشت: از علماء مورد اعتماد درباره غنا و گوش دادن به آلات غنا و سرگرمي نسبت به اين دو براي من بازگو شده است كه: غنا، بيماري نفاق را در جان آدمي زنده مي كند چنان كه آب، گياه را مي روياند. (41)
3- «غنا» جاسوس دل، دزد مروت و خردمندي است، غنا به اعماق جان آدمي، نفوذ مي كند، و اسرار نهفته را فاش مي سازد، درعرصه خيالات آدمي راه مي بايد و نهفته هاي دركانون آن را برملا مي نمايد، خواسته هاي نفساني و شهوات دل كه در درون نهفته است را افشا مي كند، سخافت، (سفلگي) و خفت در شخصيت را نمودار مي سازد، حتي گاهي دركسي، وقار، خردمندي، حاكميت ايمان و دانش و حكمت، سكوت عبرت انگيز را مشاهده مي كني ولي آنگاه كه به گوش دادن غنا پرداخت، كاهش خردمندي، حيا، مروت، و ضعف شخصيت را در او احساس مي نمائي. او چيزي را كه پيش ازگوش دادن به غناء، قبيح مي دانست پس از آن انجام مي دهد، اسرار خود را فاش مي سازد. از سكوت حكيمانه به كثرت تكلم و هذيان گويي (و پريشان گويي) كشيده مي شود، كف مي زند پاي كوبي مي نمايد و همچون ميگساران رفتار مي كند، بي جهت نبود كه پيامبر(ص) هرگاه صداي غنا را مي شنيد گوش خود را مي گرفت تا نشنود، عبدالله عمر مي گويد:پيامبر(ص) را ديدم، وقتي صداي غنا را شنيد دو انگشت خود را ميان گوش خود نهاد، ابن عباس، به كارگيري هرگونه آلات غنا را حرام مي دانست. (42)
(وسايل الشيعه، ج17، ص316، طبع آل اللبيت)
1- «و من تتبع رخص المذاهب، و زلات المجتهدين، فقد رق دينه، كما قال الأوزاعي أو غيره: من أخذ بقول المكيين في المتعه ، والكوفيين في النبيذ، والمدنيين في الغناء، والشاميين في عصمه الخلفاء، فقد جمع الشر. و كذا من أخذ في البيوع الربويه بمن يتحيل عليها، و في الطلاق و نكاح التحليل بمن توسع فيه، و شبه ذلك، فقد تعرض للانحلال، فنسأل الله العافيه و التوفيق».
بنابراين، در اين نوشته تلاش بر آن است تا از احاديث صحيح و متيقن پيامبر«ص» و اهل بيت «ع» و اصحاب برتر آن حضرت سود جوئيم (ذهبي، در سيرالاعلام النبلاء، ج 8، ص 90 در باب ترجيح اجتهاد و بيزاري از تقليد در برخي از امور، يادآور مي شود لغزش هاي علماء فراوان است براين اساس، اگر كسي احاديث عالمان ا هل مكه در باب متعه، و احاديث عالمان اهل كوفه در باب حرمت برخي از شراب ها و احاديث اهل مدينه در باب غنا و گفتار اهل شام را در عصمت خلفاء را مورد عمل خويش قرار دهد به شرور روي آورده است.
2- وسايل الشيعه ج 17، ص 309 چاپ آل بيت.
3- همان، ص .312
4- بحارالانوار، ج .79
5- مستدرك سفينه البحار، ماده غناء.
6- وسائل الشيعه : ج 17، ص 310، ح .28
7- وسايل الشيعه ج 17، ص 311 و 313
8- مستدرك سفينه البحار، ماده غناء.
9- حج/ .22
10- عن عبدالاعلي قال: سألت جعفر بن محمد «ص» عن قول الله عزوجل: فاجتنبوا الرجس من الاوثان و اجتنبوا قول الزور قال: الرجس من الاوثان: الشطرنج، و قول الزور: الغناء.
قلت: قول الله عزوجل: و من الناس من يشتري لهو الحديث قال: منه الغناء.
عن حماد بن عثمان، عن أبي عبدالله «ع» قال: سألته عن قول الزور؟ قال: منه قول الرجل للذي يغني: أحسنت.
عن عبدالله بن محمد بن علي العلوي، عن أبيه، عن عبدالله بن أبي بكر محمد بن عمرو بن حزم- في حديث- قال: دخلت علي أبي عبدالله «ع» فقال: الغناء اجتنبوا الغناء اجتنبوا قول الزور، فما زال يقول: اجتنبوا الغناء اجتنبوا، فضاق بي المجلس و علمت أنه يعنيني، (وسايل الشيعه، ج 17، ص 316، طبع آل اللبيت و وسايل الشيعه ج 12، باب 99، احاديث 8، 9، 24، 26) .
11- وسايل الشيعه ج 12 باب 99 احاديث 8، 9، 24، .26
12- لقمان / .6
13- وسايل الشيعه ج 12، احاديث 11، 7، 16، 20 و .6
14- روي عن أبي جعفر وأبي عبدالله و أبي الحسن الرضا: في قول الله عزوجل: و من الناس من يشتري لهو الحديث ليضل عن سبيل الله بغير علم و يتخذها هزوا أولئك لهم عذاب مهين انهم قالوا: منه الغناء (همان ج 17، ص 300-327).
15- مستدرك سفينه البحار، ماده صغي.
نيز از استماع و مسئوليت سامع سخن گفتند:«من أصغي الي ناطق فقد عبده».
16- ر.ك: مستدرك سفينه البحار، ماده سمع.
17- عن ابي ايوب الخراز قال: نزلنا بالمدينه اباعبدالله(ع) فقال لنا: ائن نزلتم؟ فقلنا: علي فلان صاحب القيان: كونوا كراما، فوالله ما علمكنا ما اراد به، وظننا انه يقول، تفضلوا عليه، فعدنا اليه فقلنا: لا ندري ما اردت بقولك: كونوا كراماً ، فقال: اما سمعتم الله عزوجل يقول: «و اذا مروا باللغو مروا كراما»
18- وسايل الشيعه، ج17، ص123، ح .4
19-همان، ص 121، ح.3
20-وسايل الشيعه، ج15، ص331، ح36 نشر آل البيت
21-عن ابي عبدالله(ع) انه سئل عن السفله ؟ فقال: من يشرب الخمر و يضرب بالطنبور عن نوف، عن اميرالمؤمنين(ع) في حديث قال:
يانوف اياك ان تكون عشاراً او شاعرا(وسايل الشيعه، ج17، ص315، ح11و .12
22 و 23- وسايل الشيعه، ج17، ص315، طبع آل البيت
24- حديث شماره 12، ص22 دراينجا ذر
25- غررالحكم، ج.2165
26-همان، ج .2435
27- غررالحكم، ج2، ص411، ح.3067
28- همان، ج 2، ص 425، ح .3132
29- همان، ص 470، ح .3333
30- همان، ج 6، ص 364، ح .10544
31- همان، ج 5، ص 106، ح .7568
32- غررالحكم، ج 2، ص 425، ح .3132
33- همان، ج 4، ص 60، ح .5291
34- همان، ج 1، ص 232، ح .937
35- همان، ج 6، ص 134، ح .6815
36- بحارالانوار، ج 44، ص .287
37- همان، ص .194
38- بحارالانوار، ج 49، ص 263، مستدرك سفينه البحار، ماده غني.
39- بحارالأنوار، ج 8، ص .127
«ان في الجنه شجراً يأمرالله رياحها فتهب فتضرب تلك الشجره بأصوات لم يسمع الخلائق بمثلها حسنا»؛ ]امام(ع) سپس افزود:[ «هذا عوض لمن ترك السماع في دنيا من مخافه الله».
40- وقال يزيد بن الوليد الناقص: يا بني اميه اياكم و الغناء فانه ينقص الحياء و يزيد في الشهوه ، ويهدم المروءه، أنه لينوب عن الخمر، و يفعل ما يفعل السكر، فان كنتم لابد فاعلين فجنبوه النساء فان الغناء داعيه الزنا.
وفيما كتب عمر بن عبدالعزيز الي سهل مولاه: بلغني عن الثقات من حمله العلم ان حضور المعازف واستماع الاغاني و اللهج بهما، ينبت النفاق في القلب، كما ينبت الماء العشب.
وقيل: الغناء جاسوس القلب، و سارق المروءه و العقول، يتغلغلل في سويداء القلوب، و يطلع علي سرائر الافئده ، ويدب الي بيت التخييل، فينشر ما غرز فيها من الهوي و الشهوه و السخافه و الرعونه ، فبينماتري الرجل و عليه سمت الوقار، و بهاء العقل وبهجه الايمان، و وقارالعلم، كلامه حكمه ، و سكوته عبره ،فاذا سمع الغناء نقص عقله و حياؤه، و ذهبت مروءته و بهاؤه، فيستحسن ماكان قبل السماع يستقبحه، ويبدي من أسراره ماكان يكتمه، و ينتقل من بهاء السكوت و السكون الي كثره الكلام و الهذيان و الاهتزار كأنه جان و ربما صفق بيديه، و دق الارض برجليه، و هكذا تفعل الخمر الي غيرذلك.
أليس هذا النبي هوالذي كان اذا سمع مزماراً يضع اصبعيه علي اذنيه و نأي عن الطريق؟ قال نافع: سمع عبدالله بن عمر مزماراً فوضع اصبعيه علي اذنيه و نأي عن الطريق و قال لي: يا نافع هل تسمع شيئاً؟ فقلت:لا. فرفع اصبعيه من اذنيه و قال: كنت مع رسول الله (ص) فسمع مثل هذا فصنع مثل هذا أليس ابن عباس قال أخذاً بالسنه الشريفه: الدف حرام، و المعازف حرام، و الكوبه حرام، و المزمار حرام؟ (ر.ك:علامه اميني، الغدير، ج 8، ص 70-75).
41- ر. ك: علامه اميني، الغدير، ج 8، ص 70-.75
42- ر. ك: علامه اميني، الغدير، ج 8، ص 70- .75پانوشت ها:
به نقل از : http://www.whc.ir/forms/articleview.php?id=8392