غیرمنطقی بودن سوزاندن در خانه حضرت زهرا سلام الله علیها
خانه های مدینه در صدر اسلام اصلا در چوبی یا آهنی نداشته اند ومردم تنها از پرده ای در ورودی خانه استفاده می کردند. بنابراین، ماجرای سوزاندن در چوبی خانه حضرت زهرا سلام الله علیها و قرار دادن ایشان بین در و دیوار دروغ است.
پاسخ:
اوّلا، هیچ دلیل معتبری بر اینکه خانه های مردم در آن زمان بدون در بودهاند، وجود ندارد، بلکه دلایل متعددی از قرآن و حتی از روایات خود اهل سنت هست که در داشتن برخی منازل را اثبات میکند؛
- قرآن در سورۀ نور به مسلمانان اجازه میدهد از خانه هایی که کلید آنها در اختیار آنان است، غذا بخورند؛ مسلما کلید وقتی معنا دارد که دری وجود داشته باشد.[1]
- در روایتی رسول خدا به مسلمانان توضیه نموده اند که درب خانه هایشان را شب هنگام ببندند.
روشن است که این توصیه برای خانه هایی که تنها یک پرده بر ورودی آن آویزان باشد معنا پیدا نمی کند![2]
نیز در احادیث فراوانی، از واژگانی چون «دق الباب»، «طرق الباب» و «ضرب الباب» استفاده شده است که به معنای «در زدن» و «در کوبیدن» می باشند و معلوم است که تا در از چوب یا آهن یا مشابه اینها نباشد کوبیدن و زدنش هم بی معناست. به عنوان نمونه در یکی از این روایات به نقل از یکی از اصحاب پیامبرآمده است:
«در خانه را زدیم. زنی گفت: چه کسی در میزند؟ عمر پاسخ داد : این رسول الله است …» [3]
همچنین در روایات دیگری سخن از شکاف در خانه هاست که نشان می دهد خانه ها در چوبی داشته اند که گاهی ترک می خورده و شکاف و روزنه ای پیدا می شده است؛ از عایشه نقل شده که هنگامی که خبر شهادت جعفر بن ابیطالب را برای پیامبر آوردند آن حضرت بر زمین نشسته و آثار اندوه در صورتش نمایان شده، و عایشه از شکاف در خانه ایشان را نگاه میکرده است …»[4]
در برخی روایت نیز به در داشتن خانۀ حضرت زهرا (س) تصریح شده است:
الف. در جریان ازدواج حضرت فاطمه زهرا و امیرمؤمنان (ع) آمده است که رسول خدا پس از آنکه برای عروس و داماد دعا کرد درب خانه آنها را بست.[5] در برخی از روایات آمده است كه خانه حضرت علی علیه السلام دارای دَرِ چوبی از جنس درخت خرما، ساج و… بوده است. [6] در روایت ابن قتیبه از عالمان اهل سنت چنین میخوانیم: «خلیفه دوم و گروهی همراه وی به خانه فاطمه رسیدند، در زدند… .»[7]
تا اینجا روشن شد خانههای مدینه در آن زمان و از جمله خانه حضرت فاطمه و امیرمؤمنان (ع) در ورودی داشته اند.
ثانیا، موضوع تهاجم به خانه حضرت زهرا (س) را علمای اهل سنت، در کتابهایشان نقل کردهاند؛ برای نمونه بلاذری در کتاب «انساب الاشراف»،[8] امام جوینی در کتاب «فرائد السمطین»،[9] ابن ابی شیبه در کتاب «المصنف»[10] و … به این موضوع تصریح کردهاند، اگر این ماجرا واقعیت نداشت، این علما نیز آن را نقل نمیکردند.
[1] . لَیسَ عَلَی الْأَعْمی حَرَجٌ وَلا عَلَی الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلا عَلَی الْمَریضِ حَرَجٌ وَلا عَلی أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُیوتِكُمْ أَوْ بُیوتِ آبائِكُمْ … أَوْ ما مَلَكْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَدیقِكُمْ لَیسَ عَلَیكُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَمیعاً أَوْ أَشْتاتاً (نور: 61) بر نابینا و افراد لنگ و بیمار گناهی نیست (كه با شما هم غذا شوند)، و بر شما نیز گناهی نیست كه از خانه های خودتان [بدون اجازه خاصّی ] غذا بخورید و همچنین خانه های پدرانتان … یا خانه ای كه كلیدش در اختیار شماست، یا خانه های دوستانتان، بر شما گناهی نیست كه به طور دسته جمعی یا جداگانه غذا بخورید
[2] . نیشابوري، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، بیروت: دار احیاء التراث، بی تا، ج3، ص1593، ح2010.
[3] . متقی هندی، علی بن حسام، کنزالعمال، بیروت: موسسة الرساله، 1409 ق، ج7، ص194 .
[4] . همان، ج15، ص732.
[5]. صنعاني، أبو بكر عبد الرزاق بن همام، المصنف، بیروت: المكتب الإسلامي، 1403ق، ج 5 ص 489. (ثُمَّ دَعَا عَلِيّاً عليه السلام فَصَنَعَ بِهِ كَمَا صَنَعَ بِهَا ثُمَّ دَعَا لَهُ كَمَا دَعَا لَهَا ثُمَّ قَالَ قُومَا إِلَي بَيْتِكُمَا جَمَعَ اللَّهُ بَيْنَكُمَا وَ بَارَكَ فِي نَسْلِكُمَا وَ أَصْلَحَ بَالَكُمَا ثُمَّ قَامَ فَأَغْلَقَ عَلَيْهِ بَابَه)
[6] . طبراني، سليمان بن أحمد، المعجم الكبير، موصل: مكتبة الزهراء 1404 ق، ج22 ص 412 و تميمي مغربي، أبو حنيفة نعمان بن محمد، شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار، قم: مؤسسه النشر الاسلامي ، 1414 ق، ج 2 ص 359.
[7] . ابن قتیبه، عبد الله بن مسلم، الإمامة والسياسة، بیروت: دار الكتب العلمية، 1418 ق، ج 1، ص 16. («ثم قام عمر، فمشی معه جماعة، حتی أتوا باب فاطمة، فدقوا الباب، فلما سمعت أصواتهم نادت بأعلی صوتها: یا أبت یا رسول الله، ماذا لقینا بعدك من ابن الخطاب وابن أبی قحافة…»)
[8] . انساب الاشراف، بلاذري، ج1، ص586 (إن أبابكر آرسل إلي علي يريد البيعة ، فلم يبايع ، فجاء عمر و معه فتيلة . فتلقته فاطمة علي الباب فقالت فاطمة : يابن الخطاب ! أتراك محرّقا عليّ بابي ؟! قال : نعم ، و ذلك أقوي فيما جاء به أبوك؛ ابو بكر به دنبال علي براي بيعت كردن فرستاد چون علياز بيعت با ابوبكر سرپيچي كرد، ابوبكر به عمر دستور داد كه برود و او را بياورد ، عمر با شعله آتش به سوي خانه فاطمه رفت. فاطمه پشت در خانه آمد و گفت: اي پسر خطّاب! آيا تويي كه مي خواهي درِ خانه را بر من آتش بزني؟ عمر پاسخ داد: آري! اين كار آنچه را كه پدرت آورده محكم تر مي سازد .
[9]. فرائد السمطين، ج2 ، ص 34 و 35 .
[10] . المصنف ، ج8 ، ص 572 .